درباره هرکدام از اینها میتوان نوشت و پیرامون میزان توفیق یا ناکامیشان نکاتی را مطرح کرد؛ در اینجا اما میخواهم درباره مهمترین اتفاق جشنواره امسال تا پایان روز هفتم بنویسم؛ درباره «جدایی نادر از سیمین» و اصغر فرهادی که تا اینجا روشنترین نقطه فجر 29 را رقم زده است.
تعلیقی که فرهادی در جدایی نادر از سیمین بهوجود آورده و این درام نفسگیری که نه نزدیک به زندگی که عین زندگی است، در سطحی کلانتر، پیش از بر پرده رفتن فیلم، تماشاگر را وارد چالش و مقایسهای ناگزیر کرده است؛ اینکه آیا جدایی نادر از سیمین میتواند به انتظار بالایی که از فرهادی پس از «درباره الی» ایجاد شده پاسخ بدهد؟ در تیتراژ هوشمندانه فیلم اسامی عوامل بر زمینه سیاه تصاویری که از فتوکپی گرفتن از مدارک نادر و سیمین گرفته میشود، میآید.
پلان سکانس آغازین ، اولین مسئله فیلم را - که همه باتوجه به نام اثر آنرا میدانیم - با شکلی مؤثر ارائه میکند و در ادامه، نمایش بیتأکید و به همین دلیل مؤثر جزئیاتی که حالا خوب میدانیم باید تک تک آنها را جدی بگیریم و بهخاطر بسپاریم خیالمان را از این نظر راحت میکند.
جدایی نادر از سیمین با ساختی در کمال، با جزئیات مینیاتورگونهاش، با تقابلی ناگزیر و فارغ از خطکشیهای مرسوم که میان طبقه متوسط و محروم بهنمایش میگذارد و انبوه چالشها و پرسشهایی که به میان میکشد نشان میدهد که چگونه یک فیلمساز میتواند در پیله موفقیت فیلم قبلیاش متوقف نماند.
موقع خروج از سالن، تماشاگرانی را میدیدم که مشغول مقایسه فیلم با درباره الی و چهارشنبهسوری بودند ولی درنهایت همه بحثها به جدایی نادر از سیمین بازمیگشت؛ به شرح انبوه لحظههای درخشانش و البته تداوم این درخشش در تقریبا کل زمان 2ساعته فیلم.
در روزگاری که همه دوست داریم یا ناچاریم همه تقصیرها را به گردن دیگران بیندازیم با فیلمی مواجهیم که تصویری پیچیده از این شرایط ارائه میدهد؛ فیلمی که در آن هیچکس مقصر نیست و البته همه دارند کاسهکوزهها را سر یکدیگر میشکنند! فرهادی در سطحی کلانتر از درباره الی دید منشوریاش به موقعیتهایی که بهتصویر کشیده را ارائه میدهد.
نگاه نگران و نظارهگر دوربین (با کار درخشان محمود کلاری) همراهی و همدلی کمنظیری با کاراکترها را رقم میزند که اولین نتیجهاش قرار گرفتن تماشاگر در دل ماجرایی است که آدمهای فیلم درگیرش شدهاند. فرهادی قبلا نشان داده که خوب میداند چگونه تماشاگر را به مشارکت فعال با درامی که خلق میکند،وادار کند و بهگمانم در جدایی نادر از سیمین این کار را با پختگی و مهارت بیشتری انجام میدهد. این فیلمی است که با اعتمادبهنفس و اطمینان خاطر سازندهاش ساخته شده؛ اطمینانخاطر کارگردانی که تیزبینانه همه آنچه ممکن است در اطرافمان ببینیم و بیتوجه از کنارش عبور کنیم را میبیند و چیدمان استادانهای از آنها ارائه میکند.
فرهادی در جدایی نادر از سیمین بارها موقعیتهای دردناک میسازد و تماشاگر را متأثر میکند بیآنکه لحظهای سوزناک شود؛ فصلی که نادر (پیمان معادی) پدر پیرش را در حمام میشوید و کنترلش را از دست داده و سر به شانه پدر میگرید، لحظهای که راضیه (ساره بیات) با بغضی در گلو قسم میخورد که دزدی نکرده و آن گریههای بیصدای ترمه (سارینا فرهادی) در انتهای فیلم...
نمیدانم میشود گفت جدایی نادر از سیمین بهترین فیلم فرهادی است یا نه، اما میدانم که این بهترین فیلم جشنواره تا اینجای کار و از بهترینهای سینمای ایران در همه این سالهاست. حال بدی که موقع خروج از سالن به آن دچاریم بهترین دستاورد جشنواره امسال تا این لحظه بهشمار میآید. راست گفتهاند که فیلمی خوب است که حال آدم را بد کند.