ناخودآگاه، اطرافیانمان را که مشتاق سینما و فیلم هستند به خاطر میآوریم و البته سینماگرانی که برای رسیدن فیلمهایشان به جشنواره، یک سال تلاش کرده اند و البته، پیگیر خبرهای مربوط به بازیگران فیلمها، نامزدها و برندگان سیمرغ ها هم هستیم.
اما شاید نوجوانان یادمان نیایند. شاید نوجوانی خودمان هم یادمان نیاید. همان وقتی که گزارش جشنواره را میدیدیم و حسرت تماشای فیلمها زودتر از بقیه، در دلمان بود و حتی دلمان میخواست مثل آن آدم بزرگها، در صف بایستیم و در مقابل دوربین گزارشگران اعتراضی هم بکنیم:
ما درس و مدرسه داریم، نمیتوانیم در صف بایستیم، وقت نداریم. مدرسه هم که برنامهای برای جشنواره ندارد تا بتوانیم حداقل فیلمهای مربوط به گروه سنی خودمان را ببینیم و...
جشنواره یک اتفاق سینمایی است. آیا نوجوانان به آن علاقهای دارند؟ اصلاً امسال جشنواره چگونه است؟ برای پاسخ به این سؤال ها در روز اول جشنواره راهی چند خیابان میشوم که سینماهایش فیلم های جشنواره را نمایش می دهند ، می روم تا نظر نوجوانان را در این باره بدانم.
ساعت 12:30 روز5 بهمن روبهروی سینما فلسطین هوا سرد و ابری است. دو سه نفری در صف بلیت هستند. کمتر از 30 دقیقه دیگر اولین سانس جشنواره آغاز میشود.
هر چه صبر میکنم تا نوجوانی را پیدا کنم تا در مورد جشنواره از او سؤال کنم بیفایده است. به سراغ مسئول باجه میروم و در مورد حال و هوای امسال جشنواره از او میپرسم. او در پاسخ میگوید: «تازه سانس اول است و روز اول ؛ روزهای دیگر بهتر
می شود. » 15 دقیقه دیگر هم در حوالی میدان فلسطین صبر میکنم اما نوجوانی حول و حوش سینما یافت نمی شود.
عکس: محمود اعتمادی
ساعت 1 ، خیابان ولیعصر
حوالی سینما استقلال و آفریقا منتظر هستم تا نوجوانی را پیدا کنم. هوا هم سردتر شده؛ تا ساعت 5 بعد از ظهر در این حوالی صبر میکنم. نوجوانی در این حوالی نیست. به این نتیجه میرسم که بهتر است در روز دوم جشنواره گزارشم را تهیه کنم.
ساعت 12 روز 6 بهمن
ظهر دومین روز جشنواره. در کنار سینما جوان همچنان منتظر هستم اما ظاهراً کمی زود است. چون نوجوانان این ساعت در مدرسه هستند. به سوی باجه بلیتفروشی میروم و در مورد حال و هوای امسال جشنواره از مسئول باجه سؤال میکنم. او در باره جشنواره میگوید: «نوجوانان خیلی استقبال نکردهاند.»
شاید جایزه بردیم
واقعیت دارد. این جشنواره ویژه بزرگسالان است.گرچه معمولا برنامه ویژهای برای نوجوانان ندارد.اما معمولا در هر دوره، چند فیلم مرتبط به مسائل نوجوانان در بخش مسابقه این جشنواره حضور داشته و البته جوایزی هم کسب کردهاند.
یک کارشناس سینما درباره سینمای نوجوان در جشنواره امسال میگوید:«در جشنواره بیست و هشتم فیلم فجر، سینمای کودک و نوجوان با دو فیلم حضور دارد. فیلم «خوابهای طلایی» اثر پوران درخشنده و «پرواز مرغابیها» از علی شاه حاتمی. ضمن اینکه ابراهیم فروزش که معمولا فیلمساز کودک و نوجوان است،امسال در جشنواره حضور دارد،اما با فیلمی که اصلا مربوط به کودک و نوجوان نیست و جالبتر این که، فیلم برگرفته از یک داستان «هوشنگ مرادی کرمانی» ،نویسنده کودک و نوجوان است.»
او سپس داستان یکی از فیلمها را تعریف میکند: «پرواز مرغابیها داستان یک محیطبان است که یک مرغابی زخمی را پیدا میکند و به پسرش علی میسپارد و در ادامه رابطه عاطفی بین علی و مرغابی شکل میگیرد که ماجراهایی را به دنبال خود دارد.»
میپرسیم،این امکان وجود دارد که فیلمهای سینمای کودک و نوجوان در جشنواره امسال مورد توجه داوران قرار بگیرند و او میگوید:«بله این احتمال هست.در سالهای گذشته گهگاه این اتفاق افتاده و داوران به سینمای کودک و نوجوان توجه کردهاند.مثل فیلم«من ترانه پانزده سال دارم» و یا فیلم«بچههای آسمان»که در دورههای قبل جوایز مهم و اصلی جشنواره را بردهاند.اما در هر حال این جشنواره بیشتر به سینمای بزرگسال تعلق دارد.چون معمولا این تفکر وجود دارد که این فیلمها میتوانند در جشنواره فیلمهای کودک و نوجوان هم شرکت کنند و جایزه ببرند.»
نوجوانها می گویند
کمی به اطرافم نگاه میکنم. در گوشهای 3 دختر نوجوان مشغول صحبت کردن هستند. به سراغ آنها میروم و درباره حال و هوای جشنواره از آنها سؤال میکنم. مهسا مرادی، 16 ساله در پاسخ میگوید: «من هنوز بلیت جشنواره را تهیه نکردهام. به نظر من بهتر است مسئولان فیلمها را در قالبهایی تأثیرگذار و در ارتباط با مشکلات و چالشهای زندگی جوانان و نوجوانان تهیه کنند و دست فیلمسازان را نیز بازتر بگذارند و از شیوه های تبلیغاتی شادتر و جذابتر استفاده کنند.»
عکس: مهدی بیات
در همین حال 3 پسر نوجوان که ظاهراً از مدرسه برمیگردند، از روبهروی من میگذرند. میگویم میخواهم درباره جشنواره از آنها سؤال کنم، جواب میدهند: «ما خودمان هنرجوی تئاتر هستیم و بلیتهای امسال برای فیلمهای «به رنگ ارغوان»، «طهران تهران» و چند فیلم دیگر را تهیه کردهایم. اگر جای مسئولان بودیم از اساتید هم برای برپایی این جشنواره دعوت میکردیم. محدودیت سنی را هم برمیداشتیم. خود ما با کلی هزینه یک فیلم تهیه کردهایم، اما به خاطر سن کمی که داشتیم اجازه ورود پیدا نکردهایم. محمد کریمی، 17 ساله، امیر مهیزاده، 16 ساله و سعید شیرمحمد، 15 ساله طرف صحبت ما هستند.
مدرسهها تعطیل شدهاند و خیابان پر از نوجوانانی است که در حال بازگشت به خانهشان هستند. برخی از آنها به شدت عجله دارند. از دور 3 دختر نوجوان میآیند. به سراغ آنها میروم، میگویند: «البته برای ما تهیه بلیت سخت است، اما به نظر ما فیلمهایی هم که اکران میشوند ، باید فیلمهای خاصی باشند. بهتر است فیلمهایی با موضوعات فلسفی و فیلمهای خوب دنیا را اکران کنند و اگر طنز هم اکران میکنند، طنز باشد و نه هجو!»
میلاد محمدی نوجوان دیگر، میگوید: «امسال به خاطر درسهایم نتوانستم بلیت تهیه کنم. صبر میکنم اگر بعد اکران شد سینما میروم و یا سیدی آنها را تهیه میکنم.»
رامین عسگری هم میگوید: «2 تا بلیت به دستم رسیده است اما فرصت ندارم که بروم. من هر سال اخبار جشنواره را از طریق رسانهها دنبال میکنم، اما رفتن به جشنواره برایم جذاب نیست.»
علی رزمی میگوید: «صبر میکنم سیدیهایش بیاید، بعد سیدیها را تهیه میکنم و میبینم. این کار کمی ضد فرهنگی است اما بهتر است.»
هوا حسابی سرد شده است. احتمالاً جشنواره در روزهای دیگر با استقبال بهتری روبهرو
خواهد شد ولی به هر حال نوجوانان سهم خود را از جشنوارهها می خواهند.