به گزارش همشهریآنلاین در این نشست که از ساعت 16 و 30 دقیقه آغاز شد رامین جزایری به عنوان منتقد ، فریبا هدایتی نوازنده سه تار و سید ابوالحسن مختاباد به عنوان کارشناس مجری و دبیر سلسله نشستهای موسیقی شهر کتاب به نقد و بررسی آلبوم قطره پرداختند که اخیرا از سوی انتشارات ماهور در یک سی دی به بازار موسیقی عرضه شده بود.
در ابتدای این برنامه مختاباد ضمن اشاره به عدم حضور مسعود شعاری که قرار بود در این برنامه به عنوان کارشناس به نقد آلبوم قطره بپردازد گفت: متاسفانه آقای شعاری به علت بیماری پدرش نتوانست در این جلسه حاضر شود و از این بابت از حاضران عذرخواهی کرد.
مجری این برنامه همچنین در ادامه به ارائه توضیحاتی در مورد سابقه فریبا هدایتی پرداخت و گفت: خانم هدایتی کار آموزش سه تار را از اوایل دهه شصت نزد مرحوم عطا جنگوک آغاز کرد و ردیفها را به مدت پنج سال نزد این هنرمند فرا گرفت. سپس از محضر حسین علیزاده استفاده کرد و در شیوه نوازندگی از آموزشهای او تاثیر پذیرفت که در همین آلبوم هم این تاثیرات را میتوانید بشنوید.
او گفت: درباره آلبوم سه تار نوازی خانم هدایتی نیز باید بگویم که این اولین آلبوم تکنوازی سه تار بانوان در تاریخ موسیقی ایران است. پیشتر در حوزه تکنوازی سنتور آثاری از بانوان مانند خانم هاشمی و خانم ذاکری و یا ساز قانون که خانم سعیدی و خانم غانم منتشر شده بود اما این اتفاق در حوزه سهتار نوازی نیفتاده بود. از این رو آلبوم تکنوازی بانوان یک اتفاق نو محسوب میشود.
مختاباد در مورد رامین جزایری نیز گفت: جزایری متولد 1340 است و در جامعه موسیقی بیشتر به عنوان ساز ساز شهرت دارد. او در دوره های قبل نیز رئیس کانون ساز سازان خانه موسیقی بوده و چند مدتی هم د رهیئت مدیره اصلی فعالیت داشت. جزایری در نوازندگی از محضر محمدرضا لطفی کسب فیض کرده است. علاقه او به شیوه سه تار نوازی صبا نیز باعث شده تا آلبومی را در این زمینه منتشر کند.
تکنوازی کاری سهل و ممتنع است
در ادامه برنامه یکی از قطعات آلبوم قطره برای حاضران پخش شد و سپس فریبا هدایتی به عنوان صاحب اثر به بیان روند شکلگیری آلبوم قطره پرداخت و گفت: در همین ابتدا لازم می دانم یادی از مرحوم عطا جنگوک داشته باشم و یاد او را گرامی بدارم. اما در مورد این آلبوم و محوریت آن که بر تکنوازی است باید بگویم، تکنوازی به نوعی هم آسان و هم بسیار دشوار است. آسان بودن تکنوازی به این دلیل است که این اتفاق بسیار با حال و هوای شخصی نوازنده سر و کار دارد و لازم نیست که برای ضبط یک قطعه شما گروهی از نوازندگان را با هم همراه و همدل کنید.
هدایتی در ادامه تاکید کرد: اما تکنوازی به چند دلیل کار بسیار دشواری است. اول اینکه اساتید موسیقی ایرانی در این حوزه هر تجربهای را انجام دادهاند و برای نسل حاضر زدن حرف جدیدی در وادی تکنوازی بسیار کار مشکلی است. نکته دوم اینکه در حال حاضر با پیشرفت تکنولوژیکی که اتفاق افتاده مخاطبان میتوانند بهترین آثار دنیا را در طول 24 ساعت گذشته بشنوند و این که بخواهیم چنین مخاطبی را برای شنیدن یک آلبوم تکنوازی 45 دقیقهای مجاب کنیم حتما باید کار بسیار شاقی انجام دهیم.
سومین مسئله نیز این است که آلبوم"قطره" اولین آلبوم تکنوازی سه تار بانوان است و خواسته یا ناخواسته من نماینده جامعه بانوان سه تار نوازی هستم که در این حوزه فعالیت می کنند و در آینده نیز قرار است آثاری را منتشر کنند. این مسئله بار مسئولیت چنین کاری را بسیار مشکل میکند.
این نوازنده همچنین گفت: به هر حال من به پشتوانه آموزههایی که از اساتیدم در طول این سالها فرا گرفتهام و همچنین تلاشهایی که کردهام پا به این وادی گذاشتم و تمام بضاعتم را به کار گرفتم. در این مسیر نیز بهنام معصومی نوازنده تنبک بسیار موثر بود. ما بعد از مدتها تمرین دستگاه چهارگاه و آواز افشاری را برای اجرا تعیین کردیم و پس از گذراندن یک پروسه طولانی بالاخره این کار را به سرانجام رسانیدم. بهنام معصومی حس خوبی در تنبک نوازیش داشت و من حس بسیاری از قطعات را از او گرفتم.
تفاوت لحن نوازندگی مردان و زنان
در ادامه مختاباد به طرح این سئوال پرداخت که"آیا می توان میان جنس نوازندگی زنان با مردان تفکیک قائل شد و آیا این در سهتارنوازی شما اتفاق افتاده است؟"
فریبا هدایتی در پاسخ به این سئوال گفت: من تمایلی ندارم بحث نوازندگی را به بحث جنسیت ربط دهم چرا که معتقدم سطح تکنوازی بیشتر موضوعی مرتبط با تواناییهای تکنیکی و داشتههای علمی است؛ اما در واقعیت امر باید تاکید کرد که جنس نوازندگی مردان با زنان تفاوتهایی دارد و نشات گرفته از حس و حال و روحیات آنها است. دوستانی که این آلبوم را گوش دادهاند چند باری به من این نکته را گفتهاند که جنس نوازندگی که در آن شنیدهاند با تکنوازیهایی که تاکنون از نوازندگان مرد شنیدهاند متفاوت است.
مختاباد در ادامه به طرح این سئوال از رامین جزایری پرداخت که" آیا به نظر شما خانم هدایتی موفق شده است در شیوه نوازندگیاش نوعی شیوه شخصی برسد و به آن تشخص ببخشد؟" جزایری نیز به عنوان منتقد برنامه گفت: در ابتدا باید از خانم هدایتی به خاطر زحماتی که در این رابطه کشیده است تشکر کنم ؛ به هر حال بسیاری از دوستان گمان میکنند تکنوازی تنها در دو ساعت، و آن هم در استودیو اتفاق میافتد و به همین سادگی یک نفر موفق به انتشار آلبوم تکنوازی میشود. در حالی که اصلا این طور نیست و انتشار چنین آلبومهایی را باید در یک پروسه طولانی و طاقت فرسا بررسی کرد.
این منتقد سازساز برجسته در ادامه افزود: برای اینکه کسی به یک بیان شخصی در نوازندگی برسد میبایست زحمات بیشماری را متحمل شود. برای اینکه سختی چنین کاری عیانتر شود من اشاره میکنم به هزاران هزار هنرجو و دانشجویی که طی چند دهه گذشته نزد اساتید ما به فراگیری نوازندگی پرداختهاند اما هیچ یک نتوانستهاند در ارائه شیوهای شخصی در نوازندگی موفق باشند. اگر شما از اساتید بخواهید از میان این هزارن نفر نوازنده سهتار تنها 10 نفر تکنواز را معرفی کنند شاید نتوانند این کار را انجام دهند. البته این موضوع به سیستم آموزشی ما نیز ارتباط مستقیم دارد و بالاخره اساتید ما باید بیایند و بنشینند و در مورد اینکه چرا چنین روندی در حال اتفاق افتادن است توضیح دهند.
سیطره سازها بر آثار موسیقایی
جزایری همچنین گفت: در هر 20 یا 30 سال یک ساز به خصوص در میان اهالی موسیقی اوج میگیرد و رشد پیدا میکند. برای نمونه در دهههای 30 و 40 ساز ویلن بر سایر سازها چیرگی داشت و این موضوع را در آثار به جای مانده از آن دوره میتوانید به راحتی مشاهده کنید. آثار آهنگسازان دهه 30 و 40 نشان از این اتفاق دارد. اگر نگاهی به اساتید آن دوره نیز انداخته شود میبینید که اکثرآنها یا مستقیما نوازنده ساز ویلن بودهاند و یا در یک مقطع زمانی نوازندگی ساز ویلن را تجربه کردهاند.
وی در ادامه افزود: در سه دهه اخیر نیز این سیطره به تار و سه تار اختصاص داشته است. اکثر رهبران ارکسترها و سرپرست گروه ها ،نوازندگان تار و سه تار بوده اند و قطعاتشان نیز بر محور این سازها میچرخیده است. این دوره را میتوان از شکلگیری "چاووش" به بعد تقسیم بندی کرد. از جمله افراد شاخص در این بحث میتوان به نوازندگانی چون محمدرضا لطفی، حسین علیزاده و جلال ذوالفنون اشاره کرد که بیشتر آثارشان از ضربی ها و تصنیفها و قطعات بر محور تار و سه تار شکل گرفته است. البته در چند سال اخیر به نظر میرسد که ساز کمانچه در حال فراگیر شدن و اوج گیری است و میتوان حدس زد که احتمالا دوره بعد از سه تار و تار به ساز کمانچه اختصاص خواهد داشت.
این منتقد در بخش دیگری از صحبتهایش گفت: باید توجه داشته باشیم که موسیقی ردیف دستگاهی ما عمری حدود 200 سال دارد و به نسبت موسیقی سنتی سایر کشورها بسیار جوان محسوب میشود. به همین نسبت نیز بخش زیادی از این امکانات ناشناخته مانده است. در رسیدن به شیوه نوازندگی شخصی میبایست از همین امکانات مقفول مانده استفاده کرد. این مسئله همانطور که پیش از این مطرح کردم با شیوه آموزشی مرتبط است و اساتیدی که همچنان باشیوه های قدما تدریس میکنند باید به تغییر زمانه و پیشرفت تکنولوژی توجه ویژه داشته باشند. فکر میکنم ما هنوز دقت و اندیشه کافی در مورد امکانات موجود برای به کار بردن آنها در امر آموزش نداشتهایم و میبایست روش آموزشمان را تغییر دهیم.
جزایری همچنین در مورد نوازندگی فریبا هدایتی در آلبوم قطره گفت: نوازندگی خانم هدایتی متاثر از روحیات زنانه ایشان و از لطافت و ظرافت خاصی برخوردار است که در کل کار مشاهده میشود. شاید مهمترین ویژگی شخصی نوازندگی ایشان را در آلبوم قطره همین لطافت در نوازندگی دانست. در بحث ویرتوزیته(چیرهدستی) یا همان مهارت و سرعت نوازندگی نیز باید تاکید کرد که این اتفاق بر خلاف اینکه در آثار بسیاری از نوازندهها با خشونت همراه است در نوازندگی خانم هدایتی حس ملایم تری دارد.
سپس قطعه شماره 9 این آلبوم برای حاضران در سالن پخش شد و در ادامه هدایتی درباره تاثیر آموزش اساتید خود بر روی شیوه نوازنگیاش گفت: دوره آموزشی من نزد عطاء الله جنگوگ 5 سال به طول انجامید و در طول این مدت ما با همان شیوه سنتی آموزش می دیدیم. مرحوم جنگوک اجازه ضبط به ما نمی داد و ما می بایست سرکلاس مطالب را می آموختیم. اما در دورهای که از محضر حسین علیزاده استفاده میکردم بیشتر بر روی خلاقیت تاکید میشد. یعنی ما در همان قالب ردیف اتودهایی میزدیم و آنچه در این آلبوم از خلاقیت دیده میشود حاصل آموزشهای کلاس استاد علیزاده است. در این کار، به خصوص نوع مضراب ها نزدیک به آموزش هایی است که علیزاده به شاگردانش میدهد.
از دینامیک درون ردیف دستگاهی استفاده کردهام
رامین جزایری در ادامه افزود: مرحوم جنگوک با شیوه کلاسیک درس میداد و کسانی که به این شیوه درس میدهند معمولا بازده بیرونیشان به وضوح دیده نمیشود. درست مانند معلم دوره ابتدایی که کارش بسیار پایهای است اما حاصل کارش معمولا دیده نمیشود. آموزش نعل به نعل ردیف دستگاهی جزو وظایف این اساتید است. البته جنگوک در آثارش بسیار متفاوتتر از این شیوه سنتی آموزش فعالیت میکرد.
در مورد شیوه حسین علیزداه نیز این باید گفت که علیزاده زمانبندی جملات را تغییر میدهد. گروهی از نوازندگان فواصل را تغییر میدهند؛ گروهی دیگر نیز کارکرد سازشان را تغییر میدهند. اماحسین علیزاده بر مبنای همان ردیف دستگاهی ضمن حفظ سنت ها با تغییر زمانبندی جملات، سعی می کند نو آوری کند. درست مانند فردی از یک شهرستان به خصوص، که با کشیدن یکی از حرف های یک کلمه، هویتی متفاوت در نوع صحبت کردنش نسبت به مردم سایر مناطق ایران دارد. البته این مطلب تنها جنبه شناخت شیوه نوازندگی علیزاده را دارد و درباره درستی یا نادرسی این کار داوری نمیکنم.
از تمام بضاعتم برای بیان احساسم استفاده کردم
فریبا هدایتی نیز در ادامه گفت: من سعی کردهام در این کار از پتانسیل و دینامیکی که در ردیف دستگاهی وجود دارد استفاده کنم. آنچه در کار به عنوان سرعت نوازندگی دیده میشود مربوط به همان اتودهایی است که در کلاسهای حسین علیزاده به ما آموزش داده میشد. من سعی نکردهام از شیوه استاد علیزاده استفاده کنم و یا اینکه از ویژگیهای بخشی از ردیف استفاده کنم. من تمام سعیام بر این بود که تنها خودم باشم و در این بیان به طور ناخودآگاه از آن موارد نیز استفاده کردهام. برای رسیدن به این اتفاق من دو سال تلاش کردم و اتودهای متفاوتی زدم و در نهایت به این بر آیند رسیدم که می بایست به لحظه و "آن" توجه ویژه داشته باشم. یعنی سعی کردم از تمام بضاعتم برای بیان احساسم استفاده کنم. در این میان بخش افشاری آلبوم بسیار بداهه تر از سایر بخشها بود.
جزایری نیز با اشاره به این قطعه افشاری گفت: من این قطعه افشاری را بسیار دوست دارم چرا که عنصر خیال را در آن مشهود دیدم. این قطعه بسیار گیرا و جذاب است. ریتمی که خانم هدایتی در این قطعه به کار گرفته ریتم مناسبی بوده و از نظر تکنیک نیز به نظر می رسد آنگونه که می بایست عمل کند عمل کرده است.
سپس قطعه 11 که همان قطعه افشاری است برای حاضران پخش شد و با دعوت مجری برنامه، بهنام معصومی نوازنده تنبک آلبوم قطره که در سالن حضور داشت به روی سن رفت و پشت تریبون قرار گرفت تا در مورد کارش در این آلبوم توضیحاتی ارائه کند. معصومی در این باره گفت: در این کار بر ریتم های پیچیده امروزی و یا ریتم های قدیمی تاکیدی ویژه نشده است. در واقع به دلیل هویت ذاتی تنبک که سازی همراه کننده است سعی شده بیشتر به همراهی سه تار بپردازد. ما در این کار اصلا به فکر اجرای تکنیکی و یا ریتمی خاص نبودیم؛ ما تنها سعی کردیم به بیان حسی قطعات بپردازیم.
رامین جزاری نیز درباره کار بهنام معصومی در این اثر گفت: تنبک در آلبوم قطره همان کاری را انجام داده که میبایست انجام دهد. دقیقا کارش مانند گل آرایی است که وظیفه اش تزئین گل است. در بروشور این آلبوم از واژه تکنوازی سه تار استفاده شده است که گمان می کنم می بایست از واژه دونوازی استفاده می شد. همچنین ای کاش نام سازنده سازی که با آن تکنوازی شده نیز بر روی بروشور کار درج می شد. در مورد فونتی که برای درج نام نوازنده سه تار و تنبک در این کار استفاده شده نیز باید گفت که بر خلاف آنچه امرزه شاهد آن هستیم از فونت یکسانی استفاده شده است و این موضوع قابل تقدیر است.
در بخش پایانی این نشست نیز فریبا هدایتی و بهنام معصومی به اجرای زنده دو نوازی سه تار و تنبک برای حاضران در سالن پرداختند.