دانشمندان در پژوهشهای خود دریافتند که مغز افراد با هوش بیشتر، از یکپارچگی بالایی برخوردار بوه و مسیرهای عصبی به اتصال دورترین مناطق مغزی به هم میپردازند. این در حالیست که مغز افراد با بهره هوشی کمتر، سادهتر بوده و مسیرهای آن کوتاهتر است که دلیل آن هنوز برای محققان روشن نشده است.
پیش از این محققان دریافته بودند که نادانی، نفع بیشتری برای اجتماع دارد، اما با مطرح شدن امکان بالاتر رفتن هوش بهر اجتماعی، آینده پیش رو، در هالهای از امید و ترس فرو خواهد رفت.
به گزارش ایسنا، در نظر بگیرید که هوشبهر معمول انسان که در حال حاضر 100 بوده، به 200 افزایش پیدا کند. به گفته «ارل هانت»، استاد بازنشسته روانشناسی دانشگاه واشنگتن و رئیس انجمن بینالمللی تحقیقات هوش، حدودا در میان هر 10 میلیارد تن، یک فرد از هوشبهر 200 برخوردار است. با جمعیت کنونی هفت میلیاردی جهان، امکان وجود چنین انسانی با تردید مواجه بوده و در صورت وجود نیز هویت وی نامعلوم است. این در حالیست که به عقیده برخی، «اسحاق نیوتن»، دانشمند قرن 17 میلادی و کاشف گرانش، حسابان و دیگر مسائل از هوشبهر 200 برخوردار بوده است.
سایت «لایوساینس» با در نظر گرفتن این احتمال، به بررسی وجوه اجتماعی آینده با این میزان هوشبهر انسان پرداخته است.
خود شکوفایی
«ریچارد هایر»، استاد عصبشناسی دانشگاه کالیفرنیا بر این باور است که هوش بالاتر که طبق توضیح وی به توانایی یادگیری سریعتر و حافظه بیشتر گفته میشود، در وجوه فردی بسیار سودمند است و در این حالت، افراد از مطالعه بیشتر و درک بهتر از چیزهای خاص، لذت برده و بینش عمیقتری نسبت به زندگی پیدا میکنند.
علاوه بر آن، هوشبهر 200 به فرد اجازه خواهد داد تا فعالیتها و مشاغل مورد علاقه خود را صرف نظر از توانایی ذهنی انجام آن، دنبال کند. این افراد همچنین از سلامت بهتر و طول عمر بیشتر برخوردارند؛ چرا که کنترل بهتری بر روی رفتار خود دارند.
مهارتهای اجتماعی
اما جامعه ممکن است به اندازه فرد از این افزایش هوش بهرمند نشود. اگرچه افراد، مایل به مقصر شناختن جامعه برای نادانی و کندذهنی انسان هستند، ولی دانشمندان بر این باورند که حذف این عوامل به ظهور یک آرمانشهر هماهنگ منجر نخواهد شد؛ چراکه هوش بالاتر همیشه با توانایی بیشتر برای همکاری سازگار نیست.
به گفته «هاینر»، هوش از شخصیت و احساسات مستقل بوده، از این رو گاهی میتوان افراد باهوش، ولی دیوانه را نیز در اجتماع مشاهده کرد. حتی ممکن است سطح شخصیت یک فرد با هوشبهر 200 با فردی با هوشبهر 100 یکی باشد. از آن جایی که این عامل در تعیین خوب بودن یک جامعه بسیار اهمیت دارد، ممکن است جامعه به سوی بهتر شدن سوق پیدا نکند. برای مثال «نیوتن» در کنار هوش بالای خود، به عنوان یک انسانگریز نیز شناخته شده بود.
از سویی دیگر، اگرچه ممکن است آمار جرائم معمول در چنین جامعهای پایین بیاید، اما به برآورد «هانت»، جرایم یقه سفید مانند کلاهبرداریهای بانکی و تقلب شرکتها ممکن است افزایش یافته یا حتی پیچیدهتر شوند. همچنین مبارزه با این جرایم نیز مشکلتر خواهد شد.
با این وجود، فرصت مناسبی هم در آن زمان در اختیار افراد با عملکرد مغزی بالاتر برای ابداع فناوریهای جدید در جهت حل مشکلات قرار خواهد گرفت. به گفته «هایر»، از آن جا که تیمی از 100 مهندس به ابداعات بهتری نسبت به تعداد کمتر از آنها میپردازند، وجود هفت میلیارد نابغه در جهان نیز، به راه حلهای بهتری برای مشکلات حساس و بعضا غیر قابل حل کنونی منجر خواهد شد.
ظاهر افراد باهوش
«هانت» با حذف تصور کلیشهای افراد باهوش با عینک و بند شلوار، از تغییر دیگری سخن گفته که ممکن است در جهان افراد باهوشتر اتفاق بیفتد. به گفته وی در این جهان، افراد از ظاهر بهتری برخوردارند.
پژوهش دانشگاه هاروارد موفق به شناسایی یک ارتباط جالب میان نمره آزمایش افراد و جذابیت فیزیکی آنها در چشم افرادی که به آنها نمره داده بودند، شدند. نتیجه آن که در جامعه، افراد با ظاهر به هم ریخته، غیرجذاب به نظر خواهند رسید.
به هر روی، اگر دانشمندان بتوانند مکانیزمی را برای افزایش هوش انسانی پیدا کنند، دستیابی سریع تمام افراد به هوش بالا غیرمحتمل خواهد بود.