برای نمونه 95درصد تالاب پریشان خشک شده و روزگار بختگان هم بهتر از پریشان نیست، جازموریان به بیابان تبدیل شده و باتلاق گاوخونی در شرف خشک شدن است زیرا زایندهرود- که نیمی از زیبایی اصفهان وامدار این رودخانه است- اکنون مدتهاست خشک شده و از این شاهراه حیاتی، قطرهای آب به گاوخونی نمیرسد. در سیستان هم هامون به کانون گردوغبار تبدیل شده است. درست است که کشور ما در منطقه خشک و نیمهخشک واقع شده و شرایط اقلیمی یکی از عوامل مؤثر در ایجاد وضعیت کنونی تالابهاست اما آنچه تالابها را تا آستانه بحران و بروز فاجعه زیستمحیطی کشانده، رفتارهای نادرست و مخرب ما با طبیعت و نادیدهگرفتن محیطزیست در فعالیتهای عمرانی است. در این میان، هر از گاهی برای نجات ارومیه از وضعیت بحرانی طرحهایی مطرح میشود که هرچند با نیت خیرخواهانه همراه است اما به اعتقاد کارشناسان مغایر با معیارهای زیستمحیطی بوده و توجیه علمی و فنی ندارد.
طرح انتقال آب رودخانه ارس و پمپاژ آب از رودخانه سیلوه پیرانشهر به دریاچه ارومیه نمونهای از این طرحهاست. این طرح 25مرداد ماه امسال در مجلس شورای اسلامی مطرح شد اما نمایندگان مجلس با 94رأی مخالف و 57رأی موافق با 2فوریت آن مخالفت کردند و آن را به صورت عادی به کمیسیون مربوطه ارجاع دادند تا با انجام بررسیهای بیشتر در دستور کار قرار بگیرد. این طرح و طرحهای مشابه درحالی مطرح میشود که برنامه مدیریت جامع دریاچه ارومیه که حاصل تلاش دهها کارشناس و مشاور داخلی و خارجی است، آماده اجراست؛ برنامه قابل تاملی که به اعتقاد معاون طبیعی سازمان حفاظت محیطزیست و مدیر ملی طرح حفاظت از تالابهای ایران میتواند معضل ارومیه را به میزان قابل توجهی برطرف کند. با این همه، این برنامه با مشکلات اجرایی مواجه است. آنچه مسلم است دریاچه ارومیه برای همه ایرانیان اهمیت دارد؛ همچنانکه تالاب هامون، انزلی، میانکاله، گاوخونی و سایر تالابها اهمیت دارد؛ براین اساس،نجات ارومیه برای همه ایرانیان یک اولویت است.
«اجرایی شدن برنامه جامع مدیریت دریاچه ارومیه، کارسازترین راهکار برای نجات ارومیه است.» دکتر محمدباقر صدوق، معاون محیط طبیعی و تنوع زیستی سازمان حفاظت محیطزیست، این جمله را در واکنش به طرح انتقال آب ارس به ارومیه بر زبان آورد و افزود: برنامه جامع مدیریت دریاچه ارومیه حاصل 5سال تلاش دهها کارشناس و مشاور داخلی و خارجی است که راهکارهای مندرج در آن منطبق با معیارهای زیستمحیطی تدوین شده است. بدیهی است وقتی برنامهای با این پشتوانه علمی و کارشناسی وجود دارد و به تصویب هیأت دولت هم رسیده شایسته آن است که برای عملی شدن آن تلاش شود چرا که در این برنامه همه زوایا و جوانب کار در نظر گرفته شده است.
وی از جایگزین کردن روشهای نوین آبیاری و کشت در کشاورزی، مشخص شدن حقابه و نیز توقف صنایع آببر بهعنوان نمونههایی از راهکارهای برنامه جامع مدیریت دریاچه ارومیه نام برد و گفت: طرح انتقال حوضه به حوضه هرچند در نگاه اول طرحی کارساز بهنظر میآید اما اجرای طرحهای در مبدأ مشکلساز است؛ ضمن آنکه اجرای این طرحها بسیار هزینهبر است.
صدوق در باره اجرایی شدن برنامه جامع مدیریت دریاچه ارومیه تصریح کرد: در حال حاضر اختیارات مرتبط با این برنامه به معاون اول رئیسجمهور محول شده و با توجه به اهمیتی که دولت برای این برنامه قائل شده، مصوبات جلسات مربوط به این برنامه، مصوبه هیأت دولت محسوب میشود. با این همه، بهدلیل برخی مشکلات هنوز این طرح عملی نشده است.
به گفته معاون طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست، برنامه جامع مدیریت دریاچه ارومیه مشتمل بر 24پروژه است که اولویتبندی هم شده، علاوه بر این، وظایف و تعهدات نهادهای ذیربط از جمله وزارت جهاد کشاورزی، وزارت نیرو و سازمان حفاظت محیطزیست به تفکیک تبیین شده؛ وظایف و تعهداتی که عملیشدن آنها میتواند دریاچه ارومیه را از وضعیت اسفبار کنونی خارج کند. بر این اساس، تأکید سازمان محیطزیست، بر اجرایی شدن برنامه جامع مدیریت دریاچه ارومیه است.
رعایت حقابه طبیعی
دکتر عبدالرسول تلوری، عضو هیأت علمی و مدرس دانشگاه، معضل امروز دریاچه ارومیه را ناشی از رفتار نادرست با طبیعت در حوضه آبریز این دریاچه عنوان کرد و گفت: انتقال آب از حوضهای دیگر به ارومیه قطعا باعث بروز مشکلاتی در حوضه مبدأ میشود. دلیل اینکه ارومیه به وضعیت اسفبار امروز مبتلا شده همین نگاه است؛ یعنی با زدن سدهای متعدد، بهرهبرداری بیرویه از منابع آبی منطقه یا انتقال آب، مانع ورود حقابه طبیعی به این دریاچه شده و نتیجه اینکه امروز ارومیه با بحران مواجه شده است. با این وصف، اگر بخواهند از حوضه دیگری که خودش یک مجموعه و اجزایی دارد آب به دریاچه ارومیه منتقل کنند، طبعا مشکل ایجاد میشود.
وی که دکترای هیدرولوژی آب دارد، در باره انتقال آب از ارس و پمپاژ آب از رودخانه سیلوه پیرانشهر به ارومیه تصریح کرد: فرقی نمیکند آب از خزر منتقل شود یا از ارس یا سیلوه. ممکن است این تصور وجود داشته باشد که ارس رودخانه مرزی است اما یقینا انتقال حوضه به حوضه به هر شکل و شیوهای و از هر منطقهای که باشد در آینده برای حوضه مبدأ مشکلساز میشود. اینکه برخی از انتقال آب خزر به ارومیه بهعنوان یک راهکار یاد میکنند، باید گفت که ممکن است انتقال آب از خزر به ارومیه در نگاه اول آسان بهنظر برسد اما خزر یک دریای بینالمللی است که قطعا انتقال آب آن به نقطهای دیگر پیامدهای بینالمللی دارد. حتی اگر این تبعات را هم بتوانیم حل کنیم هزینه آن بسیار زیاد است و توجیهی ندارد. این استاد دانشگاه افزود: بهنظر میرسد راهکار منطقی، رعایت حقابه طبیعی ارومیه است. این راهکار هم از نظر اقتصادی مقرون به صرفه خواهد بود و هم مانع بروز تبعات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در حوضه مبدأ انتقال آب میشود. برای دستیابی به این هدف البته باید حق طبیعت را رعایت کنیم.
اگر ما حق طبیعت را رعایت کنیم طبیعت چند برابر آنچه ما از آن گذشت میکنیم به ما باز میگرداند. باید در نظر داشت طبیعت آرام آرام کارش را انجام میدهد و طی یک پروسه بلندمدت ما نتیجه برخورد منطقی خود با طبیعت را دریافت خواهیم کرد.
تلوری در پایان تأکید کرد: منطقی این است که حقابه ارومیه از حوضه خودش تأمین شود؛ یعنی ما از حوضه خود ارومیه به ارومیه آب بدهیم چون ما نه در ارس و نه در سیلوه و نه در هیچ نقطه دیگری آب اضافی نداریم که بخواهیم آن را به ارومیه منتقل کنیم. ممکن است تصور شود این رودخانهها مرزی هستند اما رودخانههای مرزی هم آب اضافی ندارند. مشکل اینجاست که این رودخانهها هر کدام یک مجموعهای دارند که باید با هم دیده شوند اما ما فقط خود رودخانه را میبینیم.
ضرورت مدیریت آب موجود در حوضه
دکتر علی نظریدوست، مدیر ملی طرح حفاظت از تالابهای ایران، با اشاره به برنامه مدیریت جامع دریاچه ارومیه گفت: در برنامه مدیریت جامع دریاچه ارومیه که به تصویب هیأت وزیران هم رسیده مطالعه و بررسی طرحهای انتقال آب توصیه شده ولی هرگونه تصمیمگیری در این زمینه به مطالعه و بررسی منوط شده است.
در عینحال تأکید ما این است که بتوانیم با مدیریت آب موجود در حوضه ارومیه که میزان آن 6/8میلیارد مترمکعب در سال ( نرمال) است، حقابه دریاچه ارومیه را که 3/1میلیارد متر مکعب است، تأمین کنیم. در واقع قرار نیست تأمین حقابه ارومیه منوط به انتقال آب بین حوضهای شود. اگر انتقال آب بین حوضهای آن هم با رعایت تمام جوانب زیست محیطی انجام بشود، آب اضافی وارد حوضه میشود که بخشی از آن میتواند صرف توسعه بشود و بخشی هم به دریاچه وارد شود. ولی مهم این است که ما بتوانیم آب موجود حوضه را مدیریت کنیم؛ راه حل آن هم مشخص است.
وی با تأکید بر اینکه همه راهکارها در برنامه جامع مدیریت دریاچه ارومیه دیده شده، گفت: ما انتظار داریم طرحهایی در اولویت اجرا قرار بگیرد که در این برنامه پیشبینی شده تا براساس آن، اگر هم قرار است بودجه خاصی پیشبینی و تأمین بشود به این طرحها که هم در برنامه مدیریت آمده و هم دستگاههای اجرایی دولت برای آن برنامه دارند، اختصاص داده شود.نظریدوست خاطرنشان کرد: برنامه مدیریت ارومیه مشتمل بر 24طرح اجرایی اولویتدار است و همه این طرحها در ستاد اجرایی دریاچه ارومیه و شورای منطقه با حضور تمامی اعضا و نمایندگان دستگاههای مختلف بررسی و ارزیابی شده است. اجرای این طرحها به 13هزار میلیارد ریال اعتبار نیاز دارد که درصورت تأمین طی یک دوره 5 ساله بهاجرا در میآید. البته این بودجه بسیار زیادی است در عین حال انتظار میرود در کنار راهکارهایی از قبیل انتقال آب از حوضهای دیگر به ارومیه طرحهای برنامه مدیریت جامع دریاچه ارومیه بهعنوان یک طرح قابل بررسی و کارشناسی دنبال شود. مدیر ملی طرح حفاظت از تالابهای ایران گفت: در حال حاضر دولت تلاش میکند در قالب بودجههای سنواتی بخشی از بودجه مورد نیاز برنامه مدیریت ارومیه را تأمین کند اما 13هزار میلیارد ریال بودجه زیادی است. از همین رو، انتظار میرود انرژی سایر دستگاههای ذیربط هم بر این بخش متمرکز شود.
انتقال آب از نگاه پژوهشگر تالاب
دکتر برهان ریاضی، عضو هیأت علمی و پژوهشگر تالاب، طرح انتقال آب از رودخانه ارس و پمپاژ آب از رودخانه سیلوه در پیرانشهر به دریاچه ارومیه را طرحی مغایر با معیارهای زیستمحیطی عنوان کرد و گفت: انتقال آب از یک حوضه به حوضه دیگر ممکن است حلکننده مشکل حوضه مقصد باشد ولی در واقع جابهجاکردن مشکل است؛ یعنی مشکل یک نقطه را با ایجاد مشکل در نقطه دیگر برطرف میکنیم. ضمن آنکه آب ارس متعلق به ما نیست و ما یک حقابه معینی داریم که آن را استفاده میکنیم.
وی ضمن انتقاد از عنوان شدن چنین طرحهایی افزود: متأسفانه هرازگاهی طرحی مبنی بر انتقال آب از حوضهای دیگر به ارومیه مطرح میشود که هیچ پشتوانه کارشناسی ندارد؛ از جمله یک روز انتقال آب از خزر، یک روز از زاب و امروز طرح انتقال آب از ارس به این دریاچه مطرح میشود اما همه اینها انتقال مشکل از ارومیه به جای دیگر است.
ریاضی که طرح انتقال آب خزر به ارومیه را مطالعه و بررسی کرده است، گفت: یک توجیه این طرح آن بود که با اجرای این طرح، سالی فقط یکسانتیمتر آب خزر پایین میرود؛ یعنی طی 100سال آینده یک متر سطح آب خزر افت میکند. این به معنای بروز فاجعه در خزر است. علاوه بر این، خزر تنها متعلق به ما نیست بلکه کشورهای دیگری که در حاشیه این دریا وجود دارند در این دریا سهیم هستند بنابراین، نمیتوان به این سادگی در باره خزر حکم صادر کرد. مطرح کردن این راهکارها به معنای آن است که نمیخواهیم مشکل ارومیه را حل کنیم.
این استاد دانشگاه خاطر نشان کرد: مگر دریاچه ارومیه و حوضه آبریز آن، 50سال پیش مشکلی داشت؟ مگر در آن زمان ما خشکسالیها و ترسالیهای پیدرپی نداشتیم؟ مسئله این است که ما در حوضه محدود بالادست دریاچه ارومیه روی تمام رودخانههای آب شیرین سد زدیم. این سدسازیها باعث شده از بعضی از این رودخانهها حتی یک قطره آب هم به دریاچه راه پیدا نکند.
مشکل ارومیه تنها سدسازی نیست. ریاضی در این باره گفت: از یک سو ما هر جا که رودخانهای بوده روی آن سد ساختهایم و از سوی دیگر، تمام اراضی منطقه را زیر کشت آبی و دیمی بردهایم آن هم با راندمان 35درصد. ما با سیستم آبیاری موجود 65درصد اتلاف آب داریم درحالی که این راندمان را به سادگی میتوانیم به 50 تا60درصد افزایش دهیم. واقعیت این است که در حال حاضر، نزدیک به 90درصد آبهای حوضه بالادست دریاچه ارومیه صرف کشاورزی میشود آن هم با این راندمان اسفبار. 10درصد هم به شرب و مصارف صنعتی اختصاص دارد. با این همه، تعداد زیادی سد در دست مطالعه و تعدادی هم در آستانه آبگیری است؛ این یعنی فاجعه؛ یعنی نادیدهگرفتن حقابه زیستمحیطی تالابها. همین طرز فکر و رویکرد، وضعیت اسفبار امروز تالابهای کشور را رقم زده است. موضوع ارومیه بلایی نیست که از آسمان نازل شده باشد بلکه نتیجه عملکرد ما در طبیعت است.
این استاد محیطزیست در ادامه گفت: همان طور که پیش از این هم اشاره شد، انتقال حوضه به حوضه به معنای جابهجا کردن مشکل است نه حل کردن مشکل. مسئله این است که هر قطره بارانی که در حوضه بالادست ارومیه بر زمین میافتد روی زمین به حرکت در میآید در حالی که در گذشتههای دور این قطره آب بهدلیل پوشش گیاهی خوب، در دل خاک نفوذ میکرد زیرا ما در 80درصد منطقه پوشش گیاهی کاملا طبیعی داشتیم اما الان تمام منطقه زیر کشت دیم گندم و جو است آن هم دیمزارهای کم بازدهی که محصول آنها کمتر از یک تن در هکتار است. نتیجه این شیوه کشت، نابودی خاک و تبخیر فراوان است. دریاچه ارومیه در پایینترین نقطه حوضه قرار دارد؛ یعنی همه آبهای حوضه مستقیم و غیرمستقیم (بهصورت زیرزمینی و چشمههای خودجوش) باید به دریاچه ارومیه وارد شود اما ما با سدسازی و کشاورزی مانع آن شدهایم.