هدف از تأسیس این مرکز، تولید دانش و فناوری و پاسخگویی به نیازهایی بود که ارتباط با دنیای پیشرفته را در عرصههای مختلف طلب میکرد؛ ارتباط با دانشگاهها، مراکز علمی و فناوری و استادان فنآشنا که امکان انتقال فناوری را از دنیای متمدن آن روز به ایران فراهم مینمود؛
ارتباطی که بذر دانش فنی را در جامعهای بپاشد که سالها از جاده ترقی و پیشرفت و علم و فناوری عقب افتاده و آحاد ملت را با رخوت و سستی مواجه ساخته بود. امیرکبیر بذر امید را در دل ایرانیان کاشت، نهال دانش را آبیاری نمود و مدلی بومی - بینالمللی از مسیر توسعه دانش و فناوری در دارالفنون جاری ساخت.
اینک 150 سال از آن زمان میگذرد، امیرکبیر قربانی شد و شاید هزاران کوچک و بزرگ دلسوز به سرنوشت ایران که خواهان پیشرفت در عرصههای جدید بودند، به همان اتهام امیرکبیر، سرکوب، شهید و یا منکوب شدند؛ ولی شعلهای که وی برافروخته بود در دل هزاران عاشق این مرز و بوم همچنان زنده است.
روند کنونی جامعه دانشگرا در ایران امروز شاهدی بر این مدعاست که امیرکبیر نمرده است. شاهدی بر این مدعاست که هنوز درد مشترک ما، ضعف در عرصه دانش و فناوری است. بیانگر این اصل است که بدون پرداختن به دانش و فناوری، بدون توجه به انتقال فناوری و با غفلت از دانش روز جهانی راه به جایی نخواهیم برد.
بیپرده باید گفت با وجود همه نیازی که به توسعه فناوری در کشور از اوایل انقلاب اسلامی تاکنون وجود داشته، ولی هنوز مقوله فناوری ابتدای راه است. چرخ تولید علم و فناوری به حرکت درآمده ولی ابتدای راه است.
فناوریهای هستهای، سلولهای بنیادی، بروز توانمندیهای پزشکی، نظامی و تسلیحاتی، اندکی غرور ملیمان را مینوازد ولی با آنچه ملت 70میلیونی ایران را در دنیا سرافراز کند، فاصله دارد.
حرکتهای وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، جهاد دانشگاهی و سایر دستگاهها اگر چه به اقدامات و گامهای درخوری انجامیده ولی از مدلی جامع و همهجانبه در توسعه فناوری بهویژه فناوریهای متوسط که نیاز جامعه و مردم را پاسخ دهد و کشور را در عرصه رقابت بازار جهانی مطرح نماید، غافل مانده است.
هنوز راهبرد و سیاست مشخصی در انتقال دانش و فناوری از کشورهایی که بهگونهای مجاورت فنی و معنوی دارند، حاصل نشده است. هنوز ورود ماشینآلات، کارخانه و ادوات بهعنوان انتقال فناوری قلمداد میشود درحالیکه انتقال فناوری به این معناست که به دست خود، این صنایع را پیریزی کنیم و خود دانش فنی تولید نماییم.
بهنظر میرسد برنامه پنجم توسعه هم مثل برنامههای گذشته شاخص قابل اتکایی برای توسعه فناوری ندارد یا آنگونه که باید برجسته نیست و بهنظر میرسد تعداد دستگاههای متولی فناوری و نوآوری با وجود تعدد و تنوعی که در سالهای گذشته داشتند، هنوز سیاست واحدی برای درک چالشهای ملی و بینالمللی در این زمینه ندارند. آرمان و آرزوی ایرانیان با رسیدن به مرزهای فناوری و دانش برآورده و سرانجام روح امیرکبیر با این مهم شاد میشود.
امیرعلی بینام