هنر تئاتر به مثابه نمودی از زندگی بشری در راستای زندگی و جریانات و اتفاقات تاریخ بشر دستخوش تغییرات و تحولات بسیار شده و در دورههای مختلف، همزمان با توسعه و گسترش در بین اقوام و ملل مختلف، اوج و فرودهایی را پشت سر گذارده تا به امروز رسیده است.
در کنار همه جریانات و اتفاقاتی که بر تئاتر تأثیر گذاشتهاند، اختراع رسانه تلویزیون نیز سبب پیدایش نوعی متفاوت از تئاتر شد به نام تئاتر تلویزیونی یا تله تئاتر که همزمان از ویژگیهایی کاملاً مختص به تئاتر برخوردار است و نیز از خصوصیات یک اثر تلویزیونی در چارچوب امکانات و قابلیتهای تلویزیون. شاید به دلیل همین ویژگیهای دوگانه تله تئاتر است که هم هویتی مستقل به آن میبخشد و هم هرگز نتوانسته جای هنر اصیلی چون تئاتر صحنه را بگیرد.
در کشور ما نیز تئاتر و تلهتئاتر هر کدام با اوج و فرودهای بسیار در دورههای مختلف تاریخی در کنار هم به عنوان دو رسانه مستقل حضور داشتهاند و احتمالاً تأثیراتی بر هم داشتهاند. گاه پشتیبانی تله تئاتر از تئاتر صحنه در مقوله جذب مخاطب و اطلاعرسانی و آموزش در این حوزه و گاه حضور هنرمندان مجرب تئاتر صحنه در تله تئاتر و متون نمایشی ارزشمند تئاتری، تأثیراتی بر هر نوع هنر نمایش (تئاتر و تله تئاتر) داشته که بررسی این تأثیرات را به سبب فوایدش، امری اجتنابناپذیر مینماید.
حضور هنرمندان تئاتر و خلاقیتهای آنان در تولید برنامههای نمایشی در دهه 40 یک شروع عالی برای شکلگیری تلهتئاتر در ایران بود و دهه شصت را میتوان اوج درخشش تلهتئاتر در تلویزیون ایران دانست.
بیشک این امر بیش از هر چیز به عملکرد سیاستگذاران و مدیران تلویزیون در این دوره، باز میگردد. در طول این سالها تا امروز، تلهتئاتر در تلویزیون ما گاه مورد تفقد مدیران تلویزیون واقع شده و گاه به نوعی کم و بیش فراموش شده اما با کمی تخفیف میتوان برآیند وضعیت تلهتئاتر را در کشورمان مثبت ارزیابی کرد.
پخش تله تئاترهای تولید داخل و خارج بخصوص در شبکه چهار سیما و برنامههایی چون «دریچهای به تئاتر جهان» و البته برنامههایی از جمله «نیمکت» و «توی گوش سالمم زمزمه کن» به عنوان نوع تازهای از تله تئاتر را میتوان به عنوان شاهدی بر این مدعا ارائه کرد اما برخی ضعفها را هم نباید فراموش کرد.
به عنوان مثال تلویزیون هرگز به صورت جدی و با رویکردی هدفمند به مقوله تله تئاتر توجه نکرده است. پخش تلهتئاتر به شبکه 4 و گاه شبکه دوم سیما محدود شده است؛ در حالی که تنوع شبکههای مختلف سیما بستری کاملاً مناسب را برای پخش ژانرهای مختلفی از تلهتئاتر در اختیار میگذارد.
پخش تلهتئاترهای تولید داخل و خارج به صورت همزمان، هرگز با برنامهریزی مناسب صورت نگرفته و هر بار یکی از این دو فراموش شده است.
حسین فردرو تهیه کننده و کارگردان تلویزیونی دراینباره میگوید: «معتقدم هر موضوعی را میتوان با ساختار تئاتری و در قالب تلهتئاتر ارائه کرد و حالا که شبکه چهار سیما مسئولیت پخش تلهتئاترهایی با مفاهیم عمیق و مضامین روشنفکرانه را برعهده دارد میتوان مضامین کمی روزمرهتر را به دیگر شبکههای تلویزیونی سپرد تا تمام مخاطبان تلویزیون فرصت آشنایی با تئاتر و تماشای تلهتئاتر را داشته باشند.»
سالهای دور از استراتژی
اگر این نکته را هم مد نظر قرار دهیم که پخش تله تئاتر ضمن توجه مخاطبان سیما به هنر تئاتر، برای هنرمندان این عرصه ودستاندرکاران هنر نمایش هم بسیار مفید خواهد بود، خواهیم دید برای این دسته از مخاطبان برنامهریزی دقیقی صورت نگرفته است.
پخش تلهتئاترهای خارجی، پخش مرتب و موضوعی تلهتئاتر، برنامههایی برای نقد و بررسی تلهتئاترها و تمهیداتی از این دست، کمک بزرگی به علاقهمندان خاص هنر نمایش و هنرمندان و دستاندرکاران تئاتر خواهد بود.
البته در سال 1381 با پیشنهاد رضایی میرقائد یکی از تهیهکنندگان تلهتئاتر، در زمان مدیریت دکتر طالبزاده در شبکه چهارم سیما، تله تئاترهای 5 ساله اخیر جهان خریداری و بررسی شد تا برای پخش از شبکه چهار سیما دوبله و آماده شود.
این حرکت به نتیجهای قابل قبول انجامید اما روندی برنامهریزی شده را طی نکرد تا به نتیجهای مفید ختم شود. به عنوان مثال اگر پخش این تلهتئاترهای خارجی همزمان با پخش آثار داخلی انجام میشد، فرصتی مناسب در اختیار علاقهمندان هنر نمایش میگذاشت که بتوانند نمونههای داخلی و خارجی را مقاسیه کنند و به ضعفها و قوتهای خود پی ببرند؛ همچنین پخش برنامههای نقد و بررسی و تحلیل این نوع آثار میتوانست کمک بزرگی باشد برای آشنایی مخاطبان تلویزیون با انواع تله تئاترها، سبک و سیاق هر کدام، سطح کیفی آثار، محتوا و تکنیک اجرایی آنها و جزئیاتی چون نور، صحنهپردازی، طراحی دکور، لباس و بخصوص شیوه بازی در تلهتئاتر.
با همه اتفاقات کم و بیش مثبتی که در مورد تلهتئاتر در سیما رخ داده و بخصوص شکلگیری نوع جدیدی از تلهتئاترهای همه پسند (عام و خاص) مانند «نیمکت» و «توی گوش سالمم زمزمه کن» (که به نوعی ادامه نیمکت محسوب میشود)، تلویزیون ما به عنوان گستردهترین و پرمخاطبترین رسانه جمعی به استناد نکاتی که تا بدینجا ذکر شد، همواره از نداشتن استراتژی درست و مناسب در قبال تلهتئاتر رنج برده و مخاطبش را تشنه گذاشته است.
پرورش مخاطب برای تئاتر
هرچند پخش تله تئاترها در سیما به صورت پراکنده و با منطقی نهچندان مشخص صورت گرفته است اما با برنامهریزی دقیق میشود این دسته از برنامههای تلویزیونی را با توجه به سبک، ساختار، موضوع، ژانر و... دستهبندی کرد و ضمن پر کردن آنتن، تنها اوقات فراغت مخاطبان چنین برنامههایی را پر نکرد و به ارتقای دانش و سواد آنها نیز کمک کرد.
دکتر جواد ظهیری تهیهکنندهای که تلهتئاترهای بسیار در کارنامه حرفهای او به چشم میخورد از جمله «نگراسف» و «به سوی دمشق»، درباره تأثیر تلهتئاتر بر مخاطبان تلویزیون و تئاتر میگوید: «ادبیات نمایش و نمایشنامهها اصلیترین مواد شکلگیری تئاتر هستند و این آثار از جمله بهترین و تأثیرگذارترین آثار بشری برای انتقال مفاهیم و بیان مضامین پیچیده بشری بودهاند و از جمله شاهکارهای بشری محسوب میشوند.
در تلهتئاتر این فرصت ایجاد میشود که در بهترین حالت، امکانات تلویزیون و نمونههای ارزشمند نمایشی به طور مساوی کنار هم قرار بگیرند و نمونهای از یک برنامه ارزشمند را به مخاطبان تلویزیون ارائه کنند. با این حساب میتوان پیشبینی کرد وقتی ارزشمندترین آثار ادبیات جهان با تمام مفاهیم عمیق و اندیشمندانهای که در خود دارد به مخاطبان بسیار تلویزیون تقدیم شود، چه اتفاق بزرگی خواهد افتاد. شاید درک و فهم همه این مفاهیم عمیق و مضامین والا و پیچیده، برای همه اقشار مردم ساده نباشد اما تلویزیون به عنوان یک پل ارتباطی بین مردم و تئاتر میتواند به ارتقای سطح آگاهیهای مردم کمک کند.
بینندهای که هفتهای 1 یا 2 بار به طور مرتب از تلویزیون تئاتر ببیند، آرام آرام مفاهیم بیشتری را درک میکند، با مضامین بیشتری ارتباط میگیرد و گفتنیهای ادبیات نمایشی برای او قابل هضمتر خواهد شد.
بنابراین این مخاطب علاقهمند خواهد شد که به سمت تئاتر برود و با تئاتر صحنه هم ارتباط برقرار خواهد کرد. جامعهای که علاقهمند به تئاتر در آن بیشتر است، سالمتر خواهد بود و آگاهتر. افراد این جامعه دیگرپذیری بیشتری خواهند داشت و دنیای آنها هم بزرگتر خواهد بود.»
گمشدهای در سیما
راهکارهای بسیاری برای جلب نظر مخاطبان سیما به تله تئاتر وجود دارد و تبلیغات را میتوان یکی از مهمترین آنها دانست.
متأسفانه برخلاف سریالهای تلویزیونی شروع به نمایش تله تئاتر در هیچ کدام از شبکههای تلویزیونی با خبر رسانی مناسب و جذاب صورت نمیگیرد.
پخش این نوع برنامهها هم در کنداکتور تلویزیون بدترین زمان ممکن را دارند. معمولاً همزمان با تلهتئاتر در یک شبکه در شبکهای دیگر سریال تلویزیونی یا فیلم سینمایی پخش میشود و یا در ساعاتی از شبانهروز تله تئاترها پخش میشوند که اصلیترین مخاطب آنها یعنی بسیاری از هنرمندان تئاتر و علاقهمندان به تئاتر به اجرا یا تماشای تئاتر در صحنه مشغولند.
این نکته هم باید مد نظر قرار بگیرد که مطبوعات نیز در مورد پرداختن به تلهتئاتر نقش درخور توجهی نداشتهاند. دکتر ظهیری دراینباره میگوید: «امیدوارم دوستان ما در مطبوعات هم به تلهتئاتر توجه بیشتری نشان دهند. نقد و تحلیل این آثار و راهنمایی خوانندگانی که تماشاگران تله تئاتر هستند میتواند کمک بزرگی به تله تئاتر و تئاتر صحنه محسوب شود.»
آشتی تلویزیون و تئاتر
ویژگی خاص تله تئاتر به عنوان نمونه برنامهای که هم وامدار تئاتر است و هم از امکانات خاص تلویزیونی بهره میبرد، از آن ژانری میسازد بسیار منحصر به فرد برای ارتقای سلیقه مخاطبان سیما و محبوبیت این رسانه در بین همه اقشار جامعه بخصوص روشنفکران.
چنانچه بپذیریم جای انواع تله تئاترهای مناسب با سیاستهای هر شبکه در میان برنامههای آن شبکهها خالیست و تنها شبکه چهار سیما نمیتواند ویژگیهای بالقوه تله تئاتر را به فعل برساند، اگر قبول کنیم باید به فکر تهیه تله تئاترهایی برای عموم مردم و نه صرفاً روشنفکران و دستاندرکاران تئاتر بود و اگر مطمئن باشیم تله تئاتر هم به شیوه خود میتواند به دغدغههای روزمره مردم و مشکلات ملموسشان بپردازد، اگر بپذیریم که حضور هنرمندان عرصه تئاتر در تلویزیون و هنرنمایی آنها در قالب تلهتئاتر هم بر تجربیات این هنرمندان میافزاید و هم مخاطبان تلویزیون را از هنر و دانش آنها بهرهمند میسازد و هم فرصتی دست میدهد برای معرفی آنها به عموم و ایجاد علاقه و توجهی که خیلیها را برای تماشای نمایشهای صحنه پرورش دهد، میبینیم که چقدر فرهنگ ما از عدم همکاری مستمر بین متولیان هنر نمایش و مسئولان سیما بینصیب مانده است.
وقت آن رسیده که به پیشنهادات هنرمندان و دلسوزان عرصه تئاتر توجه بیشتر شود. این طور نیست؟