جاذبههای کمنظیر و نزدیک بودن به تهران، در تغییر و دگرگونی سیمای استانهای شمالی بسیار موثر است. دخالت کسانی که با برخورداری از قدرت اقتصادی از درون برجها وآسمان خراشهای پایتخت از راه دور مقتضیات اراضی شمال کشور را تعیین میکنند،باعث شده روند آتی این سرزمینهای سبز، به سمت بحرانی شدن پیش رود.
مروری بر تغییرات سیمای شمال کشور گویای آن است که پرتولیدترین قسمت این نوار موقتا سبز! یعنی اراضی کمشیب بین ساحل تا دامنه کوهها، براساس خواستههای توانمندان اقتصادی بهطور مستمر به جانب مکان تفریحی و تجاری سوق داده شوندکه هزینه این تنعم را مردم کشور وعواقب آن را ساکنان شمال میپردازند.
از سوی دیگر، جمعیت بومی ساکن در داخل و حاشیه جنگلها و مراتع، با تصرف اراضی آبادیها، جزایر بدون پوشش گیاهی را به وجود میآورند که در حال پیشروی و پیوستن به یکدیگرند.
یکی از کارشناسان ارشد مدیریت محیطزیست میگوید: سوداگران متاع خود را با واسطهگری دلالان فعال در سراسر شمال کشور، با قیمت مطلوب و مورد نظر خود میفروشند و هر 3 طرف یعنی فروشنده زمین، خریدار ودلال، از این معامله خرسندند و دستهجمعی به دنبال فرصتهای بعدی میگردند.
بهطور یقین، معبرهای بازشده بر اثر ساخت جاده، راه روستایی آسفالته، شوسه و بزرگراهها از عوامل زمینهساز تجاوز و تخریب به شمار میروند، افشین ابوطالبی معتقد است: پیش از آنکه پیشگیریهای حفاظتی منابع انجام شود،
ادارات عامل عملیات عمرانی بدون هماهنگی با امکانات اداره متولی حفاظتکننده منابع طبیعی و محیطزیست، با شعار «هر که کار خود کند» برنامه خویش را انجام میدهند. اما مسئول پیامدها و سرانجام این ناهماهنگیها کیست؟
مهندس ابوطالبی معتقد است: اگر این روند متوقف نشود، نسلی که در سال 2040 خورشیدی زندگی میکند، اثری از جنگل در شمال کشور نخواهد دید، پس وظیفه نسل حاضر است که با تغییر و اصلاح شیوه زندگی و اقدام جدی، اندکی به این مواهب خدادادی تنفس دهد.
به گفته وی، سالهاست کارشناسان دلسوز هشدار میدهند که بسیاری از محصولات کشت شده در شمال ایران نباید جایگزین پوشش طبیعی شوند. در هر منطقه که افزایش تولید با افزایش مساحت کشت قرین شد، بسترهای زراعی و باغی بیش از آنکه به تولید ملی کمک کنند،
موجب حذف پوشش محیطهای طبیعی میشوند. بسترهای طبیعی که برای زراعت و باغ دستکاری میشوند، ابتدا با شخم هم جهت با شیب و سپس بهدلیل فقیر شدن خاک و عدم بازدهی اقتصادی و مصرف بیرویه کودهای شیمیایی رها میشوند که این شروع فرسایش خاک است.
ابوطالبی اعتقاد دارد:کشورما علاوه بر آنکه در فهرست «کشورهای با پوشش کم» قرار دارد،در ردیف کشورهای بیابانزا نیز محسوب میشود. با وجود اینکه ایران در زمره کشورهای کم بارش (متوسط 240میلی متر در سال)به شمار میرود، در نتیجه از نظر فرسایش خاک، ایران در شمار نخستین کشورها قرار دارد و مقدار خاک قابل کشت که با آب شسته میشود (فرسایش آبی خاکی) در ایران سالانه 5/1 میلیارد تن برآورده شده است،
یعنی سالانه یک میلیمتر از قشر خاک زراعی کشور ما بهدلیل بدون پوشش بودن، به وسیله آبهای سطحی حاصل از بارندگیهای شدید وآبیاری در مزارع با شیب زیاد شسته و برده میشود که حاصل این روند نادرست، اینگونه است که از 42 نوع بلایای طبیعی 30 نوع آن در ایران اتفاق میافتد.
این کارشناس ارشد مدیریت محیطزیست میافزاید: با توجه به سیر فزاینده حوادث غیرمترقبه مانند سیل و خشکسالی، سالانه دهها میلیارد تومان اعتبار برای جبران صدمات این حوادث هدر میرود که امیدواریم با افزایش آگاهی عمومی، اشتیاق ملی و عزم جدی با توجه به محدودیت منابع زمین، نعمتهای الهی را به درستی مورد بهرهبرداری قراردهیم.
ابوطالبی میافزاید: جنگلهای هیرکانی علاوه بر ثروت طبیعی کشور، از مهمترین سامانههای حیات وحش به شمار میآید، جنگلها مانع تخریب خاک میشوند، زیرا در مقابل باد و آب مانند سدی عمل میکنند و مانع فرسایش آن با باد و بارندگیهای شدید میشوند، درحالی که قطع درختان و نابودی جنگلها سبب از دست دادن قدرت نگهداری آب باران به وسیله گیاهان میشود و در نتیجه امکان ذخیره شدن آب در خاک از میان میرود و بهدنبال آن، فرسایش آغاز شده و استمرار مییابد.
رئیس شبکه زیستمحیطی شمال کشور، عوامل متعددی مانند بیتوجهی به ارزشها و استانداردهای روز زیستمحیطی و تنوع زیستی، ساماندهی نکردن مراکز جمعیتی جامعه محلی و مشاغل داخل حاشیه جنگلها، بهرهبرداری بیرویه، غیر اصولی و کمبازده، بهرهبرداری غیرمجاز، قاچاق و کاربریهای مغایر با معیارهای حفاظت سرزمین را از موارد موثر در تخریب این منابع برمی شمرد.
وی با بیان اینکه بدون حفاظت از منابع آب، خاک، جنگل و مرتع، هیچ گاه نمیتوان به توسعه پایدار و تولید مطمئن در کشاورزی دست یافت، میگوید: ضروری است در برنامه پنجم توسعه کشور با تغییر و اصلاح شیوه زندگی وآگاهی عمومی، معیارهای حفاظت از سرزمین استانهای شمالی به اجرا درآید.
این کارشناس ارشد محیطزیست با استناد به آمار یگان حفاظت سازمان جنگلها، مراتع و آبخیز داری کشور، از کمبود نیروی حفاظتی سخن گفته و اضافه میکند: 2 هزار نیروی حفاظتی موجود این سازمان بسیار اندک است و حداقل 13هزار نفر نیروی مجهز و توانمند بهمنظور حفاظت از عرصههای منابع طبیعی کشور پهناور ایران مورد نیاز است.
ابوطالبی تأکید کرد: همچنین مطابق آخرین نتایج منتشره از طرحهای تحقیقاتی موسسه تحقیقات جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور که درسال87 انجام شد، روزانه حداقل 23هکتار در مرزهای بالایی جنگلهای شمال کشور عقبنشینی صورت میپذیرد و تعداد دام در آبخیزهای شمال حدود 3 برابر ظرفیت و میزان برداشت چوب 2 برابر میزان رویش و تولید سالانه این جنگلهاست.
مسئول شورای هماهنگی شبکه زیستمحیطی شمال کشور، تصریح کرد: به هر حال رقم کلی برداشت گویای پیش خوردن اصل سرمایه ملی بوده و آثار تلاش نیم قرن اخیر در بازسازی 300 هزار هکتار از جنگلهای تخریب یافته شمال نامحسوس مانده است و براساس آمار سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور، طی دهه آماری 65 تا 75 روزانه 40 هکتار از وسعت جنگلهای شمال کشور کاسته و جنگلزدایی شده است
وی اضافه کرد: در دوره معاصر (اوایل سده اخیر خورشیدی) در شمال ایران حدود 3 میلیون هکتار جنگل طبیعی و عرصه جنگلی وجود داشت که اکنون به کمتر از 2 میلیون هکتار کاهش یافته است. وسعت کل جنگلهای جهان 4 میلیارد هکتار است که در برابر آن جنگلهای شمال ایران آنقدر کمعرض است که حتی روی نقشههای پوشش گیاهی جهان قابل مشاهده نیست.
جنگلهای عظیم و پوشش گیاهی کره زمین پس از میلیونها سال فعالیت گاز کربنیک جورا کاهش داده و اکسیژن لازم برای زندگی حیوانات متکامل و انسان را تأمین کردند و اینک متأسفانه 13 میلیون هکتار از جنگلهای جهان سالانه از بین میروند و سیاره زمین با چالش هولناکی روبرو شده است.