سلاحهای برنزی، دستبند نقره، یک گوشواره و صدها قطعه از استخوان انسان در بخشی وسیع از دشت صحرا در نهایت امیدهایی را در رابطه با کشف سپاه مفقود شده پادشاه ایرانی کمبوجیه دوم زنده کرده است.
بر اساس متون تاریخی 50 هزار جنگجوی این سپاه توسط طوفان شن وحشتناکی در 525 قبل از میلاد مدفون شده اند.
این کشف در واقع اولین نشانه باستان شناسی از داستانی است که هرودت مورخ یونانی آن را به ثبت رسانده است.
بر اساس نوشتههای هرودت، کمبوجیه پسر کورش پس از نافرمانی کاهنان معبد آمون از خواستههای وی 50 هزار جنگجو را از تبس برای حمله به واحه سیوه در مصر اعزام کرد که این سپاه پس از 7 روز پیاده روی در بیابان به واحهای به نام El Kargha رسیدند که پس از خروج از آن دیگر هرگز دیده نشدند.
هرودوت مینویسد: بادی قدرتمند و کشنده از جنوب برخاسته و تودههای عظیمی از شن را به همراه آورده است و تمامی نیروهای این لشکر را در خود مدفون کرده است.
افسانه لشکر ناپدید شده کمبوجیه به تدریج در غبار تاریخ به فراموشی سپرده شده بود تا اینکه این دو دانشمند ایتالیایی اعلام کردند نشانههایی را از لشگر ایرانی که توسط طوفان شن بلعیده شده بودند، کشف کردهاند.
در کنار این اجساد صخرههایی به شکل یک پناهگاه طبیعی در ابعاد 35 متر در 1.8 متر در 3 متر کشف شده که به دلیل ابعاد بزرگ، مکانی مناسب برای پناه گرفتن از طوفان شن به شمار میرفته است.
ابزار آلات و سلاحهایی که از این منطقه کشف شدهاند از این نظر که اولین اجسام متعلق به دوران کمبوجیه هستند بسیار ارزشمند به شمار میروند. همچنین بررسی این اجسام از تعلق داشتن آنها به دوره هخامنشی خبر میدهد.
بر اساس گزارش دیسکاوری، محققان ایتالیایی برخلاف دیگر باستان شناسان، مسیری متفاوت از مسیرهای مورد مطالعه را از سمت جنوب بررسی کرده و موفق به کشف بقایای این لشگر بزرگ شدند.
همچنین در میان استخوانهای یافته شده قطعاتی از پیکان تیرها و دهانه اسبها به چشم میخورند که با آنچه در نگارههای اسب پارسی به چشم میخورد برابری میکند.
در میان اجزای یافت شده در محل کشف بقایای لشکر کمبوجیه، تیم باستانشاناسان ایتالیایی یک دهانه اسب پیدا کردند. این دهانه اسب با دهانه اسبی که در یکی از حجاریهای قدیمی متعلق به دوران هخامنشی به چشم میخورد، مطابقت دارد.
در این تصویر و با توجه به تطابق اسب حجاری شده با قطعه فلزی محل استفاده از این قطعه مشخص شده است.
سربازان پارسی اغلب از جواهرات و گوشواره استفاده میکردند این یکی از گوشوارههایی است که در محل پیدا شدن لشگر کمبوجیه در صحرای افریقا کشف شده است.
با مشاهده چهره این سرباز هخامنشی حجاری شده در کاخ آپادانا واقع در تخت جمشید مشخص میشود که سربازان پارسی از گوشوارههایی مشابه آنچه در محل کشف بقایای لشکر کمبوجیه پیدا شده استفاده میکردند.
کمبوجیه و بردیای دروغین
کورش دو پسر داشت یکی کمبوجیه که بزرگتر بود (گونهٔ یونانی نام وی کامبیز است) و دیگری بردیا که کوچکتر بود. کورش کمبوجیه را جانشین خود کرد و وی را پس از مرگ گئوبروو گماردهٔ کورش در بابل، شاه بابل کرد. همچنین بردیا را به فرمانروایی بسیاری از کشورهای ایران خاوری گمارد. کمبوجیه با فیدایمیا دختر هوتن، یکی از بزرگان پارسی ازدواج کرد. بردیا پس از برتخت نشستن، وی را به همسری خود درآورد و برپایهٔ گاهنویسان یونانی وی کسی بود که دریافت آنکه برتخت نشسته، بردیا نیست.
کمبوجیه در جنگ واپسین کورش با بیابانگردان، همراه وی بوده و پس از کشته شدن کورش به عنوان جانشین وی راهی پارس شدهاست. این احتمال هست که کمبوجیه برای جلوگیری از تاخت و تاز بیابانگردان چند ماه نیروهای خود را درآنجا نگاه داشتهاست.
از وقایع عمده دوران کمبوجیه فتح مصر به دست ایرانیان است. کمبوجیه این امپراطوری و پاتخت آن تبس را پس از جنگ مشهور پلوزیوم و جنگی که در پای دیوارههای تبس درگرفت، به تصرف خود درآورد.
همزمان با اعزام نیروهای هخامنشی از سوی کمبوجیه به غرب مصر جهت تنبیه کاهن معبد آمون که سلطه کمبوجیه را بر مصر تائید نکرده بود، اخباری نگران کننده از ایران رسید؛ بردیا برادر کمبوجیه بر تخت سلطتنت نشسته بود. این خبر کمبوجیه را بسیار برآشفت زیرا در واقع بردیا کشته شده بود و رسیدن اخبار مبنی بر به سلطنت رسیدن برادری که قبلا کشته شده است، ذهن کمبوجیه را مشوش کرد.
واقعیت داستان بردیا این بود که کوروش، در بستر مرگ، بردیا برادر کوچکتر کمبوجیه را به فرماندهی استانهای خاوری امپراطوری ایران گماشته بود. کمبوجیه، پیش از رفتن به مصر، از آنجا که از احتمال شورش برادرش میترسید دستور کشتن بردیا را داد.
مردم از کشته شدن او خبر نداشتند و در سال ۵۲۲ قبل از میلاد شخصی به نام گئومات مغ خود را به دروغ بردیا نامید و بر کوهی نزدیک شهر ایرانی پیشیاوادا اعلام شاه بودن کرد. در متون تاریخی از وی به عنوان بردیای دروغین یاد شده است.
کمبوجیه مدتی پس از شنیدن به تخت نشستن بردیای دروغین، به سمت ایران حرکت کرد. اما پیش از رسیدن به ایران درگذشت. گئومات که بسیاری به دروغین بودنش پی برده بودند، توسط سرداران ایرانی برکنار شد و متعاقب آن داریوش اول به سلطنت رسید.