*
ولخرجی
اولی: من همسر ولخرجی دارم که صبح به صبح پول زیادی از من میخواد.
دومی: خب با این پولها چیکار میکنه؟
اولی: نمیدونم، چون هیچوقت بهش پول نمیدم!
روزبه سماواتی از شهرکرد
*
تکلیف
اولی: اینقدر روی اعصاب من راه نرو. یه لگد بهت میزنم، بری آسمون و با برف سال دیگه بیای پایین ها!
دومی: حالا اگه سال بعد برف نیومد، تکلیف من اون بالا چی میشه؟!
فرشته دوستی از رباطکریم
*
قند
دکتر: جواب آزمایش شما نشون میده که شما قند دارین.
بیمار: به به! چه عالی! حالا قند حبهای یا کلهای؟!
لیلا میرزاییان از تهران
*
ناچاری
دانشآموز: آقا، اجازه؟ من فکر میکنم که شما نباید به من نمرهی صفر میدادین.
معلم: بله، منم با تو موافقم. اما چه کنم که نمرهی کمتر از صفر نداریم!
ریحانه عباسزاده از تهران
*
نهایت ادب
اولی: پسر من به اندازهای مؤدب است که هروقت میخواهد وارد جایی بشود، حتماً در میزند.
دومی: پسر من از پسر تو هم مؤدبتر است، چون هروقت میخواهد از توی گنجه هم چیزی بردارد، اول در میزند!
علیرضا زارع از گنبد
*
کمک
اولی: بزرگترین دشمن بشر، پوله.
دومی: پس هرچی دشمن داری زود بده من و خودت را خلاص کن!
مینا امیدی از سنندج
*
نصیحت
پدر: پسرجان! همیشه سعی کن روی پای خودت بایستی.
پسر: چرا پدر؟
پدر: چون الآن روی پای من ایستادهای، پسرجان!
امین دلاوری از بندرعباس
*
کوچ پرستوها
اولی: پرستوها چه زمانی به طرف جنوب حرکت میکنند؟
دومی: وقتی دمشان به طرف شمال است!
مرضیه محمدی از تهران
*
نظریه
اولی: تو دوست داری معلمها چهطوری باشن؟
دومی: مثل بقالها!
اولی: چرا؟!
دومی: برای اینکه بالای سرشون بنویسن «درس داده شده، پس گرفته نمیشود!»
پردیس نیکمنش از شیراز
*
فایده
معلم: چرا بعضی از ماهیها بچههای خودشان رو میخورن؟
دانشآموز: چون خوردن ماهی برای بدن مفید است!
مارال امیری از تهران