چون به سرعت به دنیای شگفتانگیز و البته زیبایی عادت کرده بودیم و بعد برای رفتن از آن گریه میکردیم.
ما تازه واردها به سرعت، مالک دنیای جدید شدیم و نمی دانستیم تولدهای دیگری در انتظارمان است ؛اگر تولد را نوعی تغییر و دگرگونی بدانیم.
اکبر فرهادی، روانشناس و مشاور میگوید:
« انسانها دایم در حال تغییرو تحول اند. شما همان انسانی نیستید که چند دقیقه پیش با من تماس گرفتید.از طرف دیگر ممکن است گاهی شما کتابی بخوانید و آن قدر از آن تأثیر بگیرید که سرنوشتتان عوض شود، یا در مدرسه، اتفاقهایی بیفتد که در شکل گیری شخصیت شما تأثیر بگذارد و یا در زندگی با آدمی دوست شوید که روی زندگی آینده تان اثر جدی بگذارد.»
دوم:لحظه های قبل ازهر تغییری، سخت است؛حتی تغییرهای دلپذیر. همانطور که بیدار شدن از خواب سخت است.
و من آن سختی ها را لحظه تولد میدانم .اما معلوم نیست چهقدر طاقت داشته باشم تا آن لحظههای سخت پیش از تولد را بگذرانم تا کودکم سالم به دنیا بیاید،دست و پای این کودک جدید آسیب نبیند وچشمها و گوشهایش سالم بمانند،مغزش، تفکرش،رؤیاهایش و...تا بتواند به وسعت زندگی برسد، روح متولد شده من.
از خودم میپرسم در زندگی چند بار متولد شدهام؟آیا فقط همان غروب ماه مهر بوده است یا صبحگاه بهاری؟یا شامگاه یک روز زمستان یا تابستان؟نمیدانم آیا فقط همان یک بار بود که من نوزاد چند دقیقهای بودم و مرا نشان پدرم دادند؟ یا نه، لحظه تولد دیگری هم بوده است؟لحظههای بعد از سختی های شدید.همان موقع که انگار در لوله قیفی گیر کرده بودم و تحمل کردم و درست تصمیم گرفتم یا به هر دلیل دیگری یکباره رها شدم و به دهانه گشاد آن رسیدم.
و روانشناس میگوید:«ما معمولاً موقعی که از مبدأ حرکت می کنیم به مقصد برسیم، فراموش میکنیم لذت بخش ترین قسمت،همین مسیری است که داریم میرویم، یا وقتی داریم غذا می خوریم ،هدف سیر شدن است اما همین خوردن غذا هم لذت بخش است که گاهی آن را فراموش میکنیم.یا میخواهیم شمال برویم فقط به دریا فکر میکنیم و جاده و زیبایی های آن را نمیبینیم و میخواهیم زودتر آن مسیر را بگذرانیم.»
سوم :فکر میکنم هر کدام از ما حداقل یک باردیگر در فاصله بین تولد و مرگ ،متولد میشویم یا تغییر جدی میکنیم. حالا بعضیها زود به آن لحظه میرسند بعضیها دیر.بعضیها بارها آن را تجربه میکنند.
اما روانشناس معتقد است:« تولد دوباره، فقط یک نگاه ادبی است و از دیدگاه علمی، نه ، تولد دوباره نداریم.تولد هم واژه وهم اتفاق عمیق و خاصی است.ممکن است تغییر شخصیتی عمیقی در فرد بهوجود بیاید که البته این تغییر گاهی میتواند در جهت مثبت باشد وگاهی در جهت منفی و اختلال شخصیتی بهوجود بیاورد.»
چهارم: این تولدها پس از انتظارها، بحرانها، ناراحتیها، بیماریهای سخت و تندبادهای زندگی و حتی پس از یک دوره کار خیلی فشرده هم بهوجود میآید و یا پس از یک تصمیمگیری دشوار اما درست که معمولاً با یک تغییر روحی متعالی همراه است؛ اگر به آن نقطه برسید.
غنچه گل باید کاسبرگ ها را بشکافد تا متولد شود. همانطور که تولد ستارهها از دل کهکشانها تولدی دوباره است. چون آنها از غباری یا از جرمی فضایی که قبلاً هم وجود داشته شکل تازهای می گیرند.
من چهطور؟ نیازی به تولد دارم؟من که سلولهایم دایم در حال تغییر وتحول اند، من که جهان اطرافم به سرعت تغییر میکند، من که وقتی به درونم سرک میکشم، وقتی به رفتارهایم نگاه می کنم و یا به آینده که به سرعت میآید و میرود اما من ایستادهام، نیاز به تولد ندارم؟
میگویم تولد و او تأکید میکند:« آن تغییری که شما میگویید به آن قوت که حتی میتوانیم آن را تولد بنامیم در موارد خاص رخ می دهد. مثل کسی که در یک تصادف از مرگ جدی نجات پیدا کرده یا از هواپیمایی که سقوط کرده، جا مانده یا از بیماری لاعلاجی رهایی یافته و...این زایش و تولد دوباره معمولاً در این گونه مواقع اتفاق میافتد.»
اما لحظههای پس از تولد یا تغییر جدی، وصفناشدنی است. بعد از هر تولد ،بعد از هر تغییر، بعد از بیداری از یک خواب عمیق،جهان یکباره چنان در نظر عوض میشود که انگار پیش از این ،هیچ چیزی وجود نداشته است.
و این را همکار من شیوا حریری درباره تولد نوشته است:«چرا فکر میکردم جهان مکانی است نیمه تاریک و من تا همیشه در آبی گرم و ایمن غوطه خواهم خورد با موسیقیای که صدای قلب مادرم بود.
حادثهای اتفاق افتاده بود. من واژگون بودم در جایی که روشن بود. میخواستم دست و پایی بزنم که خودم را برهانم از این مکان که نمیشناختم، اما پاهایم در جایی گیر کرده بود انگار. ونگی که زدم از درد یا دلتنگی نبود، از حیرت بود. «اینجا دیگر کجاست؟» سرم را که چرخاندم، چشمهایی دیدم و لبخندی که خسته بود، اما راضی. صدایی شنیدم، صدای قلبی که میشناختم. راه را درست آمده بودم.»
آخر:در کتاب آسمانی قرآن هم، خداوند بر این نکته تاکید کرده است که بعد از هر سختی آسانی است.در سوره انشراح می خوانیم:« ان مع العسر یسرا» .پس هرگاه سختیها گریبان شما و اطرافیانتان را گرفت این آیه آسمانی را به یاد بیاورید تا راهگشایتان باشد.تا بدانید باید با صبر و حوصله تلاش کنید و تصمیم بگیرید والبته امید داشته باشید.