تاریخ انتشار: ۲۹ تیر ۱۳۹۳ - ۱۷:۲۵

شما هم می‌توانید لطیفه‌های دست‌ اولتان را برای هفته‌نامه‌ی دوچرخه به نشانی «تهران، صندوق پستی: ۵۴۴۶-۱۹۳۹۵» بفرستید.

بوق

اولی: ماشینت کجاست؟

دومی: فروختمش.

اولی: ئه؟ چرا؟ پس چرا بوقش رو نگه داشتی؟

دومی: برای سلام و علیک!

فروزان خامفروش از سنندج

*

آرزو

معلم: چند منطقه‌ی گرم کره‌ی زمین رو نام ببر.

دانش‌آموز: آفریقا، کویر لوت، تنور نانوایی آقا فرامرز!

رؤیا روشنی از تهران

*

تنگی نفس

دو مشت‌زن با هم مسابقه می‌دادند. در زمان استراحت بین دو راند، مشت‌زنی که بیش‌تر مشت خورده بود، از مربی‌اش پرسید: فکر می‌کنی بتونم شکستش بدم؟

مربی گفت: صد در صد! با این وضعی که تو بازی می‌کنی و هوای اطرافش رو به حرکت در می‌آری، به احتمال زیاد در راند بعدی، حریفت تنگی نفس می‌گیره!

علی موسوی از همدان

*

زمان

معلم تاریخ: تو آزادی رو در چی می‌بینی؟

دانش‌آموز: در زنگ تفریح!

علی عابدی از تهران

*

فانوس دریایی

اولی: چرا ناراحتی؟

دومی: آخه شغلم رو از دست دادم.

اولی: ئه! چرا؟

دومی: آخه من نگهبان فانوس دریایی بودم و شب‌ها وقتی می‌رفتم بخوابم، چراغ رو خاموش می‌کردم!

بیژن غفاری‌ساروی از ساری

*

دروازه

اولی: چرا در زمان‌های قدیم، همه‌ی شهرها دروازه داشتند؟

دومی: شاید چون در زمان‌های قدیم، همه‌ی مردم شهر، فوتبالیست بودند!

همایون ثقفی از شیراز

*

تکلیف

اولی: این‌قدر روی اعصاب من راه نرو. یه لگد بهت می‌زنم، بری آسمون و با برف سال دیگه بیای پایین ها!

دومی: حالا اگه سال بعد برف نیومد، تکلیف من اون بالا چی می‌شه؟!

فرشته دوستی از رباط‌کریم