تاریخ انتشار: ۱۱ تیر ۱۳۹۳ - ۱۲:۴۰

شما هم می‌توانید لطیفه‌های دست‌ اولتان را برای هفته‌نامه‌ی دوچرخه به نشانی «تهران، صندوق پستی: ۵۴۴۶-۱۹۳۹۵» بفرستید.

اشتباه

اولی: زین اسبت رو اشتباه بستی.

دومی: چرا ایراد بی‌خودی می‌گیری؟ تو که نمی‌دونی من می‌خوام کدوم‌وری برم!

مژگان امیری از شهریار

*

تنبلی

دو تنبل در خانه نشسته بودند و حرف می‌زدند تا این‌که کسی زنگ خانه‌شان را زد.

تنبل اولی: پاشو برو در رو باز کن.

تنبل دومی: این انصاف نیست! من هم پاشم، هم برم در رو باز کنم؟

تنبل اولی: خیلی‌خب، من پا می‌شم، تو برو در رو باز کن!

بیژن اسماعیلی از اهواز

*

درخواست کمک

مأمور پلیس: پلیس ۱۱۰... بفرمایین.

صدای نازکی از پشت تلفن گفت: کمک! کمکم کنین! نجاتم بدین‌!

مأمور پلیس: خواهش می‌کنم خونسردی خودتون رو حفظ کنین و بگین چه اتفاقی افتاده.

صدای پشت تلفن: هرچه زودتر خودتون رو برسونین... یه گربه اومده توی اتاق من.

مأمور پلیس: ای بابا! برای یه گربه که به پلیس زنگ نمی‌زنن.

صدای پشت تلفن: آخه سرکار جون، من یه طوطی‌ام!

علی عباس‌پور از تهران

*

مسئله

معلم: خیلی مونده که جواب مسئله رو پیدا کنی؟

دانش‌آموز: بله آقا... خیلی مونده...

معلم: مثلاً چه‌قدر؟

دانش‌آموز: این‌قدری که برم خونه و جوابش رو از پدرم بپرسم و برگردم!

امیر فراهانی از تهران