روزی با تاکسی عازم فرودگاه بودم. راننده تاکسی در خط عبوری صحیح رانندگی می کرد که ناگهان یک ماشین درست در جلوی او از محل پارک خود، بیرون آمد.
رانندة تاکسی، ناخوداگاه پا روی ترمز گذاشت. ماشین سر خورد و به فاصله چند سانتیمتری از ماشین دیگر متوقف شد!
راننده ماشین اول با اینکه خلاف کرده بود با خشم سرش را بیرون آورد و شروع کرد به فریاد زدن به طرف راننده تاکسی و...از این طرف هم راننده تاکسی من فقط لبخند زد و برای آن شخص دست تکان داد.
من واقعا، از برخورد دوستانه این راننده تعجب کردم. و با تعجب پرسیدم؛ رفتار شما در مقابل تخلف و بیادبی آن شخص بسیار جالب بود، چطور شما توانستید، اینگونه رفتار کنید؟
تخلف آن شخص نزدیک بود تاکسی را از بین ببرد و ما را راهی بیمارستان کند! در آن هنگام بود که راننده تاکسی درسی به من آموخت که هرگز فراموش نخواهم کرد.
او گفت؛ چیزی راجع به "قانون کامیون حمل زباله" شنیدید؟
با تعجب گفتم؛ قانون کامیون حمل زباله؟!
گفت؛ بله، حمل زباله
و درادامه توضیح داد؛ بسیاری از افراد که در روز با آنها برخورد می کنیم، مانند کامیونهای حمل زباله هستند. آنها سرشار از نفرت، ناکامی، خشم و ناامیدی در اطراف شما زندگی می کنند.
وقتی فردی تمام آن سرخورگیها، خشم، کینه و غیره را در خود نگه میدارد، در واقع، بیآنکه خود بداند در حال حمل آشغالهای است که در اعماق وجودش تلنبار کرده است.
در نتیجه این افراد به جایی احتیاج دارند تا آنها را تخلیه کنند و گاهی اوقات آن آشغالها را روی شما خالی میکنند.
در این زمان شما نباید به خودتان بگیرید. فقط لبخند بزنید، دست تکان بدهید، برایشان آرزوی خیر کنید و بروید.
همچنین نباید، آشغالهای آنها را گرفته و به روی افراد دیگری در سرکار، منزل یا توی خیابان و... پخش کنید.
به سخنی دیگر، افراد موفق اجازه نمیدهند؛ کامیونهای حمل زباله، روزشان را خراب کنند و باعث ناراحتی آنها شوند.
زندگی خیلی کوتاهتر از آن است که صبح با تأسف از خواب بیدار شوید.
بنابراین، افرادی را که با شما خوب رفتار میکنند، دوست داشته باشید. برای آنهایی که رفتار مناسبی ندارند، دعای خیر کنید.
او گفت؛ جای خواند است که آدمها تنها ده درصد از زندگی را می توانند با علم و درایت بسازند و نود درصد باقی، "نحوه برداشت" و "نحوه برخورد" آنها با مسائل است و من این را پذیرفتم.