تاریخ انتشار: ۲۰ آبان ۱۳۸۸ - ۱۲:۰۰

حسینعلی مکوندی: همیشه می‌شنویم مامان و بابا به ما می‌گویند دروغ چیز خوبی نیست و آدم‌های بد دروغ می‌گویند. من از دوستانم در باره دروغ‌گویی پرسیدم و هر کدام از آنها چیزی گفت.

* اولین کسی که به من دروغ گفت، کاسب محل بود. ‌رفتم ماست بخرم، پرسیدم: آقا این ماست تازه و شیرینه؟

گفت: بله.

گفتم: ترش نیست؟

گفت: نه.

آوردم خانه، مامان گفت: بهت دروغ گفته، هم ترش و هم مانده است.

* اولین دروغ را خودم گفتم. توی اتاق فوتبال بازی می‌کردم، زدم آینه را شکستم. به مامان گفتم من نشکستم، کیوان  شکست!

* من یک دوست دارم که خیلی خالی‌بند است. اگر یک گل زده باشد می‌گوید چهار تا گل زدم. کلاً دروغ‌گویی با خالی بندی فرق دارد.

* از دروغ بدم می‌آید، به خاطر همین در دیکته‌ام دروغ را با قاف نوشتم...

* پدرم دروغ‌گو نیست... بدقول است! از پارسال تا به حال قول داده اگر شاگرد اول بشوم، ‌برایم دوچرخه بخرد که هنوز نخریده و...

* یک روز از پدرم پرسیدم دروغ از کی پیدا شده، گفت: در کتیبه‌های قدیمی که متعلق به دوره داریوش است، نوشته: «خدایا ما را از دروغ و خشکسالی نجات بده!» پس معلوم می‌شود دروغ سابقه زیادی دارد.

حالا نمی‌شود هر کس دروغ گفت واقعاً شاخ در بیاورد یا دم یا مثل پینوکیو دماغش دراز شود...؟!

برچسب‌ها