یکشنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۰ - ۰۸:۲۱
۰ نفر

یوسف انصاری: اگر بخواهیم از ادبیات دهه80 صحبت کنیم باید از چیزی که چاپ شده صحبت کنیم نه از چیزی که تولید شده چرا که حداقل 50درصد ادبیات داستانی تولید شده به چاپ رسیده است.

یوسف انصاری

این چاپ نشدن هم دلایل گوناگونی دارد؛ از اجازه نشر گرفته تا نخواستن خود نویسنده برای چاپ اثر، به همین دلیل نمی‌توانیم قضاوت درستی روی ادبیات داستانی این‌دهه داشته باشیم و بگوییم ادبیات این دوره موفق بوده یا خیر. به‌نظر می‌رسد آثار برجسته‌ای که در این دوره نوشته شده‌اند هنوز منتشر نشده‌اند اما اگر بخواهیم درباره ادبیات داستانی چاپ‌شده حرف بزنیم دوباره باید از 2زاویه به آنها نگاه کنیم؛ یکی اثری است که نویسنده نوشته و دیگری اثری است که در آخر چاپ شده.

برخی اتفاقات باعث شده تا ادبیات دهه80 نسبت به دهه‌های قبل ضعیف‌تر شود و کیفیت آثار پایین بیاید؛ با این حال بودند آثاری که با همه‌ این مشکلات توانستند خوب ظاهر شوند، نویسندگانی بودند که خوب بودند و توانستند ادامه دهند اما تعداد اینها زیاد نبود و به‌طور کلی چندان پیشرفتی دیده نمی‌شود. البته برای اظهار نظر و قضاوت خیلی زود است، باید یک دهه فاصله بگیریم و از این فضا خارج شویم تا بتوانیم درست قضاوت کنیم. در دهه70 آثار شاخص بیشتری نسبت به این دهه داشتیم به این دلیل که شرایط فرق داشت. من با چند انتشارات از نزدیک آشنا و در ارتباط هستم و کتاب‌هایی را دیدم که برای چاپ آماده بودند و آثار خوبی هم بودند اما به هر حال منتشر نشده‌اند و همین باعث شده که بگویم ادبیات نخبه‌گرا تولید نشده است.

در دهه80 نوعی از داستان‌نویسی ظهور کرد که نقاب آثار جدی و روشنفکری داشت اما در محتوا فرقی با آثار عامه‌پسند نداشت. اینها در دسته ادبیات جدی جا نمی‌گیرند و همان ادبیات عامه‌پسند هستند اما باعث شدند مخاطب آنها را به اشتباه بگیرد. به‌نظر می‌رسد، مخاطب ادبیات جدی را از دست دادیم و مخاطب جدی ادبیات به سمت خواندن آثار ترجمه رفته است. ما در این دهه نوعی از ادبیات را تولید کردیم که توانست مخاطب عامه‌پسند را جذب کند. من اشکالی نمی‌بینم اما خیلی زیاد شده و همه بازار را گرفته. همه اینها باعث شده نویسندگان به خودشان شک کنند. خیلی از نویسندگان وقتی دیدند آثار جدی‌شان با استقبال مخاطبان روبه‌رو نشد سعی کردند خودشان را پایین بیاورند تا مخاطب جذب کنند. ادبیات جدی، مخاطب ادبیات عامه‌پسند را ندارد و آرام می‌فروشد اما ماندگار است ولی آثار عامه‌پسند فروش‌شان به‌سرعت است و زود بالا می‌رود. ادبیات نخبه‌گرا، فراموش‌شده و یک‌موجی به سمت ادبیات عامه‌پسند رفته‌اند.

منتقدان برای روزنامه‌ها کار می‌کنند و روزنامه‌ها هم به‌دنبال آثار عامه‌پسند هستند. در چند سال اخیر جوایز ادبی هم به همین سمت پیش رفتند؛ به سمت ادبیات عامه‌پسند؛ در حقیقت ضعیف شدند. این موج، جوایز ادبی را هم به‌دنبال خودش برد. اگر شما آثاری که در این دوره جایزه می‌گیرند را با آثار ادبی که در دهه‌های قبلی جایزه می‌گرفتند مقایسه کنید این را به وضوح می‌بینید. از طرفی منتقد و ناشر هم دست به دست هم داده‌اند تا ادبیات جدی کمرنگ شود و ادبیات عامه‌پسند روی کار بیاید. فضای کمی در مطبوعات برای منتشر‌شدن نقد آثار وجود دارد. همان فضای کم هم آن‌قدر چهارچوب و قانون دارد که نقد در آن جا ندارد.

کد خبر 147259

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز