به گزارش ایسنا، این هنرمند نقاش با اظهار تاسف از خبر درگذشت منصوره حسینی گفت: منصوره حسینی از نسلی باقی ماند که جزو پیشگامان نقاشی معاصر ایران و مدرنیسم معاصر است.
حسینی تمام عمرش تنها نقاشی کرد، گالری داشت و در عرصههای مختلف هنر مدرن فعالیت میکرد.
به گفته آغداشلو، حسینی در طول سالها فعالیت هنری به دنیایی شخصی دست پیدا کرده بود و در دورهای هم بنا بر اعتقاد خودش اولین نمونه نقاشیخط را اجرا کرد، هر چند که نمیتوان به جرات گفت که اولین نمونه از آن کیست، اما بیشک از اولین هنرمندانی است که با خط فارسی آثاری مدرن خلق کرد.
این هنرمند نقاش در بخش دیگری از سخنانش عنوان کرد: حسینی خوشنویس نبود و به همین دلیل برداشت مدرنی از خوشنویسی در تابلوهایش داشت.
در تمام سالهایی که کمتر خبری از او داشتم، میدانستم که همچنان در عرصه هنرهای تجسمی فعال است و سالها گالری بسیار وسیعی داشت و برای کارش علاقه به خرج میداد.
او حسینی را یکی از هنرمندان وگالریداران فعال در طول دهه 60 دانست و افزود: علاقه زیادی داشت تا کارهایش را در نمایشگاههای مختلف شرکت دهد و از سوی دیگر روحیه شوخ و مهربانش همیشه در ذهنم باقی است.
آغداشلو اهمیت ویژه منصوره حسینی را در طی کردن راههای تازه دانست و افزود: کار با خوشنویسی و فضاهای رنگی آبستره در عین استفاده از رنگهای غلیظ جای توجه داشت، هرچند که این دستاوردها بعدا در طول گذر زمان سنجیده میشود و زمان میبرد تا حکم تاریخ درباره یک هنرمند صادر شود.
او منصوره حسینی را یک نقاش حرفهای معرفی کرد و گفت: علاقه زیادی به هنرهای تجسمی داشت و تا آخرین روزهایی که او را دیدم هیچ مقوله دیگری برایش به اندازه تجسمی اهمیت نداشت و از این رو همیشه نقاش باقی ماند، هر چند که سالهای آخر کار نمیکرد.
آغداشلو گفت: اینکه کارهای منصوره حسینی را دوست داریم یا نه، حرف آینده است اما اصل در این است که او در طول هشت دهه و نیم از عمرش تعداد انبوهی از آثار هنری به وجود آورد و همین نکته گواهی بر نقاش بودنش است.
این نقاش معاصر در بخش دیگری از صحبتهایش بیان کرد: مجموعهای که از منصوره حسینی باقی مانده طبیعتا انبوه و متفاوت است و شاید در آینده به دقت مورد تقسیم بندی تاریخی قرار گیرد.
از این رو او یکی از هنرمندان به نام نسل خودش است و در جاهایی تجربههایی انجام داده که خاص خودش محسوب میشود.
او حسینی را یک نقاش آبستره دانست و خاطرنشان کرد: نوع کارش بستگی به حسش داشت ،اما همیشه هنرهای تجسمی معاصر ایران را دوست داشت و به همین دلیل در اغلب مکانها حاضر میشد و حرف میزد و نقاشان جوان را همچون فرزندان خودش به حساب میآورد.
او دوست داشتنی،مهربان و بیآزار بود و با مرگش قسمتی از یک خاطره وسیع و پرحجم درباره تاریخ دورانش را به خاک سپرد.