سه‌شنبه ۱۰ آذر ۱۳۸۸ - ۰۶:۴۶
۰ نفر

تهمینه حدادی: 1- من زباله‌گردها را دوست دارم. زباله‌گردها برای خودشان یک پا شاعر و محقق و عکاس‌اند.

آنها ذهن جست‌وجوگر دارند و چشم بینا؛ آنها زباله‌ها را خوب می‌گردند و از بین تمام دور ریختنی‌ها برای خودشان یک زندگی جدید و گاه مرفه می‌سازند.

من حلبی‌نشین‌ها را دوست دارم. آنها خوب بلدند از چیزهای دور ریختنی برای خودشان خانه و زندگی بسازند، آنها بلدند مقواها را بکنند فرش، شیشه‌های مربا را بکنند گلدان، پارچه‌ها را بردارند و با آنها پرده درست کنند. آنها بلدند زباله‌ها را وارد چرخه محیط‌زیست کنند. آنها بدون این که بدانند، دارند به بازیافت مواد کمک می‌کنند.

سارا معتقد است که این کارها که بازیافت نیست، بازیافت یعنی «تولید مجدد کالا از یک کالای قدیمی».

می‌گویم: درست، اما در هر حال این دسته از آدم‌ها هم دارند یک چیز غیرقابل استفاده را به یک وسیله قابل استفاده تبدیل می‌کنند و می‌شود فواید بازیافت را در عملکرد آنها دید، هم به محیط‌زیست کمک می‌کنند، هم در مصرف انرژی صرفه‌جویی.

از امیرعلی و حنانه هم می‌پرسم که بازیافت چه تأثیری دارد؟ اما یادم می‌افتد که ما هنوز نمی‌دانیم بازیافت یعنی چه؟ که می‌شود از کاغذ باطله کاغذ جدید ساخت، شیشه‌ها را ذوب کرد و شیشه جدید ساخت، قوطی‌های آلومینیومی را ذوب کرد و تبدیل به ماده جدید کرد و فقط و فقط این کار نیازمند همکاری شهروندان است؛ که زباله‌های خشک را بریزند توی یک کیسه و زباله‌های تر را توی یک کیسه دیگر، که همین یک کار کوچک از قطع میلیون‌ها درخت و مصرف میلیون‌ها متر مکعب آب و مصرف مقدار زیادی برق جلوگیری می‌کند.

امیرعلی می‌گوید: «عموی من در کشور ژاپن زندگی می‌کند.چند وقت قبل او دفترهایی برای من آورد که پشت آنها نوشته شده بود: تهیه شده از کاغذ بازیافتی.»

حنانه هم می‌گوید: «آن‌روز یکی می‌گفت که دقت کرده‌اید هر روز چه‌قدر کیسه پلاستیکی استفاده می‌کنیم؟ برای خرید رفتن می‌شود از سبد یا ساک پارچه‌ای استفاده کرد، توی یک برنامه تلویزیونی می‌گفت.»

2- اصلاً بیایید قضیه را یک جور دیگر ببینیم، دنیایی را تصور کنید که پر از زباله است، نفت و برق و آب و درختی هم وجود ندارد. ما مجبور می‌شویم که برویم و وسط زباله‌ها دنبال چیزهایی بگردیم که می‌شود هنوز از آنها استفاده کرد. می‌بینید، کلی خودکار هست که می‌شد با آنها کاردستی درست کرد و فرستاد برای دوچرخه، کلی لباس نو هست که دل صاحبش را زده، کلی کاغذ مچاله شده هست که نوشته‌های رویش به دل آقای نویسنده نچسبیده است.

اصلاً بیایید یادمان بیاید که در برخی جوامع بازیافت مواد به عهده شهروندان است و آنها باید تا حد ممکن از وسایل خود استفاده کنند.

اصلاً یاد کارخانه‌های تبدیل مواد بیفتید که مشکل اولیه آنها این است که زباله‌های تر و خشک و غیربهداشتی از هم جدا نشده‌اند و کارخانه‌ها دست روی دست گذاشته‌اند که ما یاد بگیریم که چه‌طوری زباله‌سازی کنیم و چه‌طوری نه!

3- می‌دانم، خوب می‌دانم شاید به نظر کار کثیفی بیاید، ولی خب اسم زباله‌ها هم همین است، «طلای کثیف». اما همین الان برو و توی سطل آشغال اتاقت را بگرد و از تویش چیزهای به دردبخور را جدا کن. یا نه اگر نمی‌شود لطف کن و زباله‌هایت را از این به بعد جداجدا بریز تا بشود آنها را برد به کارخانه‌ها و بازیافتش کرد. می‌دانی، با همین یک کار کوچک، تو کلی به بشریت کمک کرده‌ای.

کد خبر 93094

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز