هانیه ورشوچی: تصور کنید در شهری زندگی می‌کنید که نمای ساختمان‌هایش آزارتان نمی‌دهد؛ شهری که از دیدن هر صحنه آن لذت می‌برید.

وقتی در آن قدم می‌زنید آنچه چشمان شما دریافت می‌کند، ذهنتان را آرام می‌کند و با گذران زمان زیادی در آن محیط شهری فکر می‌کنید، دقایقی بیش نیست که در آن مکان حضور دارید. آیا می‌توان گفت که تهران شهری بدین گونه است؟ شهری که ترکیب بناهایش از نظر اندازه و شکل، در کنار یکدیگر نظمی غیرقابل انکار دارد و تمایز آشکاری میان ساختمان‌های آن وجود ندارد؟ آیا شهروندان هویت شهر را با رنگ شناخته‌اند و معتقدند از فرط بی‌رنگی، سیمای خسته‌کننده ندارد؟ آیا آنقدر به تهران تعلق خاطر دارند که اگر کسی بخواهد آن را تخریب کند، مقابلش مقاومت کنند؟ درخصوص نظم در سیمای بصری شهر با خانم دکتر میترا حبیبی « مهندس معمار و دکترای شهرسازی»و استادیار گروه شهرسازی - دانشکده معماری و شهرسازی - دانشگاه هنر تهران به گفت‌وگو نشسته‌ایم.

  • شهر تهران به‌عنوان کلانشهری لجام گسیخته، دچار نابسامانی‌های فراوان کالبدی، ساختاری، عملکردی و... بوده و ساکنان آن به نوعی از لحاظ بصری در رنج‌اند، شما سیمای بصری شهر تهران را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

در گذشته گوهر ساختار شهر و اجزای آن در ایران از جمله تهران، مبتنی بر وحدت شکلی بوده و میان عناصر مجموعه، صورتی از پیوستگی و ارتباط فضایی وجود داشته است. ولی ورود شتابزده و بدون برنامه‌ریزی مدرنیته و مدرنیزاسیون از بالا، خصوصا در جریان خیابان کشی‌های ناهماهنگ، ترکیب مرتبط‌الاجزای کل شهر و مجموعه‌های شهری را از هم گسیخت و خیابان را از فضای شهری و عنصر پیوند‌دهنده در مجموعه شهر خارج کرد و به‌صورت راهی برای عبور و مرور ماشین درآورد و تمرکز سیاسی، اقتصادی، اداری، آموزشی، نظامی، درمانی، تفریحی، فرهنگی و صنعتی را در تهران موجب شد که نتیجه‌ آن سرازیر شدن جمعیت به سوی تهران بود. فقدان اسناد توسعه مدون، گسترش تهران را با حداقل نظارت و متأثر از سودهای سرشار زمین‌خواران و سرمایه‌گذاران بخش مسکن، فراهم کرد. اتصال کامل ایران به بازار جهانی و تشدید شرایط ناهمگون و ناهمزمان، ورود انواع مصالح و سبک‌های مختلف معماری و مونتاژ شدن آنها، انسجام کالبدی و ساختاری شهر تهران را نشانه رفته و شهری با حاکمیت ماشین، بناهای نامتجانس، ازدحام و ترافیک، آلودگی صدا، آسمان خاکستری و هزاران مشکل دیگر بر جای گذاشته که امروز همه آن ‌را تجربه می‌کنیم. می‌توان سیمای بصری یا منظر شهری را به آنچه از شهر و فضاهای آن به ادراک درمی‌آید، اتلاق کرد که قاعدتا منحصر به نماهای ساختمان‌های یک شهر نمی‌شود ولی حتما نما از مهم‌ترین عناصر منظر شهری محسوب می‌شود.

  • با توجه به اینکه نما از مهم‌ترین عناصر منظر شهری است، چه عواملی بر نابسامانی بصری شهر تهران مؤثر است؟

به‌طور کلی عوامل نابسامانی نماهای شهر تهران را می‌توان ناشی از اعمال سلیقه و دخالت‌های غیرکارشناسانه، از جمله حاکمیت فرهنگ بساز و بفروشی، اعمال سلیقه مالک یا کارفرما، هنرنمایی اغراق‌آمیز برخی طراحان، عدم‌دخالت مهندسان در طراحی و اجرا، محدودیت‌های فنی و اقتصادی حاکم از جمله فقر مالی و فنی سازندگان و مواد و مصالح نامرغوب، ضعف تئوریک ناشی از عدم‌آگاهی به اصول معماری سنتی ایران و بهره‌گیری از آن و عملکردگرایی نمایشی از سبک معماری مدرن و در نهایت ضعف در نظام هدایت و کنترل ساختمان دانست، از جمله عدم‌کنترل نما در نقشه ساخت و پایان کار توسط شهرداری و نبود ضوابط معماری کنترل‌کننده منظر شهری و عدم‌کنترل حجم، ارتفاع، مصالح و ریتم نمای ساختمان احداثی در ارتباط با بناهای مجاور و خیابان‌محل استقرار.

  • زمانی که مردم از فضای شهر خویش پیام‌های بصری مناسبی دریافت نمی‌کنند، احساس تعلق‌شان نسبت به محیط به چه میزان خواهد بود، آیا آنها تصمیم می‌گیرند که در نظم سیمای شهر خود سهیم باشند؟

رابطه مردم در چنین شرایطی با محیط شهری و تحت فشارهای بصری، عملکردی، فرهنگی و فناورانه محدود به تجربه مکان از طریق فعالیت‌های آن باقی می‌ماند؛ به‌طوری ‌که افراد توجه عمیقی به‌خود مکان ندارند و ندیدن واقعی محیط، باعث عدم‌مشارکت مردم در فعالیت‌های مکان می‌شود، در نتیجه مردم احساس تعلقی به مکان ندارند و از لحاظ جغرافیایی احساس بیگانگی می‌کنند.

بنابراین تعدیل سیما و منظر شهری محدود به اصلاح یا تعدیل نماهای شهری نیست بلکه نیازمند ایجاد فضاهای شهری باهویت و سرزنده در مقیاس‌های مختلف محلات تا شهر و ایجاد ارتباط میان فعالیت‌ها و بدنه خیابان‌ها به کمک قواعد و اصول یا راهنمای طراحی شهری است.

از آنجا که بخشی از اغتشاش حاکم بر منظر شهری، ناشی از نابسامانی نماهای شهری است، لذا انتظام بخشی جداره‌های موجود به معنای ایجاد هماهنگی بین نمای ساختمان‌ها در قالب یک کل، که می‌تواند یک خیابان باشد، امکان‌پذیر بوده و می‌تواند منظر شهری نامطلوب را تا حدی تعدیل کند.

  • با توجه به اینکه در مباحث طراحی شهری دخالت ذهن در ادراک شکل شهر مهم است، سیمای شهری امروز تهران با توجه به موقعیت نامناسب اشیا در شهر، شهرنشینان را در چه موقعیتی قرار می‌دهد؟ آیا آنها می‌توانند خود را در فضا بازیافته، احساس ایمنی کرده و زندگی خود را در آن ترسیم کنند؟

همانطور که اشاره شد دانش طراحی بر سنت ایجاد مکان شهری استوار است. به هر فضای شهری نمی‌توان عنوان مکان شهری داد چرا که مکان شهری به فضای شهری باهویت گفته می‌شود؛ فضایی که از نظر نوع فعالیت و عملکرد، نیازهای جسمی و روحی شهروندان را برآورده کرده و با استفاده از کالبدی زیبا، متناسب، منطقی و با مقیاس انسانی و با بهره‌گیری حداکثر از قابلیت‌های طبیعی محیط، به آن فعالیت‌ها انتظام بخشیده و به مدد انواع سمبل‌ها و نمادهای برگرفته از فرهنگ و ارزش‌های اجتماعی به آن معنایی ویژه بخشیده باشد. بدین‌ترتیب مکان به مرکزی از سلامت، امنیت، ارتباط و در نهایت نقطه‌ای از جهت‌گیری تبدیل می‌شود. در چنین محیطی است که مردم براساس نقش‌ها، توقعات، انگیزه‌ها و دیگر عوامل، آن را رمزگشایی و درک می‌کنند و در مورد آن به قضاوت می‌پردازند.

این حس کلی که پس از ادراک و قضاوت نسبت به محیط خاص در فرد به‌وجود می‌آید، حس مکان نامیده می‌شود که عاملی مهم در هماهنگی فرد و محیط است، باعث بهره‌برداری بهتر از محیط می‌شود، رضایت استفاده‌کنندگان را فراهم می‌کند و در نهایت احساس تعلق و مسئولیت آنها را با محیط افزایش می‌دهد و باعث تداوم حضور آنها در محیط می‌شود. این محیط به مردم اجازه سکونت به معنای حضوری آرام می‌دهد که بیانگر سکنی گزینی واقعی بوده و چیزی بیش از مأمن معمولی است؛ آنچه واقعا در تهران کمتر می‌توان یافت، چرا که بی‌حوصلگی، یکنواختی ساختمان‌ها، تسلط ماشین و انواع آلودگی‌ها همواره حس مکان را به‌طور جدی تهدید می‌کنند.

  • آیا ایجاد حس مکان برای انسان و درک هویت از فضای شهری، حس تعلق وی را نسبت به شهر افزایش می‌دهد؟

«لینچ»شهرساز مطرح اواخر قرن بیستم، ادراک و تصور ذهنی مردم از شهر را به‌دلیل همین رابطه بسیار مهم دانسته و اعتقاد دارد که حس مکان عاملی است که میان انسان و مکان ارتباط برقرار می‌کند و وحدت به‌وجود می‌آورد. فضا باید هویت قابل‌ادراکی داشته، قابل شناسایی، به یادماندنی و نمایان باشد تا بتواند حس مکان را که حس تعلق را نیز به همراه دارد، ایجاد کند.
به‌دلایلی که ذکر شد حس مکان دارای سلسله مراتبی از بی‌تفاوتی نسبت به مکان تا فداکاری نسبت به مکان است. واضح است هر چه ویژگی‌های محیطی به مشخصات یک مکان شهری نزدیک‌تر باشد، این حس افزایش یافته و در غیراین‌صورت مردم نسبت به محیط بی‌تفاوت و بیگانه باقی می‌مانند که عواقب ناگواری از مشکلات جسمی و روحی شهروندان تا تخریب محیط شهری را در پی خواهد داشت.

بنابراین با توجه به شرایط محیطی ناهنجار برشمرده و ضرورت‌های اشاره شده در ایجاد مکان، نمی‌توان از شهروندان تهرانی انتظار داشت که در محیط شهری احساس ایمنی کرده و زندگی خود را در آن ترسیم کنند.

  • چگونه می‌توان منظر شهری تهران را با استفاده از منظر مناسب تعدیل کرد؟

چنانچه در تحلیل نابسامانی منظر شهری تهران اشاره شد، گرچه نمای شهری یکی از مهم‌ترین عوامل منظر محسوب می‌شود ولی جهت تعدیل منظر شهری در وهله اول نیازمند یک عزم ملی برای خلق مکان‌های شهری و ایجاد حس تعلق به محیط شهری هستیم. چرا که رفع آلودگی وهم‌آور هوای تهران، نظارت و کنترل بر سرمایه‌های سوداگر جذب شده در بخش مسکن، تدوین راهنمای جامع طراحی شهری، توسعه همه جانبه و واقعی حمل‌ونقل عمومی و حذف تسلط سواره بر کل شهر، حفظ میراث تاریخی و فرهنگی، حفظ تمام عیار میراث طبیعی حتی تداوم حیات یک درخت، ‌افزایش واقعی سطح مشارکت مردم در اداره و احیای محلات شهری، آموزش همگانی و ارائه نمونه‌های موفق از طریق رسانه‌های فراگیر ملی، سپردن کار طراحی، نظارت و اجرا به‌طور واقعی به مهندسان ذی‌صلاح و کنترل و نظارت شهرداری بر اجرای کامل ضوابط و قواعد طراحی شهری، از پیش شرط‌های مهم تعدیل منظر شهری تهران محسوب می‌شود.

ساماندهی نماهای شهری در تهران نیز منوط به تهیه طرح برای جداره‌های خیابان به تفکیک حوزه‌های معماری و عملکردی یا محلی است. از نظر بصری، یک منظر مطلوب و خوانا، از طریق جانمایی صحیح عناصر در طول یک مسیر و در جریان دیدهای پیاپی ایجاد می‌شود. عابر پیاده با قدم زدن از مکانی به مکان دیگر در معرض ظهور مناظر شهری متوالی قرار می‌گیرد که عامل خوانایی در این مناظر و انتخاب مسیر توسط فرد پیاده است. بدین‌منظور لازم است جداره‌های خیابان براساس معماری رایج در نماهای شاخص آن، حوزه‌بندی شود که خود مستلزم انجام تحقیق و پژوهش در نماهای جداره یک خیابان است. بنابراین در هر حوزه سبک معماری غالب و عناصر اصلی نما مشخص می‌شود. توجه به جنبه‌های مختلف تاریخی، معماری، حجمی، هنری، عملکردی، طبیعی و نشانه بودن یک نما، در شاخص بودن آن مؤثر است. الگو گرفتن از نمای شاخص در زمینه‌های مربوط به ورودی‌های ساختمان، خط آسمان، خط زمین، پله‌ها، وضعیت ایوان‌ها، پیش آمدگی و عقب‌نشینی‌ها، خطوط عمودی و افقی، رنگ‌ها، ارتفاع و تعداد طبقات، ریتم، ‌مصالح، تناسبات‌ و دانه‌بندی پنجره‌ها، نحوه واکنش بنا به کنج‌ها و تقاطع‌ها، ترکیب لبه افقی بالای مغازه‌ها یا طبقات و هماهنگی و ارتباط میان اجزای هر بدنه، از جمله مواردی است که می‌تواند مبنای تدوین ضابطه برای هر حوزه (براساس نمای شاخص) در جداره خیابان قرار گرفته و سایر نماهای آن حوزه را به‌تدریج با این ضوابط استخراج شده، هماهنگ کند.
باید یادآور شد که ساماندهی منظر و نمای شهری هر خیابان در قالب حوزه‌بندی براساس نمای شاخص، محدود به تدوین و اجرای ضوابط فوق‌الاشاره نیست بلکه مستلزم ایجاد تجانس بین فعالیت‌های خیابان، استفاده از مبلمان شهری مناسب، کف‌سازی منطقی و بهره‌گیری از انواع هنر عمومی برای افزایش حس هویت و معنا در هر پروژه شهری، است.

موضوع مهم دیگری که باید بر آن تأکید کرد، شناخت مفاصل ارتباطی و مشترک بین حوزه‌های شناسایی شده در جداره یک خیابان است. هماهنگی و وحدت در بین حوزه‌ها از طریق توجه به مفاصل ارتباطی یا توجه خاص به طبقه همکف و خط زمین حاصل می‌شود به‌طوری‌که مفاصل باید خصوصیات مشترک بین دو حوزه‌متفاوت را تأمین کرده و امکان‌گذار از یک ویژگی حوزه‌ای به حوزه دیگر را فراهم کنند تا توالی مناسب دیدهای پی‌در‌پی در جداره فضاهای شهری تأمین شود.

نباید از خاطر برد که مکان‌های شهری، نقاط جاذب جمعیت هستند و فضاهای بی‌دفاع و پنهان از چشم ناظران را با حضور پرشور مردم به فضاهایی امن برای تعامل و نشو و نماهای اجتماعی تبدیل می‌کنند. مکان‌ها باید مواهب شهری را در اختیار همه شهروندان فارغ از تفاوت‌های سنی، جنسی و محدودیت‌های حرکتی قرار‌دهند. چرا که تنها در سایه حضور همه اقشار اجتماعی است که مکان‌ها به بلوغ اجتماعی می‌رسند.

کد خبر 147811

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار شهری

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز