سه‌شنبه ۲۲ تیر ۱۳۸۹ - ۰۶:۵۰
۰ نفر

ارسلان مرشدی: روزهای داغ تیر که به نیمه رسید، تلاش‌ها و تحرکات دیپلماتیک برای پایان بخشیدن به طولانی‌ترین جنگ قرن بیستم داغ‌تر شد.

تا اینکه شورای امنیت با تأیید مجدد قطعنامه‌های پیشین و با ابراز نگرانی عمیق از کاربرد وسیع سلاح‌های شیمیایی از سوی عراق، مصمم شد تا با صدور قطعنامه‌ای به تمامی اقدامات نظامی بین 2کشور خاتمه بخشد.

این اقدام شورای امنیت با تصویب قطعنامه598 که دارای یک مقدمه و 10بند بود و در جلسه 2570 به اتفاق آرا به تصویب رسید، عملیاتی شد. البته شورای امنیت از 31شهریور 1359 که عراق به ایران تجاوز کرد، تا پایان سال1369، مجموعاً 14قطعنامه و 15بیانیه در این مورد صادر کرد.

قطعنامه 598 شورای امنیت سازمان ملل هشتمین قطعنامه‌ای بود که شورای امنیت از ابتدای تجاوز عراق به ایران صادر کرد تا این قطعنامه پایان‌دهنده پیکار 8ساله تحمیلی عراق به ایران باشد. 7قطعنامه پیش از این برای برقراری صلح بین طرفین از سوی دو طرف متخاصم پذیرفته نشد تا شورای امنیت پس از مشورت‌های فراوان و با توافقات اصولی به عمل آمده در 19ژوئیه 1988در جلسه شماره2750 خود طرح قطعنامه‌ای را که قبلاً روی کلمه به کلمه آن توافق شده بود، به اتفاق آرا به تصویب رساند.

  • دوگانه جنگ و قطعنامه‌ راهبردی برای مهار انقلاب

تهاجم نظامی عراق به ایران در شهریور 1359 که منجر به جنگ 8ساله بین 2 کشور شد در آخرین ماه‌های دوران ریاست‌جمهوری جیمی کارتر آغاز شد و در دوران رونالد ریگان ادامه یافت.5 ماه بعد از آغاز جنگ رونالد ریگان به ریاست‌جمهوری ایالات متحده رسید. وی علاوه بر ادامه سیاست‌های پیشین جیمی کارتر، دکترین جدیدی در سیاست خارجی آمریکا اعلام کرد که به «دکترین تهاجمی رمبو» شهرت یافت.

هدف از سیاست جدید آمریکا در کشورهای جهان سوم و به‌ویژه ایران ایجاد موانع فرا روی انقلاب‌های ملی و ممانعت از تحولات رو به پیشرفت در این کشورها بود و راهکار دستیابی به این هدف مشغول کردن کشورهای انقلابی به امور داخلی خود از طریق ایجاد درگیری‌های قومی و مذهبی و درگیر ساختن این کشورها با کشورهای همسایه در جنگ‌های بدون پیروز بود.

ریگان در سخنرانی اکتبر 1981 در کنگره آمریکا صریحاً گفت: هر جا که انقلابی پدید آمد تا الگویی غیر از الگوی سرمایه‌داری عرضه کند باید به مصایب ویتنام دچار شود. تحمیل جنگ کم‌شدت، ابزار اصلی این سیاست است.

آمریکا به همراه دیگر کشورهای هم‌پیمان در راستای این استراتژی از هیچ‌گونه مساعدتی به عراق کوتاهی نکردند، اما با ادامه جنگ و سیطره محسوس نظامی ایران در جبهه‌های جنگ و خصوصاً پس از پیروزی ایران در خرمشهر کاخ سفید معتقد بود که این جنگ نمی‌بایست برنده‌ای داشته باشد.

به‌واقع وقتی که نیروهای ایرانی موفق به عبور از مرزهای بین‌المللی شدند، استراتژی آمریکا بر این نظریه قرار گرفت که ایران نباید برنده جنگ باشد. از این‌رو با تغییر فاز حمایتی از میلیتاریستی به دیپلماسی از یک سو به حمایت گسترده‌تر از عراق پرداختند و از سوی دیگر تلاش داشتند تا انقلاب ایران را در محاصره اقتصادی و سیاسی فروبرند.

قطعنامه‌ای برای جلوگیری از شکست عراق

30 تیر 1367 شورای امنیت قطعنامه598 را به اتفاق آرا به تصویب رساند. این اقدام یک روز پس از شروع حفاظت آمریکا از نفتکش‌های کویتی بود. در واقع غرب به این نتیجه رسیده بود که در هر صورت جنگ را با موضوع اصلی حفظ عراق خاتمه دهد، زیرا عراق نیز خواهان اعمال قدرت بیشتری در منطقه و کشاندن آتش جنگ به دیگر کشورها بود. لذا قطعنامه598 به نوعی برای نجات عراق محسوب می‌‌شد.

آمریکا به حدی در این کشمکش 8ساله درگیر شده بود که در این زمان نمی‌توانست بی‌طرفی کامل اتخاذ کند،  از این‌رو برای جلوگیری از شکست نهایی عراق ناچار به بازی دیپلماتیک روی آورد. شکست عراق برای منافع غرب یک فاجعه محسوب می‌شد. کشورهای طرفدار غرب حاشیه خلیج‌فارس خصوصاً کویت و عربستان سعودی در جنگ به‌شدت از عراق حمایت کرده بودند. ایران پیروز در جنگ، از نظر نظامی به قدری قدرت خواهد داشت که به‌نظر نمی‌رسید حتی کشورهای حاشیه خلیج‌فارس با جمعیت زیاد و تسلیحات نوین یارای مقاومت در برابر نیروهای نظامی مجرب ایران را داشته باشند.

در گزارش سنای آمریکا در سال1987 و مؤسسه شورای کمیسیون اطلاعات امنیتی بریتانیاـ آمریکا صریحاً قید شده بود که بهترین راه برای جلوگیری از شکست عراق پایان دادن به جنگ از راه یک قطعنامه است و این تنها از طریق تلاش هماهنگ جامعه بین‌المللی میسر خواهد شد. از این‌رو مؤثرترین راه ایالات متحده برای دفاع از منافع حیاتی خود بهره‌گیری از سازمان ملل است؛  اول به این دلیل که ایران به افکار بین‌المللی اهمیت زیادی می‌دهد.

ایران اعتقاد دارد که در این درگیری مورد ظلم و تجاوز واقع شده و بسیار علاقه‌مند است که جامعه جهانی نیز به این برسد. بنابراین نظرات جامعه جهانی با ابراز در شورای امنیت و مجمع عمومی قطعاً روی تهران مؤثر خواهد بود. بعد هم از این جهت که آمریکا به کمک سازمان ملل می‌تواند با اعمال تحریم تسلیحاتی و اقتصادی ایران را به توقف جنگ وا دارد.

دو نگاه به یک قطعنامه

برآورد کلی قطعنامه از سوی بسیاری از آگاهان مسائل استراتژیک کفه بار را به سوی تهران سنگین‌تر می‌ساخت. نیم‌‌نگاهی به بندهای 6 و 8 مشخص می‌کند که بیشتر بندها به نفع ایران تنظیم شده است و علت اینکه عراق ابتدا این قطعنامه را قبول نکرد، نیز همین مسئله بود.

قطعنامه598 نخستین پیشنهاد صلح به ایران بود، از این‌رو پذیرش آن از سوی تهران به‌عنوان پیروزی تلقی می‌‌شد. رویکرد کلی درخصوص قطعنامه598 وجود دارد. نگاه اول، نگاهی ایجابی و مقایسه‌ای است بین این قطعنامه و دیگر قطعنامه‌هایی که از سوی شورای امنیت صادر شده است. با توجه به تنظیم بندهای قطعنامه598 آن را تا حدودی به نفع ایران تعبیر می‌‌کنند و بر این اعتقادند که به همین دلیل مورد پذیرش تهران قرار گرفت.

در این قطعنامه برای نخستین‌بار در رژیم قطعنامه‌های سازمان ملل بازگشت به مرزهای بین‌المللی مطرح شد و نخستین‌بار بود که تعیین مسئله کمیته خسارات جنگی و تعیین متجاوز عنوان شده بود. از این‌رو این یک پیروزی برای ایران در رژیم قطعنامه‌های شورای امنیت بود.

قطعنامه598 دارای لحن آمرانه و قاطعانه‌ای بود و از دیگر قطعنامه‌های قبلی که عموماً جنبه توصیه‌ای داشتند، متمایز می‌نمود. این قطعنامه که به اتفاق آرا به تصویب رسید، تحت عنوان «منازعه بین ایران و عراق» صادر شد و برخلاف قطعنامه‌های قبلی توصیف اعلان «وضعیت مابین ایران و عراق» نبود.

دلیل خودداری یکساله ایران از پذیرش این قطعنامه، حضور روزافزون نیروهای آمریکایی در خلیج‌فارس و نقض آشکار بند8 قطعنامه بود، اما در پی سفر خاویر پرز دکوئه ‌یار، دبیرکل وقت سازمان ملل به تهران، در شهریور 1366 و پذیرش حقانیت مواضع جمهوری اسلامی ایران و سپس نطق رئیس‌جمهور وقت ایران در اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل و تشریح مواضع کشور نسبت به قطعنامه‌های این سازمان از ابتدای جنگ تا زمان صدور قطعنامه598 و نیز تبیین نقش مخرب آمریکا در ایجاد فتنه و ناامنی در منطقه‌، این قطعنامه طی یک نامه رسمی در 26 تیر 1367 مورد پذیرش جمهوری اسلامی ایران قرار گرفت.

پس از پذیرش قطعنامه598 از طرف ایران، آتش بس میان طرفین از تاریخ 29 مرداد 1367 برقرار شد. شورای امنیت در تاریخ 18 مرداد 67، قطعنامه 619 را تصویب کرد که به موجب آن گروه ناظران نظامی ایران و عراق و سازمان ملل که از حدود 400نفر از 25ملیت مختلف تشکیل شده بود، در 2 کشور مستقر شدند.

شلمچه، دروازه پیروزی

اگر چه با فتح خرمشهر شیب هژمونیک جنگ به سوی ایران تغییر یافت، اما تصرف شلمچه در جریان جنگ نقش تعیین‌کننده‌ای داشت. وقتی ایران به 17کیلومتری بصره رسید و فاصله‌های خود را با این شهر کم کرد، فاو به خاطر موقعیتی که در شمال خلیج‌فارس داشت، دارای اهمیت بود و عملیات گرفتن شلمچه ایران را به بصره نزدیک کرده بود.

در سال پایانی جنگ ریگان شکست خورده در حادثه مک‌فارلین، دل خوش بود و صدام به عربده‌کشی‌های خود ادامه می‌داد. ایران قفل شرق بصره را گشود و از لابه ‌لای سیم‌‌های خاردار، مین و کانال خود را به جایی رساند که هتل «شرایتون» بصره که به اقامتگاه تابستانی صدام تبدیل شده بود نیز از تیررس رزمندگان ایرانی دور نماند. از این زمان به بعد تصور هرگونه پیروزی برای عراق غیرواقعی به‌نظر می‌رسید. بر این مبنا شلمچه تا نیویورک، تمامی راهی شد تا سرانجام به آوردگاه قطعنامه598 منتهی شود.

کد خبر 111486

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار دفاع-امنیت

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز