محمد شریفی نعمتآباد، سال 1340 در روستای بهرمان، 70 کیلومتری رفسنجان زاده شده است. او اکنون در رفسنجان زندگی میکند و مدرس دانشگاه آزاد این شهر در رشته زبان و ادبیات انگلیسی است. شریفی را نخست در سال 1363 با مجموعه شعر «سقوط پر در باران» میشناسیم؛ کتابی که مقاله بلند «تأملاتی در باب هنر» رضا صفریان، به آن ضمیمه شده است. او پس از آن در سال 1371، مجموعه داستان «باغ اناری» را منتشر کرد. محمد شریفی نعمتآباد سال 1384 دومین دفتر شعرش را با عنوان «مگر سکوت خداوند» به چاپ سپرد. این دفتر، بخشی از سرودههای بیست سال سکوت شعری او از سال 1363 تا 3831 را در بر میگیرد.
«مگر سکوت خداوند» شامل شعرهای کوتاهی است که در مرز «هایکو» و«طرح» حرکت میکنند و تأملات فلسفی- عرفانی در آنها موج میزند؛ دفتری که به علت دور بودن شاعر از پایتخت چندان سر و صدایی نکرد اما بهراستی آن را باید تجربهای جدی در «شعر کوتاه» تلقی کرد و در موج گرایش به شعرهای «هایکووار» در سالهای اخیر، برخی از شعرهای این دفتر «حادثه»ای در نوع خود محسوب میشوند.
آنچه در این دفتر از محمد شریفی نعمتآباد در ذهن ترسیم میشود شاعری است که «معنا» برایش اولویت اول است، بلکه شاعری که از «فرمیک» شدن شعرهای کوتاهش میگریزد؛ شعرهایی ساده با مأموریت خطیری که همانا ثبت تأملات شاعر است. او دغدغههای نوشتن را نزد خود اینگونه توصیف کرده است: «همه چیز و البته بیشترین چیز، وجه کاذب و مضحک جلال انسان و البته عشق، مرگ و حضور غیبتهای ناگزیر»
اما امروز در صفحه شعر، شعرهایی از او میخوانیم که سوی دیگر از ممارستها و مرارتهای او را در جایگاه یک خدمتگزار زبان نشان میدهد. او این شعرها را برای دفتر دیگری با عنوان «آن» نگه داشته است.
شعرهایی که ترکیبی از فضای سرد، رازآمیز و وهمناک داستانهای او و دستمایههای زبانی شعر حجم است و جالب است که خاستگاه اقلیمی یدالله رؤیایی، (منادی شعر حجم) نیز کویر است: خشونت، سکوت، تنهایی و وهم.
کماکان در این شعرها نیز تأملات هستیشناسانه شاعر را درمییابیم با رسوبی از عشق و فراق. او جایی به این انتخاب متعمدانه از میان شعرهایش تصریح کرده است: «در فاصله سالهای 59 تا 65 رویکردی شکلی- زبانی داشتم که یک گونی پر از دفترهای آن زمان دارم.
این رویکرد البته با آهنگی کندتر تاکنون ادامه یافته است و چون هنوز به نتیجه مطلوب نرسیدهام از انتشار آنها خودداری کردهام... از گنجاندن شعرهای شکلی- زبانی هم در «مگر سکوت خداوند» پرهیز کردهام تا زمانی که سرانجام چیزی بشوند.»