مطلب زیر بهطور صریح از اصولی صحبت میکند که باعث بهوجودآمدن اعتماد به نفس، امنیت و پیشرفت فرزندان خواهد شد. علاوه بر آن، این مطلب شامل نکاتی است که بهتر است بهطور روزمره برای پیشرفت فرزندانتان از آنها استفاده کنید.
کودکان امروزی بهرغم بهکارگیری روشهای متفاوت والدین، بیشتر از نسل قبل از خود، تحت نفوذ اطرافیان قرار دارند.
کودکان برای احساس امنیت، نیاز دارند هدایت و محدود شوند. وقتی کوچکتر هستند باید محدودیت بیشتر و آزادی کمتری داشته باشند و همچنین مسئولیتهای کوچکتری به آنها داده شود. هر چه بزرگتر و بالغتر میشوند، باید انتخابها، آزادی و مسئولیت بیشتری به آنها واگذار شود و آزادی و مسئولیت آنان همزمان و متناسب با هم بیشتر شود. همچنان برای آنها محدودیتهایی قائل شوید ولی آزادی را هم برایشان مهیا کنید.
در نتیجه کودکان به شما اعتماد کرده و از توانمندیهای سالمی برخوردار خواهند شد اما اگر کودکان از همان ابتدا از انتخاب و آزادیهای نامحدودی برخوردار شوند، از کودکی یاد میگیرند که هر چه میخواهند، باید داشته باشند.
آنها از قوانین و مسئولیتها آزرده خاطر شده و فکر میکنند که شما میخواهید آزادی آنها را سلب کنید و در محدودیت قرار دهید. هنگامی که محدودیتهای منطقی برایشان قائل میشوید، فکر میکنند که میخواهید حق انتخاب را از آنان بگیرید.
آنها در این شرایط از شما پاداش کاملی انتظار خواهند داشت و قبل از اینکه آمادگی مواجهه با مسئولیت را داشته باشند، همانند بزرگسالان رفتار خواهند کرد. در نوجوانی و سنین بلوغ، انتظارات بسیار معمول و روزمره از آنها باعث خشم، افسردگی و حتی نافرمانی آنان خواهد شد. صراحتا باید گفت بهاصطلاح لوس و بچه ننه بار خواهند آمد.
در تعریف و پاداش تعادل را رعایت کنید
با تمجید از کودکانتان برای آنها ارزش قائل شوید و متقابلا انتظارات خود را به آنان بیان کنید. تعریف نکردن از آنها به منزله اعتماد نداشتن به آنهاست. عبارات تمجیدی معقولانهای مانند خوش فکر، سختکوش، باهوش، خلاق، قوی و مهربان عباراتی هستند که کودک با شنیدن آنها سعی در بهتر برآوردهکردن این انتظارات خواهد داشت.
عباراتی چون کاملترین، بهترین، زیباترین و درخشانترین، انتظاراتی سخت و غیرممکن برای آنهاست. عبارات برای آنها درونی و ذاتی میشوند و اگر کودک نتواند به آن اهداف غیرممکن دست یابد تحت فشار شدیدی قرار خواهد گرفت. هنگامی که در مورد مشکلات رفتاری کودک با یکدیگر صحبت میکنید، مراقب باشید کودکانتان صحبتهای شما را نشنوند.
اگر کودکان بشنوند که والدینشان با هم یا با دوستانشان در مورد آنان صحبت میکنند و مثلا میگویند که او حسود است یا از او بهعنوان شیطان کوچولو نام میبرند یا اگر همیشه از آنها بهعنوان موجودی خجالتی یا ترسو یاد میکنند، این مفهوم به آنها القا میشود که این مشکلات رفتاری آنها را هرگز نمیتوان تحت کنترل درآورد، ولی از سوی دیگر اگر آنها بشنوند که والدین در مورد نکات مثبت رفتاری آنها صحبت میکنند، اعتماد به نفسشان زیاد خواهد شد و سعی در رشد آن نکات مثبت خواهند داشت.
انعطافپذیر باشید، ولی کودک را از حقایق دور نگه ندارید
اگرچه کودکان به حمایت نیاز دارند، ولی حمایت بیش از حد، وابستگی و حساسیت افراطی را در آنان به وجود میآورد. شما میتوانید مهربان باشیداما بیش از حد دلسوزی نکنید. کودک شما باید بیاموزد که چگونه از موانع و شکستها عبور کند اما احساس وابستگی، انعطافپذیری و حمایت بیش از حد شما همیشه آنها را در همه موانع پیروز نگه داشته و چگونگی برخورد با مشکلات را به آنها نمیآموزد.
پدر و مادر با هم هماهنگ باشند
پدر مادری که در دو جهت متفاوت آموزشی حرکت میکنند، باعث گیج شدن کودک میشوند. کودک برای والدینی که به هم احترام نمیگذارند، احترام قائل نخواهد شد. توصیف والدین دیگر کودکان با عباراتی چون «ابله» ممکن است، بهطور موقت شما را در نظر کودکان خوب جلوه دهد، ولی این کار شما دقیقا نتیجه معکوس دارد و بعد از آن، کودک هرگز برای شما احترام قائل نخواهد شد.
این موضوع به ویژه در والدینی که از هم جدا شدهاند بسیار اهمیت دارد. این هماهنگی حتی در مورد پدربزرگها و مادربزرگها نیز صدق میکند. بسیار مهم است که پدرها و مادرها به والدین خود احترام بگذارند. نگه نداشتن احترام یکدیگر در خانواده، باعث درک این مطلب در کودکان میشود که آنها نیز اجازه بیحرمتی را دارند.برای معلمان، آموزش و یادگیری احترام ویژهای قائل شوید.
آموزش کودکان را در اولویت قرار دهید
اگر کودکان بدانند که والدین آنها و پدر و مادربزرگشان چه قدر به یادگیری آنها اهمیت میدهند، توجهشان به آموزش چندین برابر خواهد شد. از بهترین معلمان خود برای آنها تعریف کنید و از خوبیهای معلمشان بگوییدو به آنها احترام بگذارید و خیلی زود انتظارات خود را در مورد ادامه تحصیلات به آنها انتقال دهید. در این صورت آنها پس از اتمام دوره دبیرستان از ادامه تحصیل منصرف نخواهند شد.
در مورد کار خود و شغل والدین دیگر مثبت باشید
اگر والدین هر روز به خانه بیایند و از کار خود گله و شکایت کنند، کودکان روحیه «ضد کار» پیدا میکنند و متقابلاً از کارهای مربوط به مدرسه یا وظایف هر روزه خود گله و شکایت خواهند کرد. اگر والدین از شغل خود راضی نیستند، باید کار بهتری پیدا کنند و به فرزندان خویش یادآور شوند که ادامه تحصیلات، فرصتهای شغلی بیشتری برای آنان فراهم خواهد کرد. آنها حداقل میتوانند برای فرزندان خود توضیح دهند که در انجام وظایف خویش، درستکار و مسئولیت پذیر هستند.
برای فرزندان، الگوی سختکوشی، اراده و نیکوکاری باشید
برای فرزندان خود الگوی خوبی باشید هنگامی که از زیر کار شانه خالی میکنید، هر روز رنگ عوض میکنید یا به مادر خود احترام نمیگذارید، کودکانتان این کارها را از شما یاد میگیرند و در مقابل وقتی که والدین، علاقهمند، نیکوکار و با انرژی باشند نیز کودکان تحتتأثیر آنها قرار میگیرند.
والدین و پدربزرگها و مادربزرگها، بدون اینکه از هر نظر کامل باشند، میتوانند الگوی خوبی برای فرزندانشان بهشمار آیند. کودکانتان را با دوستان یا مشاورانی که میتوانند اثرات مثبتی روی آنها بگذارند آشنا کنید.
لذت یادگیری را همراه کودکتان تجربه کنید
بسیاری از پدر و مادرهای جوان که به مشاور مراجعه میکنند، از اینکه نمیتوانند برای فرزندانشان وقت کافی بگذارند، ناراحت هستند. زمانی را به تفریح و یادگیری فرزندانتان اختصاص دهید و مطمئن باشید فراگیریای شادتر از آنها پیدا نمیکنید و به جای افسوس، خاطراتی شگفتانگیز خواهید داشت.
زمانی را به تفریح با همسالان خود اختصاص دهید
کودکان را خیلی زود به دورههای دوستانه و بزرگسالی خود وارد نکنید. گاهی بدون حضور فرزندان از زندگی لذت ببرید. قرارهای آخر هفته و یا سفرهای دوستانه، شما را برای زندگی با هم علاقهمندتر میسازد. والدین باید برای صحبت با هم وقت بگذارند و در این مواقع باید کاری را به کودک سپرد تا انجام دهد.
کودکان میتوانند منتظر بمانند و کارهای کودکانه خانواده را انجام دهند. اجازه دهید خودتان نیز از روابط و زندگی با یکدیگر که از سختکوشی شما به دست آمده، لذت ببرید و اجازه بدهید، فرزندانتان نیز امنیت واردشدن به دوران بزرگسالی را از این طریق یاد بگیرند.