با این توضیح که هر دواثر در دهه70 نوشته شده و تاریخ چاپشان تنها ختم میشود به سال80. همچنین اوایل دهه80 مصادف شد با انتشار یک رمان و مجموعه داستان متفاوت؛ اولی «من ببر نیستم پیچیده به بالای خود تاکم» محمدرضا صفدری است و دومی «خنده در خانه تنهایی» بهرام مرادی. هر دو اثر برندههای دوره چهارم جایزه نویسندگان و منتقدان مطبوعاتی هستند.
نخستین رمان محمدرضا صفدری، پیچیدهترین اثر نویسندهاش و یکی از دشوارخوانترین رمانهای چنددهه اخیر است. مجموعه داستان بهرام مرادی اما از شاخصترین مجموعه داستانهای متعلق به ادبیات مهاجرت است. با این شروع انتظار میرفت که دهه80 آغازگر ادبیاتی ناب و ماندگار و تأثیرگذار باشد اما این چنین نشد؛ چرا که هر دو اثر مانند «چراغها را من خاموش میکنم» و «همنوایی شبانه ارکستر چوبها»، متعلق به دهه70 بودند. بهرام مرادی مانند رضا قاسمی اثر مهمش را در دهه70 خلق میکند و تنها تاریخ چاپش در ایران به دهه80 میرسد؛ همان طور که «من ببر نیستم پیچیده به بالای خود تاکم» را صفدری در سالهای پایانی دهه70 به اتمام میرساند و دهه80 تنها تاریخ چاپ شدهاش در فهرستنویسی اثر است.
بهنظرمیرسد برندگان جایزههای ادبی در حد فاصل سالهای1382 تا همین سال گذشته، مهمترین مثال برای حرفزدن درباره داستان ایرانی در دهه80 هستند. فهرست این برندگان با یک جستوجوی ساده در اینترنت قابل مشاهده است. حاشیه من بر دهه80، این است که مکث و وقفهای است بر روند ادبیات خلاقه داستان ایرانی معاصر و پیشبینیام این است که اوایل دهه90، مقدمهای است برای بازگشت دوباره داستاننویسی ما به سالهای طلایی داستاننویسیمان.
اتفاقا رمانها و تکداستانهای درخشان سالهای بعدی را همان نویسندگانی خواهند نوشت که در دهه80 از آنها بهعنوان نسل جدید نویسندگان ایرانی یاد کردهاند. دهه80 به علت حذف و غیبت تعداد مهمی از نویسندگان شاخص، دههای است با کمترین تعداد اثر شاخص و بهجایش مجالی است برای رشد و نمو نسل جدید که گرچه از آثار نخست نویسندگانش بهعنوان آثار شاخص یاد کردند، اما کارهای مهمشان را در دهه90 خواهند نوشت. بر دهه80 حاشیههای دیگری هم میتوان نوشت که لابد در همین ویژهنامه، دیگران انجامش دادهاند.