آمریکا به همراه انگلستان حمله نظامی علیه عراق را در قالب یکجانبهگرایی راهبردی انجام دادند. ادبیات سیاسی آمریکا از مارس 2003 تا نوامبر 2006 همواره مبتنی بر انتقاد از یکجانبهگرایی بود. یکجانبهگرایی نشانه بهرهگیری از سیاست اجبار براساس اراده آمریکا بهعنوان یک قدرت بزرگ جهانی محسوب میشد. بسیاری از نظریهپردازان از جمله برژینسکی انجام چنین اقداماتی را بهعنوان نماد سلطه میدانند. در سال 2006 انتقاد از یکجانبهگرایی آمریکا بهگونهای افزایش یافت که منجر به کاهش حقانیت و مشروعیت سیاسی دولت آمریکا شد. در انتخابات کنگره آمریکا، حزب جمهوریخواه شکست را پذیرا شد. ادبیات سیاسی آمریکا علیه یکجانبهگرایی به کار گرفته شد.
باراک اوباما در انتخابات نوامبر 2009، این موضوع را مورد تأکید قرار داد که سیاست خارجی و امنیتی خود را براساس چندجانبهگرایی تنظیم میکند. هیلاری کلینتون در سال 2009 دکمه زرد هدیه باراک اوباما را به لاوروف تقدیم کرد تا نشان دهد آمریکا در عصر جدید از چندجانبهگرایی راهبردی در ارتباط با موضوعات امنیتی و دیپلماتیک بهره میگیرد. چندجانبهگرایی راهبردی به مفهوم آن است که سیاست خارجی آمریکا برای تأمین اهداف خود در قالب موضوعاتی که به امنیت جهانی مربوط میشود، باید از چندجانبهگرایی بهرهگیری کند. براساس چنین نگرشی چندجانبهگرایی از طریق نهادهای بینالمللی پیگیری خواهد شد.
شورای امنیت سازمان ملل نماد چندجانبهگرایی محسوب میشود. به همین دلیل است که هرگونه اقدام آمریکا خارج از مصوبات شورای امنیت سازمان ملل با ضرورتهای مربوط به نهادهای بینالمللی هماهنگی نخواهد داشت. تحریم نهادهای مالی ایران از جمله بانک مرکزی نمادی از یکجانبهگرایی محسوب میشود. آمریکا، انگلیس و فرانسه را باید کشورهایی دانست که در زمره محور یکجانبهگرایی قرار میگیرند. در روند قطعنامهنویسی آمریکا علیه ایران هیچگونه نشانهای از چندجانبهگرایی وجود ندارد، زیرا کشورهای چین و روسیه اعلام نمودند که تحریم بانک مرکزی ایران به منزله سیاست فشار علیه جامعه و شهروندان محسوب میشود. در چنین شرایطی چین و روسیه از همکاری با آمریکا در روند قطعنامه نویسی علیه ایران خودداری کردند، بنابراین ادامه دیپلماسی فشار علیه ایران از طریق یکجانبهگرایی، نماد اعاده سیاستهای یکجانبهگرایی دوران بوش محسوب میشود. در چنین شرایطی قدرتهای بزرگ براین امر واقف هستند که یکجانبهگرایی، توازن قدرت را برهم میزند، بنابراین هرگونه سیاست یکجانبهگرا از سوی آمریکا را بهعنوان نماد برهمخوردن توازن قدرت منطقهای و بینالمللی میدانند.
در چنین شرایطی ایران باید رهیافت مبتنی بر تعامل ضدنظام سلطه را در دستور کار خود قرار دهد. ضرورتهای تعاملگرایی ایجاب میکند که تحرک دیپلماتیک به موازات اقداماتی ازجمله متقاعدسازی افکار عمومی در دستور کار قرار گیرد. بنابراین ایران میتواند از طریق دیپلماسی سازنده مبتنی بر تعاملگرایی منطقهای و بینالمللی با چنین سیاستهایی مقابله نماید. یکجانبهگرایی آمریکا دارای بنیانهای بسیار شکننده است. دیپلماسی سازنده میتواند فرایند مقابله با سیاست فشار آمریکا علیه ایران را کنترل و بیاثر نماید. ویژگی اصلی دیپلماسی سازنده آن است که زمینههای همکاری و چندجانبهگرایی ایران با نهادهای بینالمللی بهگونهای انجام پذیرد که مشروعیت یکجانبهگرایی آمریکا را بیاثر سازد. دیپلماسی تعاملی ایران میتواند الگوی مبتنی بر دیپلماسی فشار از سوی آمریکا را از طریق چندجانبهگرایی کنترل نماید. بنابراین در برابر تهدید که مبتنی بر دیپلماسی فشار است میتوان از طریق دیپلماسی سازنده و چندجانبهگرایی با الگوی مبتنی بر یکجانبهگرایی جهان غرب مقابله کرد.
* استاد دانشگاه تهران