به گزارش خبرگزاری فرانسه گروهی از دانشمندان در دانشگاه لندن به سرپرسی نیکولاس رایت، در آزمایشهایی هوشمندانه نشان دادند که زنانی که یک دوز هورمون مردانه تستوسترون دریافت میکنند، حتی در مواردی که بر روشنی به نفع آنهاست که به طور هماهنگ با دیگران عمل کنند، کمتر به این کار علاقه نشان میدهند.
یافتن تعادل مناسب میان همکاری با دیگران و کار کردن به تنهایی - و دانستن اینکه چه هنگام باید به گزینه اول روی آورد و کی به گزینه دوم- یک مهارت ضروری زندگی است.
در برخی شرایط، دست به دست دیگران دادن بهترین راه برای رسیدن به نتیجه مطلوب است: یعنی همان روشی که شیرها و کفتارها برای شکار گروهی به کار میبرند، و به همین علت است که انسانها در میدان بازی، آزمایشگاه یا میدان جنگ با هم همکاری میکنند.
اما گاهی کنش قاطع فردی برای از بن بست خارج کردن فکر گروهی یا جلو افتادن در بازی لازم است.
توانایی ما برای یافتن مسیر درست در میان این دو سر طیف تا حد زیادی، بر اثر یادگیری و تجربه به دست میآید، اما برخی از رفتارهای آنی ما در این مورد ریشه در ساختار عصبی ما دارد.
برای مثال پژوهشهای قبلی درباره اساس زیستشناختی تصمیمگیری گروهی نشان دادهاند که هورمون طبیعی، اوکسیتوسین، تمایل به کار در کنار هم را تقویت میکند.
در عین حال کاملا ثابت شده است که تستوسترون رفتارهای ضداجتماعی و خطرآفرین و نوعی از مهاجم بودن را تشدید میکند که ورزشهای تماسی مانند بوکس و معاملههای پرتنش بازار بورس بر آن تکیه دارند.
اما هنوز معلوم نیست که این هورمون مردان آلفا- که همچنین به مقداری خیلی کمتر در بدن زنان هم و جود دارد- چگونه باعث میشود افراد همکاری را کنار بگذارند و خودمدارتر شوند.
رایت و همکاران برای دریافتن این موضوع رشتهای از آزمایشها را در طول دو روز با فاصله یک هفته را با 17 زوج زن داوطلب که یکدیگر را نمیشناختند، انجام دادند.
این پژوهشگران زنان را انتخاب کردند زیرا دادن دوز اضافی تستوسترون باعث مهار تولید این هورمون در بدن میشود.
در این تجربه هر دو زن در یک زوج در یک اتاق اما در مقابل صفحات دو کامپیوتر جداگانه مینشستند.
به هر دوی این زنان یک جفت تصویر نشان داده میشد، و از انها خواسته میشد تصویری را که در آن یک الگوی دیریاب با کنتراست بالا وجود دارد، برگزینند. اگر هر دوی این زنان یک تصویر را انتخاب میکردند، آزمایش در اینجا به پایان میرسید.
اما اگر نظرشان مخالف یکدیگر بود، از آنها خواسته میشد که با یکدیگر مشورت کنند و به یک تصمیم مشترک برسند.
به گفته پژوهشگران زوجهای زنانی که قرص بیاثر به آنان داده شده بود، به طور قابلتوجهی در رسیدن به پاسخ درست موفقتر بودند تا آنهایی که هورمون تستوسترون مصرف کرده بودند.
رایت میگوید حتی در مواردی که گزینه انتخابی نادرست بود، بالاتر بودن میزان تستوسترون با رفتار خودمدارانهتر افراد و ترجیح دادن انتخاب خودشان نسبت به انتخاب همکارشان همراهی داشت.
او نتیجه میگیرد: "میزان بیش از حد بالای تستوسترون ممکن است فرد را نسبت به نظرات دیگر افراد بیتوجه کند. این وضعیت به خصوص در هنگامی یک فرد سلطهجو سعی میکند نظرش را به دیگران برای مثال در یک هیات منصفه بقبولاند، اهمیت پیدا میکند."
به گفته رایت نتیجه عامتر این است که میزان این هورمون ممکن است تلاش برای کار گروهی را مختل کند.