یکشنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۰ - ۰۷:۴۲
۰ نفر

پدرام رضایی‌زاده: 1 -کلا همه دوست دارند از سقوط در ادبیات داستانی بگویند ولی به‌نظر من اتفاق خوبی افتاده و این اتفاق به حضور نویسندگانی برمی‌گردد که کار اول و دوم‌شان را منتشر کرده‌اند، این اتفاق تنوع در موضوعات داستان‌هاست.

کتاب

اگر به داستان‌های کوتاه این دوره نگاه کنید، مضامین، زبان، نظرگاه، محتوا در آنها منحصر به فرد است. ما داریم از یک تک‌صدایی که محصول ادبیات گذشته و دیدگاه نویسندگان بزرگ بوده است فاصله می‌گیریم که این به خودی خود بد نیست، این را هم بگویم که قبول دارم کار بعضی از نویسندگان جوان هنوز به آن پختگی و کیفیت نرسیده است اما به‌طور کلی وضعیت داستان کوتاه نسبت به قبل رشد داشته و آثاری در این دهه منتشر شده که واقعا فوق‌العاده بوده‌اند و حتما در ادبیات ایران ماندگار خواهند شد.

2 - در داستان‌های دهه‌های60 و 70 وجه قالب شخصیت‌ها درونگرا بودند و جهان‌بینی خاصی داشتند که با محیط اطراف‌شان در تضاد بوده و دائما در حال جدال و کشمکش بودند؛ اتفاقی که در ادبیات داستانی دهه80 رخ داد این بود که این شخصیت‌ها از انفعال و سکون خارج شدند، وارد اجتماع شدند، ما در داستان‌های این دهه حرکت می‌بینیم و شخصیت‌ها با فضای اطرافشان درگیر می‌شوند و فضا به خودی خود تشخص پیدا می‌کند.

3 - اگر تکنیک را فقط به زبان و ساختار جملات محدود کنیم درست نیست. وقتی از تکنیک حرف می‌زنیم باید به همه چیز توجه کنیم؛ به شخصیت‌پردازی، ساختار، نظرگاه؛ در دوره‌ای به زبان توجه شد و همه نقدهایی نوشتند و دغدغه خیلی از نویسنده‌ها زبان بود، امروزه اما جور دیگری فکر می‌کنند و دیگر دغدغه زبان نیست اما این به معنی از بین رفتن تکنیک در داستان‌ها نیست.

4 - توجه به زندگی شهری و تنهایی انسان مدرن، الان یک موجی است علیه داستان‌های شهری که آن را متهم می‌کنند به تکرار و ملال‌زدگی اما من فکر می‌کنم آینده در ادبیات امروز برای ادبیات شهری است. قبلا این فضا در ادبیات نداشتیم اما کم‌کم دارد در ادبیات ما نمود پیدا می‌کند و رشد می‌کند.

5 - فضای مجازی در شناخته شدن و دیده شدن آثار بسیار تأثیر داشته و حتی در بسیاری از موارد بهتر و مؤثرتر از بیشتر نشریات عمل کرده است، اما همین فضای مجازی و وبلاگ‌نویسی، تریبونی را به راحتی در اختیار بسیاری از افراد قرار داد و باعث شد هر فرد هر طور که می‌خواهد در این فضا از ادبیات حرف بزند، انتقاد یا تعریف و تمجید کند و همه اینها فضایی به وجود آورد توأم با حب و بغض که به‌نظر من تأثیر بد این فضا به روی فضای ادبی این دوره کاملا مشخص است.

6 - مشخصا از سال‌های82-81 یک فضایی در یک سری از روزنامه‌ها به وجود آمد و آدم‌هایی وارد عرصه مطبوعات شدند که بعدها آثارشان وارد بازار شد، به‌نظر من آن دوره طلایی مطبوعات در بالا بردن سطح ادبیات داستانی در این دهه نقش مؤثری ایفا کرد. من خودم به‌شخصه خیلی چیزها از آن دوره یاد گرفتم، اما متأسفانه امروزه دیگر آن فضا را در مطبوعات کشور نمی‌بینم و فکر می‌کنم مطبوعات دیگر کارکرد قدیم را در ادبیات ندارند.

7 - کار بدون کارشناسی نداریم، هر ناشر برای خودش کارشناسی دارد اما طبیعی است که سلایق ناشران متفاوت است و همین باعث می‌شود هر نشر جهت‌گیری مختلفی داشته باشد. یک دوره جوانان برای چاپ یک اثر باید منت صد نفر را می‌کشیدند، الان چند تا ناشر جسارت می‌کنند سرمایه‌گذاری می‌کنند و خوشبختانه جواب هم گرفته‌اند.همین 6سال آخر کارهای پرفروش اغلب متعلق به همین نویسندگان جوان بوده.

8 - جوایز سمت واقعیت حرکت می‌کنند و وقتی می‌بینند از اثری استقبال شده به آن اثر توجه می‌کنند. جایزه برای نویسندگان نوعی دلگرمی است و شاید بهترین اتفاق برای یک نویسنده همین جوایز ادبی باشد. همه اینها باعث رشد ادبیات داستانی در این دوره شده و به خیلی از نویسندگان کمک کرده با وسواس بیشتری کارهای بعدی خود را ارائه دهند.

کد خبر 147258

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز