این هفته جدا از یادآوری آنچه در آن سالها بر ایران و عراق گذشت، حالا خود یک مفهوم نیز هست؛ مفهومی که از یک طرف بهصورت مستقل و فینفسه به جبههها و پشت جبههها و سایر امور مرتبط متصل میشود و از طرف دیگر، ظرفی است برای دادن شکل، رنگ و حجم روشن به اندیشههایی که خود پیش از جنگ وجود داشتهاند و اگر جنگی رخ نمیداد، حالا با آنچه هستند یا میتوانند باشند، سراسر متفاوت بودند.
از این نظر میتوان تغییر و تحول این ظرف را در طول 30سال گذشته، دستکم به 3دوره متفاوت تقسیم کرد: دوره نخست که از آغاز جنگ تا 2سال پس از آن را دربرمیگیرد و تقریبا هیچ اتفاق قابل ملاحظهای در این حوزه رخ نداده است؛ نشانهای برای این تئوری معروف که برای نوشتن از رویدادهای بزرگ، باید از آنها به میزان لازم فاصله گرفت. گذشته از این، البته درگیری همه کشور با جنگ، عملا اندیشیدن به ادبیات و ادبیات اندیشهای را تا حد زیادی غیرممکن ساخته بود. نتیجه، خلاصه شدن فعالیتهای ادبی در شعر و بهطور ویژه، سرود بود.
شعر بهعلت ماهیت شورانگیزش، بیش از آنکه نیاز به فراغ بال و اندیشه و چیزهایی از این دست داشته باشد، نیاز به شور و حس و حال دارد که زمان جنگ، از این نظر حتی شاید بیش از زمان انقلاب، کشور در اوج بود.
از ویژگیهای دهه نخست 30سال گذشته، گذشته از آنچه گفته شد، وحدت و همسویی کامل همه فعالان این عرصه بود. این ویژگی نیز از جمله شرایط کم و بیش بدیهی کشور در حال دفاع است. در چنین شرایطی، چیزی که بیش از همه مورد نیاز است، وحدت است و نویسندگان و شاعران نیز مستثنا نیستند.
اما پس از پایان جنگ، رحلت امام(ره) و تغییر شرایط کشور از حالت دفاع و آمادهباش به حالت تلاش برای سازندگی، مستندسازی رخدادهای جنگ در قالب تاریخنگاری یا خاطرهنویسی، در دستور کار برخی سازمان و نهادهای دولتی قرار گرفت و ظرف دفاع مقدس از کوره این سازمانها خارج شد. از آن به بعد تا حدود 10سال پیش، یعنی در دوره دوم، این نهادهای دولتی بودند که با رویکردی تبلیغی یا تاریخی، تلاش کردند سالهای دفاع مقدس را بازبینی کرده و آنچه رخداده است را بازگویی کنند.
از ویژگیهای این دوره، تولد نویسندگانی بود که خود در دهه نخست، به جبهه رفته و بهعنوان یکی از رزمندگان، جنگیده بودند. این گروه که تعدادشان زیاد هم نیست، از نزدیک شاهد مسائل و رخدادهای تلخ و شیرین جنگ بودند و حالا فرصتی یافته بودند تا با حمایت نهادهای دولتی، بنویسند و نوشتههایشان را منتشر کنند. ادبیات دفاع مقدس در واقع حاصل این دوره است و بیش از آنکه حرکتی خودجوش از دل نویسندگان جبههدیده یا ندیده باشد، حاصل فعالیتهای دولتی است.
در واقع نهادهای دولتی که بهطور طبیعی توجه به خاطرات و رویدادهای دفاع مقدس را وظیفه خود میدانستند (یا حتی اصولا به همین منظور تأسیس شده بودند)، اصولا برای تولد نوشتههای داستانی مرتبط با جنگ، منتظر نماندند. آنها با تدوین خاطرات و سفارش یا حمایت از داستانهای دفاع مقدسی، همه تلاش خود را برای انجام آنچه لازم میدانستند انجام دادند .
هرچند که آثار قابل توجهی نیز خارج از این روال نوشته و منتشر شد که هنوز هم کارهای قابل ملاحظهای محسوب میشوند. اما شاید ویژگی اصلی همه آثار این دوره، توجه به وجه مقدس و الهی دفاع باشد. در واقع، نویسندگان دهه دوم که جز برخی استثناها، همه جبهه را از نزدیک دیده بودند، بیش از آنکه به وجه ادبی- هنری آثار توجه داشته باشند یا برایشان از اساس مهم باشد، وجه ارزشی و دینی کار را درنظر داشتند.
پس از این دوره، یعنی تقریبا همزمان با آغاز دهه80، آرامآرام نویسندگان دیگری نیز پا به عرصه ادبیات دفاع مقدس گذاشتند و وحدت دهه نخست جای خود را به کثرت در تمام جنبهها داد؛ کثرت در فرم، کثرت در زبان، کثرت در سوژه و... ؛ حتی کثرت در نگاه. این اتفاق که بهویژه در 5-4سال گذشته به شکل بسیار روشنی قابل مشاهده است، شاید بیش از هر چیز، حاصل آغاز به کار نسل تازه نویسندگان است؛ نویسندگان جوانی که نخستین کارهایشان را اواخر دهه70 منتشر کردند و خود، بیش از آنکه جنگ را دیده باشند، زاده آنند. این گروه که در واقع نسل سوم پس از انقلاب یا جنگ محسوب میشوند، سالهای جنگ را حداکثر در کودکی گذراندهاند و شاید در ناخودآگاهشان، صدای بمبهای روزهای موشکباران ثبت شده باشد اما بیش از هر نویسنده دیگری، حاصل انقلاب و جنگند، چراکه پیش از آن نبودهاند و تمام سالهای کودکی و نوجوانیشان را در بستری از رویدادهای مهم 30سال گذشته طی کردهاند.
به جز این، نهادهای دولتی و فعالانی که وظیفه حمایت، تولید و تدوین کارهای مرتبط با دفاع مقدس را با حفظ ارزشها برعهده دارند نیز حالا همزمان با توجه روزافزون نویسندگان تازه، به جنگ و مسائل پیرامونیاش، شیوههای غیرمستقیمتر و حرفهایتری را برای انجام این وظیفه به کار میگیرند. در این بین، حوزه هنری بهویژه با توجه به جنبههای ادبی-هنری و اهمیت ثبت وقایع به شکل واقعی و به دور از شعار و اغراق، کارهای قابل توجهی را به لحاظ کمی و کیفی خلق کرده است و میتوان امیدوار بود سازمانهای دیگر نیز به مرور شیوه کارشان را متناسب با نیازهای امروز، تغییر دهند. حاصل همه اینها، تکامل ادبیات دفاع مقدس از ادبیاتی دولتی، سفارشی و حمایتی، به ادبیاتی خلاقانه، خودجوش و قابل دفاع از نظر ویژگیهای زیباییشناختی است؛ همان چیزی که شاید لازم باشد در هفته دفاع مقدس، در آغاز چهارمین دهه حیاتش، مورد بررسی و بازاندیشی قرار گیرد.