سرعت و دامنه تأثیرگذاری رسانهها بر حوزه سیاست خارجی و دیپلماسی چنان عظیم و انکارناپذیر است که هر گونه اشتباه یا تردیدی در بهکارگیری و استفاده از آن لطمات جبرانناپذیری به منافع ملی و پرستیژ بینالمللی یک کشور وارد میکند. از سوی دیگر خبرنگاران توانستهاند با بهکارگیری فرصتهایی که در فضای دیپلماسی میآفرینند دیپلماتها را به چالش بکشند.
در این مقاله تعامل خبرنگاران و دیپلماتها از 2 زاویه زیر مورد بررسی قرار میگیرد:
1- نحوه برخورد دیپلماسی و دیپلماتها با رسانهها و چگونگی استفاده ابزاری از آن: این رویکرد شامل
3 مفهوم «دیپلماسی آشکار»، «دیپلماسی پشت درهای بسته» و «دیپلماسی پنهان» میشود.
2- نحوه برخورد رسانهها با فعالیتها و وقایع دیپلماتیک که شامل دیپلماسی میانجیگرانه و دیپلماسی رسانهای میشود.
دیپلماسی آشکارا
ویلسون، پرچمداری دیپلماسی آشکار را بر عهده دارد. وی در نخستین ماده از طرح 14مادهای خود دیپلماسی آشکار را مطرح کرد. در ماده مذکور چنین آمده است: بعد از انعقاد علنی پیمان صلح، دیگر هیچگونه پیمان بینالمللی سری و مخفیای نباید منعقد شود و از این پس دیپلماسی، صریح و علنی و صادقانه خواهد بود.
درخصوص استفاده از این نوع دیپلماسی باید یادآور شد که این نوع سیاست مختص کشورهایی است که از سلامت سیاسی و پشتیبانی مردمی برخوردار هستند. این کشورها در سایه برقراری تعامل صادقانه با افکار عمومی داخل و خارج و یکرنگی سیاستهای اعلامی با سیاستهای اعمالی به راحتی مطالبات و انتظارات خود را با مردم و رسانهها مطرح کرده و آشکارا از موضع خود دفاع میکنند، ولی به هر نسبتی که سیاستمداران از استراتژیها و اهداف رسمی و اعلام شده فاصله بگیرند به همین مقدار در مقابل رسانهها و در رویارویی با فضاهای بینالمللی دچار تناقض و اضطراب خواهند شد.
کشورهایی که ملت خود را با توسل به بمباران تبلیغاتی و نیرنگ و شعارهای دروغین اداره میکنند، ناچار هستند مذاکرات و مراودات دیپلماتیک خود را از نگاه مردم مخفی نگاه دارند.کشورهایی که با حمایت مردمی اداره میشوند، افراد و احزاب با ارائه سیاست خود و توجیه آن، در صدد جلب افکار عمومی و کسب آرا اکثریت هستند. در چنین کشورهایی طرح سیاست خارجی که دولت تعیین میکند قبل از اجرا برای تصویب و تأیید به طرق مختلف من جمله رسانهها به مقامات مربوطه دولتی و ملی ارائه میشود. سیاستی که این چنین اختیار میشود خطر اشتباه و احتمال غلط بودن آن کمتر است و از حمایت افکار عمومی برخوردار است اما باید توجه داشت چنین سیاستی میتواند آفتهایی را داشته باشد.
دیپلماسی مخفی
دیپلماسی مخفی در شرایط خاص، بدون حضور رسانهها انجام میشود و مردم در مورد آن اطلاع چندانی ندارند و بعضاً حتی بدون اینکه سیاستمداران متوجه شوند اتفاق میافتد. پیشنهادها و طرحها، ارائه و تبادل میشود و توافقات انجام میگیرد. شاید بتوان گفت دیپلماسی کلاسیک سنتی، غالباً از این نوع بوده است. هر چند رشد تکنولوژیهای ارتباطی و گذشت زمان عرصه را بر دیپلماسی مخفی تنگ کرده است ولی هنوز رهبران سیاسی و دیپلماتها راههایی را برای دست به سرکردن رسانهها و انجام مذاکرات محرمانه درپیش میگیرند.
دیپلماسی مخفی رایجترین نوع دیپلماسی است و کاربرد آن بیشتر در شرایط مخفی و اضطراری است. زمان و مکان مذاکره و محتوای مذاکره از عموم مردم و حتی سایر سیاستمداران مخفی است و مردم تنها از نتایج و تبعات آن مطلع میشوند.
دیپلماسی پشت درهای بسته
در دیپلماسی پشت درهای بسته مردم و رسانهها تنها از قسمتی از مذاکرات دور میمانند. در این نوع دیپلماسی زمان و مکان مذاکرات و شرکتکنندگان معلوم است ولی زمانی که مذاکرات شروع میشود یک سکوت و سانسور، ماجرا را احاطه میکند و هیچ خبری از محتوای مذاکرات بیرون نمیآید. دیپلماتها به محض خارج شدن از دفتر کار یا مکان مذاکره با خبرنگاران مواجه میشوند و خبرنگاران سؤالاتی پیرامون مذاکرات از دیپلماتها میپرسند.نحوه برخورد رسانهها با فعالیتها و وقایع دیپلماتیک در
2 عنوان کلی دیپلماسی میانجیگرانه و دیپلماسی رسانهای قابل بحث و بررسی است که در ادامه به آن میپردازیم.
دیپلماسی میانجیگرانه
در حوزه نقش میانجیگری رسانه و توان فوقالعاده آن در ایفای این نقش منابع تحقیقی نسبتا کمی وجود دارد. در حال حاضر بسیاری از ظرفیتهای رسانهها برای حل مشکلات بینالمللی و منطقهای مغفول مانده است. رسانهها با برخورداری از امتیاز ارتباطجمعی میتوانند مقتدرانه در مناقشات بینالمللی و اختلافات منطقهای وارد شوند و با دعوت از طرفهای مناقشه برای بیان استدلالها و توضیح واقعیات، افکار عمومی را به پای میز قضاوت بکشانند. البته به جای یک رسانه، یک خبرنگار نیز میتواند نقش میانجی را ایفا کند که این نقش میتواند چه بهصورت علنی و چه آشکار در برابر دیدگان همه انجام شود و یا در یک محل مخفی و دور از چشم همگان.
در چنین شرایطی طرفهای مناقشه بایستی پذیرای دخالت و میانجیگری رسانه باشند و صرف قبول یک میانجی به معنای درگیری و حل موضوع نیست. رسانه در چنین شرایطی باید تشخیص درستی از منافع ملی داشته باشد تا بتواند براساس منافع ملی و مصالح کشور، میانجیگری منطقی و سنجیدهای داشته باشد.نکته قابل تأمل این است آنچه که در عصر حاضر شاهد هستیم اجتناب دستگاههای سیاست خارجی از ورود شتابزده به مباحث حساس و جنجالبرانگیز است و به همین خاطر سعی میشود حتیالمقدور خبرنگاران و ژورنالیستها از این حوزه دور نگه داشته شوند.
دیپلماسی رسانهای
اصطلاح دیپلماسی رسانهای از آن دسته مفاهیمی است که بهعلت پیچیدگی ماهوی آن تعاریف متعددی از آن در دست است اما در مجموع باید گفت دیپلماسی رسانهای به معنای استفاده از رسانهها برای رسیدن به اهداف دیپلماتیک، تأمین منابع و تکمیل و ارتقای سیاست خارجی است و برای تشریح آن از واژههای خاصی مانند دیپلماسی روزنامهای، دیپلماسی رادیو و تلویزیون، دیپلماسی ماهوارهای و همچنین دیپلماسی اینترنتی استفاده میشود. دولتها بهتدریج با این حقیقت آشنا شدهاند که بهمنظور بقا و ادامه حیات سیاسی و حضور فعال در عرصه روابط بینالملل ناگزیر به استفاده حداکثری از ظرفیتهای رسانهای خود هستند؛ به عبارت روشنتر این رسانهها هستند که میتوانند با عبور از مرزهای جغرافیایی و تأثیر بر نگرش انسانها رفتار سیاسی آنها را مطابق با میل و نظر ارسالکنندگان تغییر دهند و در کمتر از چند ثانیه علائم و اشارههای سیاسی و پیامهای دیپلماتیک را به اقصی نقاط دنیا ارسال کنند. رسانهها میتوانند دولتی را وارد جنگ کنند یا یک کشور را از مداخله نظامی در کشور دیگر برحذر دارند.
سیاستمداران این مسئله را درک کردهاند که شیوهها و روشهای سنتی گذشته در دستگاه سیاست خارجی نمیتواند به تنهایی پاسخگوی تغییر و تحولات اساسی روز باشد و باید با روشها و تکنیکها و نوآوریهای جدید معاصر همگام شوند. این مسئله که پیشبرد سیاست خارجی در جهان معاصر بیش از پیش به میزان انگارهسازیهای رسانهای وابسته شده است به مسئلهای واضح و بدیهی تبدیل شده است.
آنچه درباره نقش رسانه میتوان گفت این است که بدون حضور رسانهها، برنامههای مقامات سیاسی نمیتواند حمایت مخاطبان را کسب کند. سیاست رسانهای تمام دنیای سیاست را شامل نمیشود، اما تمام سیاستها میتوانند از طریق رسانهها بر فرایند تصمیمگیری اثر بگذارند. رسانهها باید از یک سو با سیاست و حکومت نزدیک شوند که به راحتی به اطلاعات دسترسی پیدا کنند و از دیگر سو باید به قدر کافی بیطرف باشند که اعتبار خود را بین مخاطبان حفظ کنند.
رسانهها به راحتی میتوانند نقش ابزار تبلیغات سیاسی دولتها را بازی کنند. آنها با دفاع از سیاست خارجی و با ارزشگذاری و ارزشسازی، القا پیام و برجستهسازی، نسبت به مشروعیت بخشی به سیاستهای حکومتی و رساندن پیامهای دست اندرکاران دیپلماسی کشورها به افکار عمومی جهانی، نقش توجیهگر افکار عمومی را در عرصه سیاست خارجی ایفا میکنند. در این نقش آنها بهعنوان اشاعهدهنده فرهنگ، عقاید، آرا و تبلیغکننده ایدئولوژی و ایدههای سیاست خارجی کشورها عمل میکنند. رسانهها با تحلیلها و تفاسیری که ارائه میدهند به افزایش درک مخاطب از موضوعات مختلف در حوزه ملی و فرا ملی کمک میکنند.