نفیسه مجیدیزاده: این طوری شروع شد: من سؤال را طرح کردم و جوابها را شنیدم. به جای کتاب خواندن چه کاری انجام میدهید؟ تو: امان از این شبکههای اجتماعی... به جای کتاب؟
باز هم تو: من، من بازی با موبایل. یکدفعه میبینم ساعتها وقت آزادم از دست رفته و من هنوز بازی میکنم.
- وقتی همکاران کتاب نمیخوانند
اینطوری ادامه پیدا کرد: سؤال مبهم است، کمی بیشتر توضیح بدهید.
توضیح دادیم: اگر یک فرصت مناسب برای انجام یک کار داشته باشید، به جای کتاب خواندن کدام کار را انجام میدهید؟
فرهاد حسنزاده، دبیر گروه ادبی:
فیلم، فیلم میبینم و مجله میخوانم. البته همیشه کاری برای انجام دادن دارم و بیکار نمیشوم. اما اگر بشوم یا کتاب یا فیلم خوراکم است. یک بار توی خانه کاری برای انجام دادن نداشتم، از بیکاری کلافه شده بودم. گاهی فکر میکنم اگر کاری نداشتم میرفتم مناطق جنوب شهر یا بازار را میگشتم. همینطور الکی تو کوچهها تاب میخوردم. خودش مثل کتاب خواندن و فیلم دیدن میماند، ولی کو فرصت؟
جعفر توزنده جانی، دبیر باغچهی داستان:
گاهی که خسته میشوم و دلم برای کتاب تنگ میشود ولی وقت ندارم بخوانم، بین کارهایم هی کتاب ورق میزنم و چند خط میخوانم یا گاهی فقط ورق میزنم و کتاب را سر جایش میگذارم. اما اگر حوصله نداشته باشم و بخواهم وقت تلف کنم، کانالهای تلویزیون را تند تند عوض میکنم.
سردبیر:
بستگی به حالم دارد. ممکن است در وقت آزادم کتاب بخوانم، مجله ای دست بگیرم یا فیلم ببینم یا وارد اینترنت بشوم. اینطور نیست که حتماً در وقت آزادم کتاب بخوانم چون قرار نیست فقط از کتاب تغذیه شوم، مطالعهی نشریهها و دیدن یک فیلم خوب یا خواندن خبرها و مطالبی در اینترنت هم همانقدر مهم است.
فریبا خانی، دبیر خبر:
فکر نمیکنم که فقط از راه کتاب خواندن دانش آدم زیاد شود. من به مشاهده علاقه دارم، گاهی دیدن یک نمایشگاه یا دیدن برگهای پاییز؛ یعنی، خواندن کتاب.پیادهروی هم میکنم. وقتی در خانه هستم به اینترنت هم علاقه دارم و اسم شاعرها را جستوجو میکنم و به وبلاگهایشان سر میزنم و...
شیوا حریری، دبیر بخش نوجوان:
آدم معمولاً به جای کتاب خواندن وقت تلف میکند، چون وقتی کتاب نمیخواند حوصلهی کار جدی ندارد. برای همین کانالهای تلویزیون را بالا و پایین میکند یا میرود بیرون چرخ میزند. جواب این سؤال در این حد است. من بخواهم وقت تلف کنم با موبایل بازی میکنم.
عباس تربن، دبیر بخش شعر:
موسیقی گوش میدهم یا فیلم میبینم و فکر میکنم آنها هم در جای خودشان لازمند، اما برای شخص من کتاب جایگاه ویژهای دارد و همان موقع که دارم کار دیگری غیر از کتاب خواندن انجام میدهم یا بعد که قضاوت میکنم، هم این حس را دارم که ضرر نکردم. اما باز هم فکر میکنم باید کتاب میخواندم.
سیدسروش طباطبایی پور، عضو تحریریه دوچرخه :
میروم به پارک و در نمایشگاه طبیعت چرخ میزنم.
یک نفر! :
من به جای بازی کردن گاهی ممکن است کتاب بخوانم.
- دوستان نوجوان دوچرخه چی؟
در تماس با دوستان نوجوان دوچرخه مجبور نبودیم سؤال را توضیح بدهیم. آنها به سرعت متوجه میشدند و پاسخ میدادند.
به جای کتاب خواندن، چه کاری انجام میدهید؟
پوریا دلکش، گزارشگر نوجوان:
بازی کامپیوتری یا مطالعهی مجله.
راضیه چنگیز نایین، خبرنگار جوان:
اینترنت.
کیمیا یوسفی، خبرنگار افتخاری:
ساز میزنم.
علی سازمانپور، عضو باغچهی داستان:
مینویسم.
مینا سلیمانزاده، عضوی دیگر از باغچهی داستان:
نقاشی میکشم.
مریم وحید شریفلو، عضو تیم شعر:
با دوستانم حرف میزنم یا فیلم میبینم.
- دیگران
باز هم ادامه میدهیم و در اطرافمان دنبال پاسخ این سؤال میگردیم که به جای کتاب خواندن چه کاری انجام میدهید؟
علیرضا بخشی، یک جوان:
یوگا کار میکنم تا ذهنم را آزاد کنم.
فرید حاجیپور، دانشآموز راهنمایی:
همین که کتابهای مدرسه را میخوانم بس است.
سارا صداقت، دبیرستانی:
با خواهرم حرف میزنیم. اتفاقاً دربارهی کتاب هم حرف میزنیم و تصمیم میگیریم کتاب بخوانیم.
مریم نجفی، نوجوانی از فامیل:
میخوابم. اصلاً مشکل من این است که هروقت کتاب دستم میگیرم خوابم میبرد.
سحر زمانی، دختر همسایه:
با مادرم میرویم خرید.
سپهر زمانی، پسر همسایه:
میروم فوتبال بازی میکنم با بچههای آپارتمان.
- سؤال دوم
باور کنید ما مثل آرایشگرها نشدهایم که معروف است وقت بیکاری سر همدیگر را میتراشند!
این بار در کنار دیگران به قضاوت دربارهی خودمان هم نشستهایم. از خودمان هم میپرسیم که چه چیزی را جایگزین کتاب خواندن میکنیم و چه کاری را حذف میکنیم تا کتاب بخوانیم. و اینبار از همان دوستان، جواب این پرسش را میخواهیم:
- به جای چه کاری کتاب میخوانید؟
دبیر سرویس ادبی:
تابستان پسرم را میبردم پارک. او بازی میکرد و من به جای اینکه در پارک بچرخم کتاب میخواندم.
دبیر باغچهی داستان:
به جای هیچ کاری کتاب نمیخوانم. کتاب جایگاه خودش را دارد.
سردبیر:
سعیام بر این است که ارتباطم با کتاب قطع نشود. من اغلب در کیفم کتاب دارم و در تاکسی یا هر فضایی که فرصت یا حوصلهاش باشد کتاب میخوانم.
دبیر سرویس خبر:
مدرسه که میرفتم موقع درس خواندن دوست داشتم کتاب غیر درسی بخوانم.
دبیر بخش نوجوان:
به جای بازی با موبایل، کتاب میخوانم.
دبیر بخش شعر:
نمیخواهم شعار بدهم واقعیت این است که هروقت به خودم میآیم میبینم وقت زیادی را هدر دادهام. من قدم زدن و بازی و تفریح را حذف نمیکنم که کتاب بخوانم و همهاش در این فکرم که زمان میگذرد و فرصت کمی برای خواندن کتاب باقی مانده است، اما من بیشتر اوقات از خوابم میزنم که کتاب بخوانم. ترجیح میدهم تفریح را حذف نکنم و برای کسی که اولین رسانهای که با آن آشنا شدههر موقعی که درس نداشته باشم کتاب میخوانم.
خبرنگار جوان:
به جای استراحت کردن کتاب میخوانم.
خبرنگار افتخاری:
معمولاً به جای کار خاصی کتاب نمیخوانم، در وقتهای آزادم کتاب میخوانم. کتاب خواندن خودش وقت خاصی دارد.
دو عضو باغچهی داستان:
به جای بازی کامپیوتری.
عضو تیم شعر:
همهی کارهایم مساوی است و اولویت اولم کتاب است.
- بقیه کی کتاب میخوانند؟
یک جوان:
به جای تماشای تلویزیون.
دانشآموز راهنمایی:
به جای هیچ کاری.
دانشآموز دبیرستان:
وقتی که هیچ کسی در خانه نیست و هیچ کاری ندارم.
نوجوانی از فامیل:
وقت بیحوصلگی.
دختر همسایه:
در تعطیلات تابستان با دوستانم میرویم کتابخانه. همانجا کتاب میخوانیم.
پسر همسایه:
من مجله را به کتاب ترجیح میدهم.
یک مادر:
بچهها هر وقت امتحان داشته باشند شروع میکنند کتاب غیردرسی خواندن.