سه‌شنبه ۱۰ آذر ۱۳۸۸ - ۰۹:۱۲
۰ نفر

ترجمه امیررضا نوری‌زاده: رابرت پتینسون از آن دسته هنرپیشه‌هایی است که خیلی زود بر سر دوراهی قرار گرفت.

این هنرپیشه جوان که تا سال قبل کمتر علاقه‌مند حرفه‌ای سینما، نامش را شنیده بود اکنون به‌عنوان دی‌کاپریو ثانی در رسانه‌ها معرفی شده است و برخلاف دی‌کاپریو که تا قبل از بازی در تایتانیک در چند فیلم قابل اعتنا از جمله «گیلبرت گریپ چی می‌خورد» بازی کرده و برای آن نامزد اسکار شده بود، تمام داشته‌های پتینسون در دنیای بازیگری محدود به بازی در قسمت اول فیلم «گرگ‌ومیش» است که سال قبل اکران شد.

حالا با اکران قسمت دوم فیلم که رکوردهای جدیدی را برای گیشه برپا کرده و به‌طور قطع پرفروش‌ترین فیلم سال‌2009 خواهد بود، پتینسون باید تصمیم بگیرد آیا مایل است تا آخر عمر حرفه‌ای‌اش در نقش ادوارد کالن باقی بماند یا اینکه می‌خواهد تجربه حرفه‌ای‌تری داشته باشد و به جوایز معتبر سینمایی فکر کند. نکته جالب در این فیلم، بازی کوتاه و روح گونه اوست و تنها در شرایطی او را روی پرده می‌بینیم که دیگر هنرپیشه فیلم- بلا‌سوان-  او را احضار کرده باشد.

  • کار با کریس وایتز به‌عنوان کارگردا قسمنت دوم را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

من تابه‌حال در چنین شرایطی قرار نگرفته بودم و فیلمنامه‌ای که در اختیار من قرار گرفت حدود 40-50 صفحه بود اما تعدادی از نامه‌ها و‌ای‌میل‌های علاقه‌مندان هم به آنها پیوست شده بود و نشان می‌داد که کریس وایتز خواهان عمل به درخواست تمامی علاقه‌مندان فیلم اول و همچنین خوانندگان رمان‌های سه‌گانه است. او با تحویل این نسخه فیلمنامه به ما نشان داد که اعتماد کاملی به کار همه بازیگران دارد چراکه دست ما را به هنگام فیلمبرداری کاملا باز گذاشته بود.

  • با توجه به اینکه در این فیلم شما را بیشتر به حالت روح می‌بینیم آیا این موضوع باعث جدایی شما از سایرین نشده بود؟ دوست نداشتید مدت زمان بیشتری در فیلم بودید؟

اتفاقا فیلمبرداری این صحنه‌ها به‌مراتب مشکل‌تر از کار در فیلم اول بود. پس از فیلمبرداری تغییراتی در این صحنه‌ها ایجاد شد و باید بگویم که در واقع در این صحنه‌ها ادوارد حضور ندارد بلکه شما شاهد تنهایی و ناامیدی شخصیت بلا هستید. به این ترتیب بازی در این صحنه‌ها برای کریستن هم دشوار بود ولی من هرگز خودم را جدا از سایرین در این فیلم احساس نمی‌کردم.

  • شرایط نسبت به گذشته چه تفاوتی کرده است؟ آیا با شرایط فعلی می‌توانید راحت‌تر کنار بیایید؟

تصور می‌کنم آرامش حرفه‌ای پس از شهرت فراوان یک امر کاملا غیرقابل اجتناب است، هر چند که احساس می‌کنید همچنان باید برای به دست آوردن شانس‌های تازه تلاش و مبارزه کنید. من کار در این تیم را دوست داشتم و در مورد فیلمنامه هم اختلاف نظر خاصی نداشتم. من این روزها مشغول مراسم اکران افتتاحیه فیلم در کشورهای مختلف هستم و هنوز نمی‌توانم از شرایط بعد از اکران فیلم دوم برآورد درستی داشته باشم.

  • ولی این برند سینمایی، اکنون شما را بدل به ستاره قابل اعتماد گیشه کرده است. این موضوع تا چه حد حرفه شما را تغییر خواهد داد و تصور می‌کنید 5سال بعد در چه شرایطی باشید؟

هنوز نمی‌توانم به این سؤال پاسخ دهم. من خارج از این سری تنها در فیلم «به خاطرم داشته باش» بازی کردم که در سال آینده اکران خواهد شد ولی همچنان با استودیو تولید‌کننده سری فیلم «گرگ و میش» کار می‌کنم. من هنوز از نظر اقتصاد سینما فردی کم اطلاع و شاید هم نابینا باشم و نمی‌توانم دورنمای درستی را برای خودم متصور شوم. البته در ماه‌های اخیر فیلم‌هایی به من پیشنهاد شده که حتی در رویاهایم هم تصور نمی‌کردم روزی بتوانم در آنها بازی کنم ولی در عین حال این پیشنهادها می‌تواند هراسناک هم باشد چون در مواردی من را تنها برای این می‌خواهند که فیلمشان با حضور من ساخته شود؛ یعنی تستی از من گرفته نمی‌شود و به عبارتی من بر نقشم ترجیح داده می‌شوم و این می‌تواند خطرناک باشد. من حالا از خودم انتظار دارم اگر در فیلمی بازی می‌کنم در کنار پرفروش بودن بازی خوبی هم از خودم ارائه دهم. ستاره بودن و هنرپیشه بودن در کنار هم کار مشکلی است.

  • مگر این همان چیزی نبود که ابتدای راه هنرپیشگی رویایش را داشتید؟

بله این نکته کاملا درست است. تا وقتی که فیلم بزرگی ندارید و هنرپیشه گیشه نیستید نمی‌توانید نقش‌های مورد علاقه‌تان را داشته باشید ولی وقتی در فیلمی مثل گرگ و میش بازی می‌کنید و فیلم ناگهان تا این حد مورد استقبال قرار می‌گیرد تهیه کننده‌ها سراغتان می‌آیند و می‌گویند که «تو باید در کنار این تماشاگران بمانی و باید در این فیلم یا آن فیلم بازی کنی». پس دوباره محدودیت‌هایی برای شما ایجاد می‌شود و شما دیگر نمی‌توانید در برخی از فیلم‌های مورد علاقه‌تان بازی کنید. پس در هر دو صورت نواقصی در کار وجود دارد.

  • چه خصوصیاتی در شخصیت ادوارد برایتان جذاب‌تر بود؟

وقتی کتاب دوم را خواندم ایده‌هایی به ذهنم رسید که در بازی در فیلم اول از آنها استفاده کردم که یکی از آنها ارائه چهره‌ای انسانی از او در فیلم بود، هر چند که در تمامی طول مدت فیلم ادوارد شخصیتی ایده‌آلیست است ولی در فیلم دوم او مرتکب اشتباهی می‌شود و از این‌رو در بعد احساسی از سوی سایرین دست کم گرفته می‌شود.

  • با توجه به میزان شهرت شما در سطح جهان آیا برخوردهای علاقه‌مندانتان با شما جالب توجه بوده؟

بله هر چند‌به‌دلیل حضور ماموران امنیتی در اکران‌های افتتاحیه در کشورهای جهان این ارتباط کمتر بوده است ولی در اکران شهر رم با زنی برخورد داشتم که به‌نظرم 80 و یا حتی90‌ساله بود اما هر دو فیلم را دیده بود و با من عکس یادگاری گرفت و این موضوع برای من خیلی عجیب بود.

  • در بین فیلم‌هایی که درباره زندگی ومپایرها ساخته شده کدام‌یک را بیشتر می‌پسندید؟

جواب دقیق به این سؤال مشکل است و شاید بگویم دوست داشتم در فیلم، اتان‌هاوک را در نقش ومپایر می‌دیدم ولی بازی وزلی اسنایپس را در نقش «بلید» در این سری فیلم‌ها می‌پسندم.

  • برای سال‌2010 برنامه کاری شما چطور خواهد بود؟

بستگی به شرایط دارد اما در حال حاضر برای بازی در فیلم «دوست زیبا» قرارداد دارم که اقتباسی از داستان گی‌دو ماپاسان است و در ماه فوریه کلید می‌خورد و در فیلم دیگری به نام Unbound Captives در کنار ریچل وایز و هیوجکمن بازی می‌کنم که پس از دوست زیبا فیلمبرداری می‌شود. در این فیلم نقش کودکی را دارم که در 4سالگی توسط سرخپوست‌ها ربوده می‌شود و مادرش در تمامی زندگی در تلاش برای پیدا کردن اوست و زمانی که او به نزد والدینش بر‌می‌گردد قادر نیست حتی یک کلمه انگلیسی صحبت کند.‌

کد خبر 96471

پر بیننده‌ترین اخبار سینما

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز