در فاصله چند ساعت تا آغاز مراسم، آنچه از رأی هیأت داوران به بیرون درز کرد، حکایت از انتخابهایی دارد که نسبت به دورههای قبلی معقولتر و پذیرفتنیتر بهنظر میرسد. برگزیدهشدن اصغر فرهادی برای کارگردانی و فیلمنامه «جدایی نادر از سیمین» کاملا منطقی است. میزان تمرکزی که در ساخت جدایی نادر از سیمین بهچشم میخورد و میزان تأکیدی که در فیلمنامه این فیلم بر جزئیات شده، فرهادی را شایستهتر از هر سینماگر دیگری برای دریافت سیمرغهای کارگردانی و فیلمنامه کرده و گویا هیأت داوران نیز با انتخابشان بر این موضوع صحه گذاشتهاند.
سیمرغ بهترین فیلمبرداری حق محمود کلاری است که با دوربین روی دست درخشانش سهم مؤثری در خلق تنشهای حاکم بر «جدایی نادر از سیمین» ایفا کرده است. اگر قرار بود حامد بهداد سرانجام برنده سیمرغ بلورین شود، شاید بهترین نقطهاش همین حضور تأثیرگذارش در «جرم» کیمیایی بود؛ همچنان که بازگشت مهدی هاشمی با بازی درخور توجهش در «آقایوسف» و «آلزایمر» طبیعی بود که مورد توجه داوران قرار گیرد.
کارن همایونفر 14 سال پس از موسیقی خاطرهانگیز «سلطان»، با جرم، بار دیگر حس را با زخمههای سازش بیدار کرد و شایستهترین فرد برای دریافت سیمرغ بلورین بهترین آهنگساز بود.اما مهمترین جایزه جشنواره، سیمرغ بهترین فیلم است؛ سیمرغی که نام مسعود کیمیایی برای فیلم جرم به رویش حک شده.
نمیدانم در فاصله چند ساعت مانده به برگزاری اختتامیه نام فیلم برگزیده جشنواره تغییر خواهد کرد یا نه، اما اگر چنین نشود این تقدیر شایستهای از فیلمسازی است که پس از سالها با یکی از بهترین فیلمهای پس از انقلابش به فجر آمده است. این سیمرغی است که کیمیایی با تأخیری 20ساله آنرا میگیرد؛ سیمرغی که زمان «سرب» و «دندان مار» از او دریغ شده و قسمت این بود که با جرم آنرا بگیرد