شنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۰ - ۰۸:۱۸
۰ نفر

آنچه از نظر شما می‌گذرد نمایی کلی است از اندیشه و تفکر ایرانی در سالی که گذشت.

طرح - اندیشه

علوم انسانی اتاق تشریح ندارند

نشست‌های راهبردی و همایش‌های گوناگونی در سال90 در حوزه علوم‌انسانی برگزار شدند تا مطالبات مقام معظم رهبری را به بدنه نخبگان تزریق کنند اما با توجه به ناتوانی در مدیریت، این برنامه‌ها نتوانسته‌اند راه به جایی برند و تاثیر چشمگیری در فضای اندیشه و تفکر برجای گذارند. البته نفس برگزاری چنین همایش‌هایی مفید بوده است اما در پیگیری آنها و سرریزشان در عرصه‌های علمی کشور، شاهد حرکت‌های جدی نبوده‌ایم. بخشی از مشکلات موجود در فضای واقعی علوم انسانی، ناشی از ضعف‌های ما در صحنه آکادمیک، تئوریک و معرفت‌شناسی در حوزه‌های گوناگون آموزشی و پژوهشی است. این کاستی‌ها در عرصه مدیریت و سیاستگذاری نمود پیدا می‌کند. ما در 30سال گذشته نسبت به دانشکده‌های علوم انسانی به‌طور اعم و علوم اقتصاد به‌طور اخص، کم‌کاری کرده‌ایم و نسبت به سیاست‌های آموزشی، برنامه‌های درسی و برنامه‌های پژوهشی بی‌توجه بوده‌ایم. به همین دلیل رشد چندانی در حوزه آموزشی و پژوهشی اقتصاد به چشم نمی‌خورد. البته در بعضی موارد توانسته‌ایم گام‌های مؤثری در راستای رشد علمی برداریم، ولی در برخی موارد نظیر تغییر برنامه‌های درسی با توجه به نیازهای کشور و مدیریت پژوهشی با کاستی‌هایی روبه‌رو هستیم.

نهادهای آموزشی و پژوهشی باید به تولید سرمایه انسانی بپردازند و مسائل و مشکلات کشور را حل کنند. در حوزه آموزش با چند مولفه ازجمله برنامه درسی و محتوایی که به دانشجو ارائه می‌شود روبه‌رو هستیم. متأسفانه این محتوا در ایران از ویژگی‌های بومی لازم برخوردار نیست حتی از علم غربی هم 30‌سال عقب است. از سوی دیگر در استفاده از علوم غربی نیز، به‌صورت افراطی فقط یکی از رویکردها و مکاتب اتخاذ شده است. نکته دیگر نداشتن تناسب با ایرانیت و مسائل بومی ماست. همچنین این دروس در برخی موارد در تعارض با مبانی و آموزه‌های اسلامی قرار می‌گیرند. این مشکلاتی که گریبانگیر محتوای دروس هستند، سبب می‌شوند نیروی انسانی پرورش‌یافته در دانشگاه‌ها، سرمایه انسانی مطلوبی برای جمهوری اسلامی به‌حساب نیاید. عملا سرمایه انسانی ما که در واقع دانشجویان‌مان هستند، نقد تئوری‌های غربی را به‌خوبی نمی‌شنوند، در فضای تئوریک باقی می‌مانند و به مهارت‌های عملی آنها توجه نمی‌شود. چنین دانشجویی مانند پزشکی است که هرگز جسدی را تشریح نکرده است، در برخی مواقع فارغ‌التحصیلان دکترای اقتصاد اینگونه هستند. مولفه دیگر در حوزه آموزش، استاد است.

توجه استاد به شکل‌گیری مهارت‌ها و شناخت‌های لازم در دانشجو از اهمیت بسزایی در عرصه آموزش برخوردار است. ما اساتیدی داریم که دلسوزانه و معلمانه به تربیت دانشجویان می‌پردازند اما افرادی هم هستند که به این موضوع کم‌توجه هستند. مولفه سوم، کتاب درسی است. ما در تولیدکتاب‌های درسی نسبت به برخی کشورهای هم ردیف خود نظیر پاکستان، کشورهای حاشیه خلیج‌فارس و... پیشرفت‌های خوبی داشته‌ایم اما همچنان پاسخگوی نیازهای منابع انسانی ایران نیستند و باید تحولاتی در آنها صورت بگیرد، در اینجاست که پای تحول و ارتقای علوم انسانی به میان می‌آید. مجموعه این مسائل سبب می‌شود سرمایه انسانی مطلوب انقلاب اسلامی تولید نشود. چه بسا در دانشگاه‌های ما سرمایه انسانی‌ای بار می‌آید که با شرایط ایران آشنا نیست، برای مثال در دانشگاه اقتصاد هیچ نکته‌ای درباره تحریم اقتصادی به دانشجو آموزش داده نمی‌شود، به همین دلیل برای حل این مسئله نمی‌تواند راهکاری ارائه دهد. در حوزه پژوهش نیز ما با نوعی مسئولیت‌ناپذیری دانشکده‌های اقتصاد مواجه هستیم. این امر نشان می‌دهد که دانشکده‌های اقتصاد نسبت به حل مسائل اساسی کشور مسئولیت‌پذیر نیستند. این در حالی است که تولید پایان‌نامه‌هایی که به بررسی مشکلات داخلی نمی‌پردازند، اتلاف سرمایه‌های مالی و انسانی را در پی دارد. این مشکلات دست‌به‌دست هم دادند و سبب شدند ما در حوزه علوم انسانی به‌طور عام و علوم اقتصادی به‌طور خاص، نتوانیم جایگاه مناسبی در سطح بین‌المللی به دست آوریم و مقالات علمی نوشته شده توسط اندیشمندان‌مان، از کیفیت لازم برای انتشار در سطح بین‌المللی برخوردار نیستند.
دکتر عادل پیغامی - عضو هیأت علمی گروه اقتصاد دانشگاه امام صادق(ع)

یک سال عادی

سال 90 بستر اتفاقاتی عادی در حوزه اندیشه بود و شاهد رخداد خاص و خارق‌العاده‌ای که آن را از سایر سال‌ها متمایز کند نبودیم، بر خلاف سال گذشته که همایش جهانی فلسفه در ایران برگزار شد، امسال فعالیتی جز کارهای روتین و معمولی در حوزه اندیشه صورت نگرفت، تنها پدیده جدیدی که به این حوزه اضافه شد و جدی‌تر از قبل به آن پرداختند، موضوع کرسی‌های نظریه‌پردازی است (هرچند که متأسفانه دو آسیب کمیت‌گرایی و دولتی بودن مانع از آن شده است که بهره لازم از این کرسی‌ها عاید شود) و جز آن فعالیت‌های پیشین از جمله ترجمه و تالیف آثار فلسفی، تدریس در حوزه فلسفه، برگزاری همایش‌ها و فعالیت مؤسسات مختلف، مانند سال‌های گذشته پیگیری شد. باوجود اینکه در سال 90 کتاب‌های بسیاری نیز در حوزه اندیشه به چاپ رسید و نشریات به فعالیت در این زمینه اهتمام داشتند، ما نشاط لازم را در حوزه فلسفه مشاهده نکردیم، این امر را به‌خوبی می‌شود از تیراژ کتاب‌ها، مجلات و روزنامه‌ها دریافت کرد.

متأسفانه استقبال جامعه نیز از چنین آثاری کاهش یافته است البته ریشه‌های آن را باید در جایی جز فضای اندیشه جست‌وجو کرد، ممکن است فضای سیاسی و اقتصادی جامعه در این امر تاثیر داشته باشند. از سوی دیگر وضعیت بد بازارکاربرای دانشجویان به‌ویژه در رشته‌های علوم انسانی و فلسفه، عامل دیگری است که به این مسئله دامن می‌زند و باعث می‌شود شاهد نومیدی و سرخوردگی جوانانی باشیم که آینده‌ساز حوزه اندیشه به شمار می‌روند.

دانشجویان حتی در مقاطع تحصیلات تکمیلی از شرایط مناسبی بهره‌مند نیستند و آینده هم نویدی نمی‌دهد که بتوانند وضعیت اشتغالشان را بهبود بخشند. این مسائل سبب می‌شود دانشجویان با وجود علاقه و اشتیاق بسیاری که به مسائل فکری دارند، دغدغه مسائل دیگر را هم پیدا کنند که نتیجه آن سردی و رکود در عرصه اندیشه است. با این همه نباید سهم بسیاری از اساتید، نویسندگان و مترجمانی را که پایمردی کردند و این سال‌ها باوجود تنگناهای معیشتی و ... چراغ اندیشه را فروزان نگه‌داشته‌اند نادیده گرفت. سرمایه‌های اصلی کشور ما در حوزه حکمت و اندیشه چنین افرادی هستند که بدون کمترین چشمداشتی فعالیت می‌کنند. امیدوارم این اندیشمندان در سال‌های آینده نیز بتوانند به فعالیت‌های خود ادامه دهند، البته تداوم فعالیت‌های فکری نیازمند حمایت‌های بسیار جدی‌تری است که به‌صورت طبیعی و واقعی، نه به شکل مکانیکی به تفکر در جامعه دامن زند. از اهل تفکر قدردانی شود و آثارشان مورد نقد و بررسی قرار گیرد چراکه برای یک محقق یا نویسنده هیچ‌چیز ارزشمندتر از آن نیست که کار او به معنای دقیق کلمه نقد و ارزیابی شود. اما متأسفانه ما همین آثار محدودی که در سال 90 منتشر شده را هم کمتر مورد سنجش‌های واقعی قرار دادیم.
دکتر انشاء‌الله رحمتی -  عضو هیأت علمی گروه فلسفه دانشگاه آزاد اسلامی

تفکر جمعی در میان اندیشمندان مفقود است

تفکر به معنای بهره گرفتن از معلومات پیشین برای حل مجهول است. در واقع تفکر سیر اندیشیدن و فهمیدن است. گاهی اوقات شخص می‌تواند در یک بخشی از زندگی خود اهل تفکر باشد و در بخشی دیگر آن را نادیده بگیرد. برای مثال ممکن است معلمی که در کلاس درس مجهولات فلسفی، فکری و علمی را حل می‌کند، در زندگی شخصی خود تفکر را کنار بگذارد و با لجاجت برخورد کند.

اگر بخواهیم کل جامعه ایران را بررسی کنیم، می‌بینیم که مردم در برخی آداب کاملا اهل تفکر هستند مثل ملاقات‌هایی که مردم با یکدیگر دارند و تعارف‌هایی که نشان‌دهنده رعایت حقوق یکدیگر است اما در رانندگی رفتاری دور از تفکر دارند و ما شاهد ظهور و بروز اندیشه نیستیم.

اندیشمندان و عالمان نیز زمانی که در حوزه رشته تخصصی خود می‌اندیشند اهل تفکر هستند، برای مثال استاد فلسفه در این حوزه متفکرانه می‌اندیشد، تالیفات و تحقیقاتش نیز در همین حوزه است. ولی زمانی که این تخصص‌ها باید کنار هم جمع شوند تا یک هارمونی و انضباط فکری در جامعه پدید‌ آید و مدیریت فکری ایجاد شود، با کاستی‌ها و مشکلاتی مواجه می‌شویم. ایرانی‌ها معمولا در فعالیت‌های فردی خوب عمل می‌کنند ولی در کارهای جمعی به موفقیت‌های لازم دست نمی‌یابند. در بین نخبگان و متفکران نیز در فعالیت جمعی تفکر ظهور و بروزی ندارد و نقش خود را بیشتر در اقدامات فردی ایفا می‌کند. بنابراین نمی‌توان به‌طور کلی ادعا کرد که تفکر در رفتار عموم مردم یا در میان خواص و نخبگان وجود دارد یا خیر. با توجه به این مسائل افزایش فعالیت‌های جمعی و تمرین این امر می‌تواند نقش بسزایی در بهبود وضعیت اندیشه در ایران داشته باشد. همچنین متفکران باید بیش از پیش به سمت دانش‌های میان‌رشته‌ای حرکت کنند.

علوم بینارشته‌ای فعالیتی جمعی هستند چراکه گروهی از اساتید باید دور هم جمع شوند تا یک مسئله را با روش‌های مختلف حل کنند و این کار جمعی نیاز به فعالیتی جمعی دارد. بحث الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت یکی از همین موارد میان‌رشته‌ای است که نمی‌توان آن را تنها بر‌عهده صاحبان دانش خاصی گذاشت بلکه باید اندیشمندان رشته‌های مختلف با همفکری یکدیگر این الگو را طراحی کنند. این مهم زمانی اتفاق می‌افتد که اندیشمندان از تفکر‌جمعی بهره‌مند شوند.
حجت‌الاسلام خسروپناه - رئیس مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران

جای خالی تحلیل

کتاب‌های منتشر شده در سال90 همانند سال‌های گذشته بیشتر در حوزه ترجمه بودند. شروع سال را با انتشار یازدهمین جلد از مجموعه کتاب «جهان اسطوره‌شناسی» تالیف، ترجمه و گردآوری جلال ستاری آغاز کردیم که با عنوان آیین و اسطوره به چاپ رسیده است و مکمل سایر پژوهش‌های حوزه اسطوره‌شناسی ایشان به‌شمار می‌رود. نویسنده در این کتاب بیشتر به مطالبی نظیر اسطوره و آیین و اسطوره و ادیان پرداخته است. «جهان اسطوره‌شناسی» مجموعه متنوعی است و مرجع مناسبی برای دانشجویان این رشته محسوب می‌شود.

کتابی با عنوان «زیر آسمان‌های نور» با عنوان فرعی جستارهای اسطوره‌پژوهی و ایران‌شناسی نیز به قلم بنده در سال90 منتشر شد که به دو بخش جستارهای اسطوره‌پژوهی و ایران‌شناسی تقسیم می‌شود. در حوزه اسطوره‌های شاهنامه نیز در سال 90 کتابی با عنوان «درآمدی بر ساختار اسطوره‌ای شاهنامه» از بهار مختاریان به چاپ رسید که همچنان‌که از نام آن پیداست به نقد اسطوره‌ای مباحث شاهنامه پرداخته است البته کل شاهنامه را در بر نمی‌گیرد ولی بخش‌هایی از آن را با نگاهی تحلیلی بررسی می‌کند، از این‌رو می‌توان آن را یکی از آثار مهمی دانست که در سال90 در حوزه اسطور‌ه‌شناسی منتشر شد و امید است که چنین کارهایی ادامه پیدا کند.

در زمینه ترجمه نیز مجموعه آثار آلسی‌کلوس با ترجمه عبدالله کوثری به بازار نشر آمده است. این کتاب کاری بنیادی است چراکه مجموعه آثار کامل وی را در بر می‌گیرد. یکی از تراژدی‌های آن نیز پارسیان نام دارد که درباره ایرانیان باستان نوشته شده است.

کتاب دیگری که در زمینه ترجمه در سال90 منتشر شد، «هزار و یک شب در ادبیات و جامعه اسلام» نام دارد که توسط گروهی از نویسندگان و اسلام‌شناسان خارجی نوشته شده و فریدون بدری ترجمه آن را بر عهده داشته است. در زمینه تحلیل هزار و یک شب نیز آثار قابل توجهی تاکنون به زبان فارسی به چاپ نرسیده است و ما نیازمند کارهای تحلیلی بیشتری در این حوزه هستیم. در واقع اگر اتفاقی قرار است در حوزه تحقیقات اسطوره‌شناسی پدید آید، نقد اسطوره است. چراکه جای این موضوع در پژوهش‌های ایرانی خالی است، به همین دلیل باید تاکید بیشتری بر دیدگاه‌های نقد اسطوره‌ای داشته باشیم. باید این دیدگاه‌ها را بشناسیم تا هم در نقد ادبی و هنری بتوانیم از آنها بهره‌مند شویم و هم نقش مکمل را برای اساطیر ایفا کنند.

گاهی لازم است که به گردآوری مجموعه‌های اساطیری یا معرفی اساطیر جهان بپردازیم ولی فکر می‌کنم تاکنون به اندازه کافی این اقدام در ایران صورت گرفته است، به همین دلیل در این دهه باید نقد و تحلیل اسطوره شناختی آثار هنری و ادبی ایران را مورد توجه قرار دهیم. در کل در حوزه اسطوره‌شناسی بیشتر به ترجمه کتاب‌های اساطیر خارجی پرداخته شده، درحالی‌که باید به‌خود متکی بوده، با روش‌های نقد اسطوره‌ای، اساطیر ایرانی را معرفی کنیم و با توجه به رویکردهای اسطوره‌شناسی مدرن آثار فارسی زبان نظیر شاهنامه، اشعار عطار و... را مورد بررسی قرار دهیم.

متأسفانه حجم کارهایی که در طول سال90 در حوزه اسطوره‌شناسی منتشر شد بسیار اندک است و نسبت به سال‌های گذشته رضایت بخش نبود. یکی از علل آن نیز کاهش جمعیت کتابخوان و روی آوردن دانشجویان به سمت کتاب‌های درسی است. البته اسطوره‌شناسی در ایران علم جوانی است و تحقیقات این حوزه از دهه50 آغاز شده است. در مقابل 200سال تحقیقات اسطوره‌شناسی در دنیا، ما تازه ابتدای راهیم ولی دستاوردهایمان با توجه به این زمان محدود، رضایتبخش است و بسیاری از مبانی این رشته به فارسی ترجمه شده‌اند. با وجود این همچنان جای کار بسیاری در این زمینه اسطوره‌شناسی در ایران وجود دارد.
دکتر ابوالقاسم اسماعیل‌پور - عضو هیأت علمی گروه فرهنگ و زبان‌های باستانی دانشگاه شهید بهشتی

نقد منابع موجود

فرهنگ با سایر حوزه‌ها ازجمله سیاست، تعامل تنگاتنگی دارد؛ بنابراین می‌توان گفت که در سال‌90 به‌دلیل تاثیرات مسائلی که پس از راهپیمایی روز 9 دی 1388 و جریان فتنه رخ داد، زمینه مناسبی برای توسعه و ترویج فرهنگ و ارزش‌های انقلاب اسلامی فراهم شد. در مجموع در جامعه گرایش به ارزش‌های انقلابی افزایش یافت و نمودهای آن نیز در‌حال‌حاضر مشاهده می‌شود. فضای سیاسی آینده جامعه نیز قطعا متاثر از این موضوع خواهد بود. نکته دیگری که باید مورد توجه قرار داد این است که در سال90 پدیده بیداری اسلامی که بسیار عظیم و غیرمنتظره بود، به‌وقوع پیوست و حرکت عظیمی را در جهان اسلام شکل داد. این مسئله در ایران نیز شرایط مناسبی برای افزایش گرایش به ارزش‌های اسلامی، انقلابی و آرمان‌های حضرت امام‌خمینی‌(ره) ایجاد کرده است.

نکته سومی که باید به آن اشاره کرد این است که مقام معظم رهبری امسال را سال جهاد اقتصادی نامیدند و دشمن نیز تلاش کرد از بستر اقتصادی به ارزش‌های انقلاب ضربه بزند ولی مردم به عینه دیدند که با صبر و هوشیاری ملت، کارشکنی‌های دشمن خنثی شد. این امر موجب شد ایمان و پایبندی مردم به فرهنگ و اندیشه‌های اسلامی افزایش یابد و جریان اسلام ناب محمدی(ص) و اصولگرایی زمینه‌های بهتری پیدا کند.

بنابراین سال90 دستاوردهای خوب و قابل‌توجهی در حوزه فرهنگ و ارزش‌های اسلامی داشته است. البته در سال‌های دیگر نیز دستاوردها و آسیب‌هایی در حوزه‌های گوناگون به‌چشم می‌خورد ولی امسال موفقیت‌های چشمگیری در این عرصه داشتیم که ان‌شاءالله تاثیرات آن را در آینده سیاسی کشور خواهیم دید.

یکی از دستاوردهای عظیم، حضور پرشور مردم در راهپیمایی 22‌بهمن سال‌90 بود که با وجود تمام تلاش‌های دشمن در حوزه‌های اقتصادی، رسانه‌ای و سیاسی، هرچه باشکوه‌تر برگزار شد. این امر نشان‌دهنده گرایش مردم به سمت ارزش‌های اسلامی و آرمان‌های امام‌راحل‌(ره) است. این مسائل تاثیرات خود را در حوزه فرهنگ به‌جا گذاشته‌ و محصولات و تولیدات فرهنگی ما نیز متاثر از آنهاست. البته همچنان در حوزه فرهنگ و دستگاه‌های فرهنگی کارهای زیادی وجود دارد که باید در آینده انجام شود.

از نظر علمی نیز تحولات عظیمی در حال شکل‌گیری است؛ اگرچه ما در حوزه اندیشه و علوم انسانی نتوانسته‌ایم موفقیت‌هایی شبیه دستاوردهای سایر علوم داشته باشیم اما شکل‌گیری نقد علوم انسانی موجود در دانشگاه‌ها و تلاش‌های علمی اندیشمندان این حوزه نشان‌دهنده موفقیت‌های ما در این زمینه است. در سال90 مجموعه استادان بسیجی کشور نشست‌های متعددی داشتند که طی این نشست‌ها به ارائه دستاوردهای خود در حوزه علوم انسانی پرداختند؛ این در حالی است که در سال‌های گذشته شاهد چنین اتفاقاتی در حوزه علوم انسانی نبودیم. امروز بخش اعظمی از منابع علوم انسانی نیز مورد نقد قرار گرفته است. اهمیت این امر زمانی مشخص می‌شود که توجه داشته باشیم نخستین قدم برای رسیدن به دستاوردهای علمی در حوزه علوم انسانی، نقد منابع علمی موجود است و در مراحل بعدی است که می‌توان به ‌نظریه‌پردازی در حوزه علوم اسلامی و ایرانی پرداخت. از آنجا که رهبری انقلاب در نظام ما شروع‌کننده است و فلسفه وجودی و رسالتش آن است که در وضع موجود، برای رسیدن به‌وضع مطلوب اعلام تحول کند، اولویت قرار گرفتن تحول در حوزه علوم انسانی نیز رهنمود، خواسته و مطالبه ایشان است که باید عملیاتی شود. پیش از این دستیابی به موفقیت در سایر دانش‌ها نظیر سلول‌های بنیادی یا دانش هسته‌ای نیز در گرو اجرای سیاست‌های رهبر انقلاب بوده است.

بنابراین پشتوانه عظیم تحول در علوم انسانی، حرکت به سمت ولایت و فرهنگ و تفکر بسیجی است. برگزاری همایش‌ها و نشست‌های گوناگون، سازوکارهایی هستند که باید با بهره‌گیری از آنها دستاوردهای لازم برای ساختن تمدن اسلامی را کسب کنیم. کرسی‌های آزاداندیشی نقش قابل‌توجهی در این امر دارند؛ چراکه توان علمی و استعدادهای فکری تنها درصورت برگزاری این کرسی‌ها به صحنه می‌آیند. با بهره‌گیری از این سازوکار، بخشی از نیروهای فکری جامعه فعال می‌شوند، به همین دلیل باید بیش‌ازپیش از این وسیله استفاده کنیم؛ چراکه همچنان از وضعیت مطلوبی در این حوزه برخوردار نیستیم. بی‌شک با توجه به این توصیه مقام‌معظم رهبری و به‌کارگیری مدبرانه آن می‌توانیم در حوزه علوم انسانی که مزیت نسبی نظام جمهوری اسلامی به حساب می‌آید، به پیشرفت دست یابیم. در حوزه علوم انسانی است که ما می‌توانیم در پی ایجاد تحول در حوزه‌های فرهنگی، سیاسی و اجتماعی سایر جوامع باشیم.
دکتر مهدی ناظمی - عضوهیأت علمی گروه مدیریت دانشگاه امام حسین(ع)

جایی برای اندیشمندان نیست

اهل اندیشه در ایران مهجورند و مسئولان و مطبوعات از اندیشمندان غافل، رسانه‌ها برخلاف حوزه سیاست که بسیار سریع نسبت به آن عکس‌العمل نشان داده و تمام مسائل و اخبار را پوشش می‌دهند، در مسائل فرهنگی از جامعه و اندیشمندان عقب مانده‌اند و اقدامی جدی در راستای معرفی افراد شاخص و مؤثر این حوزه صورت نمی‌دهند. درحالی‌که اگر یک ایرانی در حوزه اندیشه افتخاری کسب کند، افتخار او از آن تمام مردم، کشور و فرهنگ ماست. این در حالی است که تولید فکر در ایران با وجود تنگناهای بسیار، انسداد فرهنگی و مضیقه‌هایی که برای اساتید و اعضای هیأت علمی وجود دارد، به سختی رخ می‌دهد اما همچنان تک ستاره‌هایی هستند که با تلاش پی در پی به مدارج بالا دست می‌یابند.

در چنین شرایطی ما در دانشگاه‌ها به‌دنبال اسلامی‌کردن علوم انسانی هستیم، این در حالی است که هنوز اخلاق اسلامی و انسانی را در برخورد با اندیشمندان کشور رعایت نمی‌کنیم. اساتید با مشکلات گوناگونی مواجه هستند که بی‌شک با وجود چنین بی‌مهری‌هایی نمی‌توان انتظار تولید علم و تفکر را در دانشگاه داشت. من در دانشگاه‌های آلمان، ایتالیا، تایلند و مالزی تدریس کرده‌ام و به‌خوبی می‌توانم وضعیت اساتید را در کشورهای گوناگون با ایران مقایسه کنم، در ایران حتی در دانشگاه نیز ارزشی برای اساتید قائل نیستند، بخشی از این مسئله به فرهنگ عمومی جامعه بازمی‌گردد و تا زمانی که این فرهنگ اصلاح نشود، در حوزه اندیشه نمی‌توانیم به شکوفایی دست یابیم.

در علوم پزشکی، فیزیک و... حمایت‌های ویژه‌ای به‌دلیل نیاز کشور به این علوم صورت گرفته است و حاصل آن را در پیشرفت چشمگیر آنها مشاهده می‌کنیم ولی در علوم انسانی افت قابل توجهی در سال‌های اخیر داشته‌ایم. تعداد کتاب‌هایی که در حوزه اندیشه منتشر می‌شود بسیار اندک است و در شأن کشور ایران با تمدن چندین هزارساله نیست. انجمن‌ها و مؤسساتی که در این حوزه فعالیت می‌کنند نیز اسیر بازی‌های سیاسی هستند و افرادی که به هیچ حزب یا جناحی وابسته نیستند، جایی در این مراکز ندارند. برنامه‌ها و دعوت‌ها گرفتار نوعی سیاست‌زدگی بیمارگونه، زیان‌خیز و مضر است که با سیاست اصلی اسلام که در دین اسلام و آموزه‌ها ما به آن اشاره شده، فرسنگ‌ها فاصله دارد. اندیشمندان در داخل ایران زمانه عسرت را سپری می‌کنند، این در حالی است که بسیاری از اهالی تفکر ما در خارج از کشور شرایط بهتری برای فعالیت دارند و صرفا به‌دلیل علاقه به وطن در ایران مانده‌اند. وضعیت فرهنگ در ایران به انسانی می‌ماند که یک سوی بدنش رشد آماس‌گونه کرده و قسمت دیگر آن بسیار نحیف، لاغر و سرطانی شده است.

علوم انسانی بخش نحیف جامعه ماست و بخش آماس کرده به علوم تجربی و فنی اختصاص دارد که بودجه‌های کلانی برای آنها صرف می‌شود. این در حالی است که یکی از دغدغه‌های این حوزه در سال90، تحول در علوم انسانی بود اما بدون تیم‌های مجهز و افراد ورزیده نمی‌توان دست به چنین اقدامی زد. ما در حوزه اندیشه از مواد خام بسیاری در معارف اسلامی بهره‌مندیم ولی در مدیریت منابع انسانی عملکرد خوبی نداریم و با دید سیاست‌بازانه حاکم بر فضای جامعه، اندیشمندان را از صحنه خارج کرده‌ایم. از سوی دیگر اساتید حتی از نظر معیشت هم در مضیقه هستند و نمی‌توانند با فراغ بال به تولید فکر بپردازند. با این حرکت لاک‌پشتی و نگاه حاکم بر فضای اندیشه نمی‌توان به پیشرفتی نایل شد. چراغ فرهنگ را این اندیشمندان روشن نگه داشته‌اند، از این‌رو انتظار می‌رود مطبوعات و مسئولان بیش از پیش به آنها توجه داشته باشند.

متأسفانه برخی از دانشگاه‌های ما توسط افرادی اداره می‌شوند که از شایستگی لازم برخوردار نیستند. علاوه بر این در حوزه علوم انسانی تنگ‌نظری‌های بسیاری هست و اساتید نمی‌توانند آزادانه سخنان و دیدگاه‌های خود را مطرح کنند. اساتید حوزه‌های گوناگون نظیر علوم سیاسی، اقتصادی و ... باید فرصت بیان دیدگاه‌ها و انتقادات علمی را در کلاس درس داشته باشند تا دانشجویان نیز با واقعیت‌ها آشنا شوند. نباید انتظار داشته باشیم دانشگاهیان نیز مانند عوام از کنار مسائل گوناگون بی‌تفاوت عبور کنند.
دکتر همایون همتی - عضو هیات علمی دانشکده روابط بین‌الملل

نشاط علمی در گرو تضارب آراست

وضعیت علوم به‌طور اعم و علوم انسانی به‌طور خاص را نمی‌توان با روش‌های آماری مورد بررسی قرار داد؛ یعنی درصد و تعداد کتاب‌های منتشر شده، همایش‌ها و... معیار مناسبی برای سنجش وضعیت علم در جامعه نیستند.

ممکن است همایش‌های متعددی در طول سال برگزار شده باشد ولی از اعتبار لازم برخوردار نباشند. اما اگر در سال90 یک کتاب تاریخ‌ساز مانند کتاب «وجود و زمان» نوشته هیدگر در سال 1927 میلادی یا «حقیقت و روش» که در 1960 میلادی توسط گادامر چاپ شد، در حوزه فلسفه منتشر کرده بودیم، همین کافی بود تا این سال را درخشان تلقی کنیم. بنابراین این‌طور نیست که بر حسب تعداد و شمارش و مسائل آماری بتوان به قضاوت و ارزیابی پرداخت. با وجود این به‌صورت کلی علوم انسانی وضعیت نسبتا مناسبی در ایران دارد. دانشجویان در مواردی پایان‌نامه‌های بسیار خوبی ارائه می‌دهند و در فلسفه غرب به فلاسفه و مباحثی روی آورده‌اند که سطح تحقیق فلسفی را در کشورمان ارتقا داده است. همین تلاش‌ها موجب شده ما در حوزه اندیشه در مرتبه بلندتری نسبت به برخی کشورهای همجوار قرار بگیریم.

در زمینه ترجمه آثار فلسفه غرب نیز آثار خوبی پدید آمده است و اصطلاحات آن سال به سال دقیق‌تر می‌شود؛ چراکه زبان فارسی در حال آموختن فلسفه غرب و آشنایی با آن است. گرچه این‌طور که گهگاه به گوش می‌رسد، در برخی دانشگاه‌ها از نظر آموزشی مشکلاتی وجود دارد ولی در کل شرایط را بد نمی‌بینم؛ کشور در حوزه علمی رو به پیشرفت است، دانشجویان علاقه‌مند در کلاس‌ها پیدا می‌شوند، ترجمه‌های خوبی پدید می‌آید و کتاب‌های خوبی نوشته می‌شود. برای کشوری که میراث اصلی آن عرفان و تصوف است، همین اندازه توجه به فلسفه غرب نیز رضایتبخش است. البته همچنان نیاز به پیشرفت وجود دارد ولی از طریق یک استراتژی یا برنامه خاص نمی‌توان به علوم انسانی نشاط بخشید بلکه باید زمینه‌هایی فراهم شود که میراث فکری کشورمان در مواجهه و برخورد با سایر افکار قرار بگیرد. این کشمکش، جدال فکر و تضارب اندیشه‌ها، موجب ایجاد نشاط در عرصه‌های علمی است. البته برخی استراتژی‌ها نیز می‌توانند در این زمینه نقش داشته باشند ولی ایجاد نشاط واقعی در گرو پدید آمدن فضایی دیگر و گوش‌هایی برای شنیدن است؛ این تنها راهی است که موجب می‌شود دغدغه و چالش در ذهن جوانان دانشجو شکل بگیرد.
دکتر محمد ریخته‌گران - استاد فلسفه دانشگاه تهران

برای علوم انسانی از خارج مدیر وارد کنیم!

ما همواره از کم بودن بودجه پژوهش گلایه داریم ولی مشکل کم بودن بودجه نیست بلکه سؤالی که باید بپرسیم این است که از بودجه‌هایی که تا‌کنون در این حوزه هزینه شده است چه نتیجه‌ای به دست آورده‌ایم که به استناد آن به‌دنبال افزایش بودجه و کسب نتایج بیشتر هستیم؟ در واقع مشکل تفکر و اندیشه در ایران نداشتن مهندسی و مدیریت صحیح است که موجب شده ما از مسیر درست منحرف شویم. سال‌هاست دور خود می‌چرخیم، بی‌آنکه راهکاری برای اصلاح این وضعیت بیندیشیم. به همین دلیل در حال حاضر وضع اندیشه در ایران امیدوار‌کننده نیست. ما راجع به علوم تجربی در ایران خبرهای خوبی می‌شنویم چراکه این علوم از بیرون الگو می‌گیرند و دقیقا می‌دانند در فیزیک، شیمی، پزشکی و ... چه مسئله‌ای دارند و چه اقداماتی باید صورت بگیرد. اما در علوم انسانی از پذیرش بیرون و علوم سایر کشورها سر باز می‌زنیم اما خودمان هم راهکار صحیح را بلد نیستیم و بیهوده گرد خود می‌چرخیم. از این‌رو امسال نیز همانند سال‌های گذشته، ده‌ها همایش، کنفرانس و کنگره با نام‌های مختلف برگزار شد، ده‌ها مجله علمی در دانشگاه‌ها فعالیت کردند و پژوهشگاه‌ها با اعضای هیأت علمی متعدد به کارهای تحقیقاتی پرداختند اما عملا شاهد تحولی در حوزه اندیشه نبودیم. از بحث‌هایی که امسال، به‌ویژه در ماه‌های اخیر بازار داغی داشت، دینی کردن علوم انسانی بود. نه یک سال که اگر صد سال دیگر هم بگذرد مدعیانی که می‌خواهند علوم انسانی را دینی کنند نمی‌توانند تعریف درستی از آن ارائه دهند ولی ادعا کرده و در این زمینه بودجه‌های هنگفتی هزینه می‌کنند.

فکر نمی‌کنم کسانی که ستاره‌شناسی، فیزیک، شیمی و ... را تحول بخشیدند برای این کار پولی از کسی گرفته باشند و چه‌بسا بسیاری از آنها رنج زندان و مشکلات بسیار را در این راه تحمل کردند. یکی از مشکلات ما در سال‌های پس از انقلاب این است که عده‌ای بودجه‌های کلان می‌گیرند و کسی از آنها نمی‌پرسد این بودجه را چگونه هزینه کردی؟ برای مثال بودجه کلانی برای نظریه پردازی صرف می‌شود ولی هیچ کس نمی‌پرسد با صرف این همه بودجه کدام نظریه را در مهم‌ترین مسئله ما که سیاست است پیشنهاد داده‌اید؟ یا کدام وضع را اصلاح کرده‌اید و بهبود بخشیده‌اید؟ مسلما اگر وضع به همین منوال پیش رود در حوزه اندیشه و تفکر به جایی نخواهیم رسید. برای حل این مشکلات باید ابتدا به‌دنبال مدیریتی لایق برای علوم انسانی و مراکز تصمیم‌گیری در این حوزه باشیم و اگر هم‌چنین فردی را در داخل کشور پیدا نکردیم، از خارج وارد کنیم. همانطور که در حوزه ورزش از دیگران کمک می‌گیریم، در این حوزه نیز می‌توانیم دست به چنین اقدامی بزنیم. نکته دیگر ایجاد فضای بحث و نقد بین اندیشمندان است. البته عدم‌وجود چنین فضایی در سطح نهادهای علمی، به مسئولان رده بالای نظام مربوط نمی‌شود بلکه این مدیران میانی نالایق هستند که به‌دلیل نگرانی از موقعیت خود و نداشتن درک کافی از مسائل، به سد بزرگی بر سر راه تحول جامعه تبدیل شده‌اند. برای مثال وقتی راجع به سهروردی کار می‌کنیم این مدیر است که باید مشخص کند چه کاستی‌هایی در این زمینه وجود دارد و این کاستی را به‌صورت مسئله علمی درآورد و به دست محققان بسپارد. هر کس جواب آن را پیدا کرد تشویق شده و پاسخ به نام او ثبت شود. اما هر سال چندین سمینار درباره سهروردی برگزار می‌کنیم و طی آنها به تکرار حرف‌های پیشین می‌پردازیم. ما به‌دلیل نداشتن مدیریت کاردان، جامعه بی‌مسئله‌ای داریم. از این‌رو باید در گام نخست مدیری لایق داشته باشیم که فعالیت‌هایش را در 3مرحله تقسیم کند: نخست از محققان بخواهد به نقد وضع موجود علوم انسانی بپردازند چراکه به این ترتیب کاستی‌ها شناسایی می‌شوند. در مرحله دوم باید کاستی‌ها را به مسئله تبدیل کند و مسئله را به پژوهشگران ارجاع دهد. در قدم سوم بر روند کار پژوهشگران نظارت داشته باشد. در کنار این سیستم باید مجلات علمی نیز دستاوردهای این حوزه را گزارش دهند و به اطلاع دیگران برسانند ولی متأسفانه در حال حاضر مجلات علمی ما بیشتر جنبه تشریفاتی دارند و محتوای ارزشمندی در آنها به چشم نمی‌خورد.
دکتر سید یحیی یثربی - استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی

سردرگمی علوم انسانی در مسیر اسلامی شدن

فضای فکری حاکم بر فضاهای علمی اعم از حوزه و دانشگاه تحت‌تأثیر اسلامی شدن علوم‌انسانی قرار گرفته است و از آنجا که پروسه اسلامی شدن علوم انسانی به نتیجه مشخصی نرسیده، شاهد بلاتکلیفی در این حوزه هستیم. ما هنوز نمی‌دانیم قرار است اسلامی شدن علومی نظیر فلسفه، جامعه شناسی، روانشناسی و...چه تغییری در آنها ایجاد کند و نگاهی که به علوم دارد کدام یک از اشکال حذفی، تطبیقی یا بومی را شامل می‌شود. اخباری از گوشه و کنار به گوش می‌رسد ولی هنوز به نتیجه مشخصی نرسیده‌ایم، از این‌رو نوعی سردرگمی و بلاتکلیفی گریبانگیر علوم انسانی است و جامعه علمی نتوانسته است از آن رها شود.

این مسائل سبب شده‌اند که در علوم‌انسانی شاهد سستی و رخوت باشیم. افزایش فاصله میان جریان‌های علمی نیز به این مهم دامن زده است. پیش از این همگرایی و نقاط اشتراک بیشتری وجود داشت ولی امروزه بین گروه‌های فلسفی، به‌ویژه طرفداران فلسفه غرب و اسلام فاصله بیشتری وجود دارد. یکی دیگر از اقدامات عملی که در سال گذشته صورت گرفت، تغییر مدیریت‌ها بود که در جامعه علمی ما اتفاق مهمی محسوب می‌شود ولی اندیشمندان با بی‌تفاوتی از کنار آن می‌گذرند. به حاشیه رفتن فیلسوفان اصیل نیز نکته دیگری است که در سال گذشته به چشم می‌خورد. نکته دیگر فراهم نبودن فضای نقد در حوزه تفکر است، حتی اگر اراده‌ای هم در این باره وجود نداشته باشد یا اراده‌ها تاثیری در امر واقع نداشته باشند؛ در حال حاضر این فضا با وجود تاکیدات مقام معظم رهبری به چشم نمی‌خورد. ما همچنان از فضای نقد جدی در جامعه محروم هستیم و این حوزه با نوعی محافظه‌کاری همراه است. برای مثال در انجمن حکمت با وجود تغییر مدیریت، هیچ‌گونه تغییرعملی در برنامه‌ها به چشم نمی‌خورد. مسئله دیگر افزایش عقلانیت شبکه‌ای در فضای علمی است. پیش از این نگرش‌های سنتی و روابط سنتی نظیر استاد محوری و... در نهادهای علمی حاکم بود ولی در حال حاضر عقلانیت شبکه‌ای گسترش پیدا کرده است. متأسفانه گسست موجود در محافل علمی، به مصرف‌کنندگان کالاهای فکری نیز سرایت کرده است؛ از این‌رو به شبکه‌ها مراجعه می‌کنند. بعضی تفکرات به شکل ژورنالیستی درآمده‌اند، درحالی‌که انتظار می‌رود تفکرات در محافل علمی مستندتر باشند. بعضا می‌بینیم که شبکه‌های اجتماعی برای افراد فکرسازی می‌کنند که این امر آسیبی جدی در حوزه تفکر به‌شمار می‌رود. در حوزه علمیه نیز اندیشمندان از تفکر عقلانی کمی فاصله گرفته‌اند و طرفداران مکتب تفکیک پررنگ‌تر از همیشه حضور دارند. روسای نهادهای پژوهشی در حوزه نیز به‌دلیل مسائل سیاسی یا توقعات اسلامی شدن علوم، تغییر کرده‌اند ولی هنوز ما نگرش جدیدی در این نهاد علمی ندیده‌ایم. حتی مؤسسه امام‌خمینی(ره) میل بیشتری به کنش سیاسی پیدا کرده است و جبهه پایداری محصول این مؤسسه است. این در حالی است که روی آوردن یک مؤسسه علمی به سمت رفتار سیاسی، آثار بسیاری در حوزه تفکر بر جای می‌گذارد.

البته اتفاقات مثبتی نیز در عرصه علم و اندیشه به وقوع پیوسته است؛ از جمله نگاه تخصصی‌تر به علوم انسانی. متقاضیان مقطع کارشناسی‌ارشد و دکتری افزایش یافته‌اند و از این‌رو مراکز دانشگاهی امکان انتخاب افراد توانمندتری را برای عضویت در هیأت علمی دارند و بی‌شک با استفاده از کادر علمی قوی‌تر، کیفیت آموزشی افزایش می‌یابد. استفاده از نیروهای جوان، باانگیزه و باسواد تغییری جدی را در دانشگاه‌ها رقم می‌زند.2اتفاق مهم نیز در حوزه رخ داده که نخست بازگشت آیت‌الله شاهرودی به‌عنوان مدرس و تشکیل درس خارج ایشان است، چراکه شاگرد شهید صدر بوده‌اند و به دیدگاه‌های این شهید بزرگوار می‌پردازند و نکته دیگر دیدار آیت‌الله العظمی جوادی آملی با استاد فرشچیان، هنرمند برجسته کشور بود. در این دیدار برای نخستین بار در تاریخ معاصر یک فیلسوف به یک هنرمند سوژه هنری پیشنهاد کرد. همچنین تلاش‌های آیت الله‌جوادی‌آملی و دیدگاه‌های ایشان در حوزه هنر و صحبت‌هایی که در زمینه سینما داشتند، نکات قابل تأمل و مثبتی بود که در سال گذشته رخ داد. کاهش روابط دانشگاه‌ها با محافل بین‌المللی و روی آوردن حوزه به ارتباط با کشورهای دیگر از دیگر مسائلی است که جلب توجه می‌کند. برای مثال در حوزه علمیه قم معاونت بین‌الملل تشکیل شده است. جامعه المصطفی نیز فعالیت‌های خوبی در این زمینه دارد. همچنین دفتر همکاری‌های علمی بین‌الملل در دفتر تبلیغات به‌وجود آمده است. برگزاری سمینار بین‌المللی درباره مسئله معاد با حضور متفکران مسیحی اتفاق قابل تأمل دیگری است که در سال 90 رخ داد. باید اندیشمندان ما توجه داشته باشند به‌رغم اینکه اسلامی شدن علوم انسانی در داخل کشور تاحدودی منجر به بلاتکلیفی محافل علمی شده است، در بیرون از مرزها با توجه به جریان بیداری اسلامی می‌تواند نقشی مهم و تاثیرگذار ایفا کند.

در حال حاضر در ایران گرایش به شرق اسلامی افزایش یافته، کمااینکه شرق اسلامی نیز به ایران گرایش پیدا کرده است. همه کشورها به‌دنبال تئوری فکری برای حکومت هستند و ایران می‌تواند در این عرصه آنها را یاری دهد. این امر سبب می‌شود مایی که تا‌کنون به بومی‌سازی‌ علوم انسانی و اندیشه سیاسی اندیشیده‌ایم، به بررسی و بازخوانی تئوری‌های بومی برای کاربرد منطقه‌ای بپردازیم. تعامل اندیشمندان و متفکران کشورهایی نظیر مصر، تونس و... با ایران، اهمیت اسلامی شدن علوم انسانی را پررنگ‌تر می‌کند. به عبارت دیگر مسئله‌ای که در داخل ما را دچار سردرگمی کرده است، در خارج نقطه قوت مان محسوب می‌شود، از این‌رو باید توجه بیشتری به آن داشته باشیم.
حجت‌الاسلام دکتر علی پورمحمدی - عضو هیأت علمی گروه فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی

کد خبر 162408

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار دین و اندیشه

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز