حتی خودم یک نفر را میشناختم که در اولین برخورد به کفش طرف مقابل زل میزد و آدمها را از روی شکل و تمیزی کفشهایشان طبقهبندی میکرد.
دربارۀ من این طبقهبندی از روی کتابها صورت میگیرد. همیشه وقتی با فرد تازهای آشنا میشوم، کنجکاوم بدانم تا به حال چه کتابهایی خوانده است؟ دوست دارم از او بپرسم که کتابهای موردعلاقهاش چه بوده و عاشق کدام نویسنده است؟ حتی گاهی سعی میکنم بدون هیچ سؤالی سردربیاورم که دوست داشتنیترین شخصیتی که در کتابها پیدا کرده، کدام است.
شاید به نظر کمی غریب بیاید. ولی خیلیوقتها در اتوبوس یا مترو زیرچشمی به کتاب بغلدستیام نگاه میکنم که ببینم چه میخواند!
اینطوری خیلی زود میتوانم بفهمم با چهجور آدمی طرف هستم. در واقع کتاب برایم راه میانبری میشود برای شناخت آدمها. راهی که اگر نبود، کیلومترها از هم دور میشدیم و بینمان فاصله میافتاد.
میگویند کتاب بهترین دوست است. باید به این جمله اضافه کرد که کتاب بهترین راه برای پیدا کردن دوستهای تازه هم هست!