مرگ پیشبینی شده او خاطرات بسیاری را برای ما زنده کرد.
ساعت 4 صبح پنجشنبه،14 مهر، بود که از خواب برخاستم. بیاختیار و به عادت چند ماه اخیر، دستم به آیپدی رفت که کنار من روی میز بود. بازش کردم. خبری فوری از cnn روی آن نقش بسته بود. با دانششکسته و بستهای که از انگلیسی داشتم و جمع و جور کردن لغتها فهمیدم که استیون جابز معروف به استیو جابز درگذشته است. بیاختیار به همشهریآنلاین سری زدم. میدانستم که مرد همیشهبیدار آنلاین (دکتر شکرخواه عزیز) نمیتواند چنین خبری را ندیده باشد. او هر گاه که نامی از جابز به میان میآمد با چنان شوقی از کار و کردارش میگفت که ما را هم به توجه بیشتر به این عرصه کشاند و البته نخست بار هم او بود که ما را با این پدیده و روند آشنا ساخت و قدر و قیمت ساختهها و تلاشهای او را به ما شناساند.
حدسم درست بود. خبر درگذشت در آن نیمه شب؛ تیتر اول همشهری آنلاین بود و زیرش هم آمده بود، زمان انتشار: پنجشنبه 14 مهر 1390 ساعت 03:22:15
دوم: در مثنوی معنوی داستانی است از گذار مردی غریب به شهری که مسجدی مهمانکش داشت و کس را تاب شبزندهداری و ماندن در این مسجد نبود. اما آن مرد غریب شبی مهمان مسجد میشود و به رغم شنیدن بانگهای سخت و هولآور به قلب تاریکیها میرود. او به کاری که میکرد ایمان داشت و یقینی چون فولاد.
گفت با خود هین ملرزان دل کزین
مُرد جان بددلان بییقین
وقتآن آمد که حیدروار من
ملکگیرم یا بپردازم بدن
و با شیرجه به قلب ناآگاهی وتاریکی رازآن را برملا ساخت.
شمع بود آن مسجد و پروانه او
خویشتن درباخت آن پروانهخو
پربسوخت او را ولیکن ساختش
بس مبارک آمد آن انداختش
استیو جابز هم به مانند آن مرد؛ بانگهای سخت در عرصه آگاهی بخشی چنین بذری را پراکند. او پرده هول و هراسها از ابزار دیجیتال را به کناری زد و نشان داد که میتوان با اندیشه و آگاهی و البته همت و پشتکاری مثالزدنی و خطرپذیری و ایمان به کار، کوههای ناآگاهی را از مسیر به کناری زد و بر کرسی نخست توزیع معرفت نشست.
سوم: اگر برای معرفت و تولید آن چند وجه قائل باشیم، بخشی مهم را باید به چگونگی توزیع معرفت اختصاص دهیم. تولید معرفت را فیلسوفان و نظریهپردازان و علمای علم اخلاق و حکمت انجام میدهند. اما توزیع آن را چه کسانی؟
توزیع معرفت در قالبهای کتاب و مطبوعات و حوزههای عمومی دیگر امری پیشینی است و سابقهای طولانی و دراز دامن دارد. اما توزیع معرفت در حوزه اینترنت و سپس چگونگی بهرهگیری از این ظرفیت برای توزیع آسان و روانتر معرفت و آگاهی دقیقا در حوزهای است که استیو جابز در آن تلاش و جدو جهد ورزید و عرصههای تازهای از ابزار آگاهی بخشی را تولید کرد و به سامان رساند.
او درکی تازه، روان وساده از چگونگی بهرهگیری از ابزارهای ارتباطی را در اختیار بشر قرار داد و تعامل و آدمیان با رایانه را دگرگون ساخت. ابزارهایی که او خلق کرد و به جامعه بشری هدیه داد از نخستین کامپیوترهای اپل ،تا آیفون،آیپاد و تبلت آیپد، همه و همه فضایی را برای در دسترس قرار دادن اطلاعات ایجاد کرد.
یکی از طرفداران جابز چندی قبل به نکتهای قابل اعتنا اشاره کرده بود. او که از آیفون استفاده میکرد و به احترام جابز و بعد از استعفایش 20 کیلومتر اطراف شرکت اپل را که به شکل یک سیبگاز زده، در نقشه مشخص شده ،دویده بود، درباره کارکردهای این محصول گفته بود: "داشتن یک آیفون به این معنی است که میتوان بدون گم کردن مسیر به هر نقطه ناشناختهای رفت، میتوان تمامی اطلاعات شخصی را بدون نگرانی از فقدان آنها همیشه به همراه داشت و با تمامی اعضای خانواده در هر گوشهای از جهان در ارتباط بود." و این یعنی کم کردن دغدغههای اولیه بشر و دادن فراغتی به او که به دغدغههای مهمترش بپردازد. اوقات فراغتش را صرف اموری مهمتر کند.
راهی برای ادای احترام به بنیانگذار اپل
با یک آیپد شما میتوانید هم دوربین داشته باشید، هم ضبط صوت و هم دفترچه خاطرات و ...مواردی دیگر.
جابز با ابداع آیپاد هم کمک بزرگی به صنعت موسیقی کرد و به شکل غیر مستقیم به کاربران آموزش داد که باید برای آنچیزی که گوش میدهند، هزینه بپردازند،حتی اگر بسیار کم باشد. او بستر ساز بود، به این معنی که میدانست آدمی اگر بستر دزدی و سرقت غیرمجاز برایش فراهم نباشد، به سمتی سوق پیدا میکند که هر چیزی را از راه درستش به دست آورد. از آن پس هر کسی که میخواست قطعهای از موسیقی بشنود با استفاده از آیپاد و نرمافزار آیتییونز به دانلود موسیقی پرداخت و این گونه بود که بسیاری از آفرینندگان در عرصه صنعت موسیقی به امکانی مالی رسیدند که تا پیش ازآن تقریبا محال بود.
جابز و اپل ضمن آنکه بازار کارآفرینی را دگرگون کردند، نوعی دموکراسی و فرصت را برای بروز ظرفیتهای همه آنهایی که حس میکردند، امکان و ظرفیتی دارند که در ساختار بوروکراسی مدرن امکان تحقق آن نیست، فراهم کرد. هر کسی از هر گوشه دنیا میتوانست اپلیکیشن خود را روی اینترنت بگذارد و در نهایت بازاری برای کالای خود پیدا کند و این گونه بسیاری از کسانی که استعدادی در اینترنت و فضای نرمافزاری داشتند، توانستند از این امکان برای ایجادی شغل، برای خود بستگان و دوستانشان بهره ببرند.
محصولاتی که در قالب شرکت اپل به بازار عرضه شده است خرد و ادبیات مکتوب و آنچیزی را که ما از آن به خواندن یاد میکنیم در کمترین زمان ممکن در دسترس همگان قرار داد و بسیاری از قواعد و انحصارات و محدودیتها را شکست.
چهارم: جابز بذر آگاهی را پراکند تا انسان مدرن و امروزین بیش از گذشته جان و تنش در غلیان و تپش قرار گیرد. چرا که به قول مولوی آگاهی بیشتر و افزونتر سهم انسان تشنه و جست و جو گر است و تفاوت آدمی بادیگر موجودات در همین وجه است و انسان با آگاهی است که میتواند رشد کند و بر بسیاری از پلیدیها و پلشتیها فایق آید.
جان نباشد جز خبر در آزمون
هر کرا افزون خبر،جانش فزون
جان ما از جان حیوان بیشتر
از چه؟ زان رو که فزون دارد خبر