شنبه ۲ بهمن ۱۳۸۹ - ۱۷:۲۲
۰ نفر

کامران محمدی: تقریبا همه فیلم‌های مطرح و جدی دنیای سینما، فیلم‌هایی اقتباسی‌اند.

این اصلا اغراق نیست؛ از رمز داوینچی ران هاوارد که فیلمی است براساس رمان دن براون تا جاده، استخوان‌های دوست‌داشتنی... هری پاترها و خلاصه هر فیلمی که موفق است و حرف تازه‌ای برای گفتن دارد... تقریبا همه فیلم‌های مطرح دنیای سینما.

این روال هر روز حتی جدی‌تر از قبل هم می‌شود و می‌توان زمانی را تصور کرد که دیگر «تقریبا» هم نیازی نباشد و با اطمینان بگوییم «همه» فیلم‌های جدی سینمای پیشرو دنیا، اقتباسی‌اند. اما چرا؟

1-ماهیت سینما نیز مثل هر کار نمایشی دیگری (مثلا تئاتر) داستان است و هر کارگردانی که چفت‌وبست داستانی کارش محکم‌تر باشد و رموز روایت را بهتر بشناسد، قدم نخست و مهم‌ترین قدمش را بهتر برمی‌دارد. بنابراین تنها فیلمنامه‌هایی می‌توانند بستر مناسبی برای یک فیلم قدرتمند باشند که در گام اول، داستانشان را خوب و قدرتمند تعریف کنند.

1-سینما نیز مثل هر کار داستانی دیگری، هنری متفکرانه است و هر فیلمی که علاوه بر داستانی گیرا و روایتی پربرخورد، حرف تازه‌ای هم برای گفتن داشته باشد، گام دوم را نیز همانطور که باید، برداشته است. اما حرف زدن در فیلمنامه بنا به ماهیت گفت‌وگومحورش، کاری بسیار دشوارتر از حرف زدن در رمان است (و البته شاید دلایل دیگری که قابل بررسی بیشتر است).

3-از جنبه‌های فنی و مرتبط با متن که بگذریم، اقتباس از متون نمایشی، معامله‌ای است که برای هر دو سوی این میدان، اثرات بسیار قابل توجهی دارد. کتاب‌هایی که مورد اقتباس قرار می‌گیرند، بیش از قبل رشد می‌کنند و نویسندگان، از اتاق‌های کوچک و تنهایی معمول‌شان خارج می‌شوند و... به‌طور خلاصه، فیلم اقتباسی برای هر جامعه‌ای، یک تیر است با 2هدف.

در ایران

روشن است. برای آنچه در ایران رخ می‌دهد کافی است به فیلم‌های مهم جشنواره بیست‌ونهم - جشنواره‌ای که 13 روز دیگر آغاز می‌شود- نگاه کنیم. در میان آثار امسال، تقریبا مثل هر سال، تنها یک فیلم اقتباسی دیده می‌شود؛ «این‌جا بدون من» به کارگردانی بهرام توکلی که آن هم البته اقتباس از یک اثر خارجی است؛ «باغ وحش شیشه‌ای» نوشته تنسی ویلیامز. همین! امسال حتی فیلم داریوش مهرجویی (تنها کارگردانی که به‌طور جدی به مسئله اقتباس توجه نشان می‌دهد) هم اقتباسی نیست. اما چرا؟

1-از بین کارگردانان و تهیه‌کنندگان سینمای ما به ندرت کسی را می‌توان یافت که رابطه مناسبی با ادبیات داستانی روز داشته باشد. کمتر کارگردانی را می‌توان یافت که رمان‌های خوب (و حتی آنها که جایزه می‌گیرند) را بخواند. آنها در فضایی ایزوله و کاملا بی‌ارتباط با نویسندگان کار می‌کنند و تصورشان این است که کارگردان بزرگ، کارگردانی است که فیلمنامه‌اش را نیز خودش می‌نویسد؛ درست خلاف آنچه در کشورهای صاحب سینما روی می‌دهد!

2-خوب یا بد، در ایران، همه فعالیت‌های فرهنگی- هنری به میزان زیادی به دولت وابسته‌اند. بنابراین اینکه دولت (به‌عنوان مثال فارابی، خانه سینما، اداره کتاب و کتابخوانی یا معاونت سینمایی) چه برنامه‌ای برای توجه به اقتباس تدارک می‌بیند، نقش زیادی بازی می‌کند.

اما آنچه تا‌کنون صورت گرفته پراکنده و نیمه‌تمام بوده است؛ مثل حکایت دفتر اقتباس که در زمان ریاست علیرضا رضاداد بر بنیاد سینمایی فارابی، با مدیریت مصطفی جمشیدی تشکیل شد و پیش از آنکه کارش به نتیجه برسد، رئیس فارابی عوض شد و همه چیز به نقطه اول برگشت! یا سیمرغی که برای تشویق فیلمسازان به اقتباس در جشنواره فجر پیش‌بینی شد که معمولا یا اساسا نامزدی ندارد یا یک فیلم، بی‌هیچ رقابتی آن را می‌گیرد! همان‌طور که علیرضا رئیسیان با اقتباس از رمان چهل‌سالگی ناهید طباطبایی، سال پیش آن را گرفت.

کد خبر 126420

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز