به گزارش همشهریآنلاین حسین علیزاده در گفت وگو با مهر با بیان این مطلب که پس از ازهم گسیختن شاکله کلی ارکستر موسیقی ملی که توسط شورای فنی تعریف شده بود، دیگر اسم من روی آن نماند گفت:متاسفانه هنر موسیقی در طول سالهای حیات خود همواره قائم به شخص بوده است و زمانی که مدیر جدید می آید هرآنچه را که در دوران مدیریت پیشین کاشته شده بود، از بین میبرد.
علیزاده با اشاره به این که به عنوان یک آهنگساز مسئول، در آغاز فعالیت در ارکستر موسیقی ملی اعلام کردم که وابسته به ارشاد نیستم و تنها به صورت افتخاری و دلسوزانه مسئولیت حضور در شورای فنی را به عهده گرفتهام گفت:این ارکستر قائم به فرد نبود. هشتاد جوان هنرمند با انگیزه، با شوق از آهنگساز و رهبر ارکستر و نوازنده گرفته تا خواننده و سایر عوامل ارکستر همگی با انرژی حضور پیدا کردند. در این شرایط طبیعی بود که موسیقیدانها و آهنگسازهای پیشکسوت هم راغب می شدند که سهمی از این ارکستر داشته باشند. به عنوان مثال احمد پژمان، کامبیز روشنروان، حسن ریاحی، سعید شریفیان و خیلی از آهنگسازان دیگر که بعدا آمدند همواره حامی ارکستر بودند.
وی افزود:حضور من در ارکستر موسیقی ملی با انگیزه های معنوی بود و دلیل دیگری نداشت. بنابراین قراردادی با ارشاد امضا نکرده بودم که بخواهم دستور بگیرم و یا تلاشی در جهت بهبود اوضاع بکنم. من مشابه این حضور را در هنرستان موسیقی داشتم و در آنجا هم حقوقی دریافت نمی کردم که بخواهم دستور بگیر ارشاد باشم. ضمن اینکه وقتی تصمیم به تغییر در سیستم اداره ارکستر گرفته شد با هیچ یک از اعضای ارکستر مشورت نکردند این در حالی است که افتخار من این بود یک عده جوان که با شوق کار می کردند را به کار گرفتیم و در مدت زمان کوتاه کنسرت های خوبی را نیز اجرا کردیم. ما میتوانستیم استعدادهای خوبی را کشف کنیم اما متاسفانه به این کشف استعداد بها داده نشد. به نظر من اهمیت واقعی به ارکستر زمانی رخ داد که مردم ایستادند و تشویق کردند.
علیزاده با اشاره به بودجه کم ارکستر ملی گفت: نه تنها من بلکه تا حدودی اعضای ارکستر هیچگاه امیدی به تداوم ارکستر نداشتیم چون اولین و مهمترین مسئله ارکستر بودجه بود. چرا که اقتصاد در انجام هر فعالیت فرهنگی و هنری حرف اول را می زند و اگر روی تامین هزینه ها فکر نشده باشد فعالیت هنری به انجام نمی رسد. بنابراین اگر اقتصاد جزو پایه های اصلی هر پدیده ای قرار نگیرد آن پدیده شتاب نخواهد داشت.
این نوازنده و ردیفدان وآهنگساز با اشاره به وضعیت اقتصادی هنرمندان جوان گفت: تمام نوازندههای جوان و فارغ التحصیلان هنر موسیقی هم باید با هنر خود زندگی کنند و هم باید جایگاه خوبی داشته باشند و در ارکستری مثل ارکستر موسیقی ملی میتوانستیم این هنرمندان جوان را از این جهت که در ارکستری بزرگ فعالیت می کنند خوشحال نگه داریم. حال اینکه پس از یک کودتا که در ارکستر رخ داد هیچ مسئولی به فکر ادامه زندگی این جوان ها نیست. من سئوالم این است که آیا هیچ یک از مسئولان فرزندان خود را جای این جوانان گذاشتهاند؟ آیا اگر یکی از نوازندگان از اعضای خانواده یکی از همین مسئولان بود، به این راحتی ارکستر را منحل می کردند؟ ولی متاسفانه هیچ یک از مسئولان فکر نکردند که اعضای این ارکستر جوان هستند و آینده دارند و به راحتی حقوق مادی و معنوی 200 نفر از اعضای ارکستر را نادیده گرفتند. بنابراین در نهایت تاسف متوجه می شویم که مسئولان برای تعطیلی یک جریان فرهنگی حتی یک نگاه انسانی ندارند.
علیزاده در پاسخ به این پرسش که آیا با شورای فنی و اعضای تصمیمگیر در ارکستر ملی چون شما مشورتی صورت گرفت
گفت:بعد از کنسرتهایی که در کویت داشتند جلساتی با اعضای ارکستر داشتیم و قرار بود کنسرتهایی را در شیراز و چند شهر دیگر داشته باشیم و تا اندازهای برنامهها را نیز پیش بردیم و بعد با مسئولان جلسهای نداشتیم تا اینکه ما هم مثل بقیه از رسانهها متوجه این تغییر شدیم.در حالی که اخلاق حکم میکرد که مشورتی انجام شود اما هیچ حرفی رد و بدل نشد. حال اگر تعبیر به کودتا میکنم، به دلیل همین بیاخلاقیهای آنهاست. البته منظور من کودتا از سر ضعف بود و نه کودتا از جایگاه قدرت.
به گفته علیزاده وقتی حرف از کودتا است دیگر اعتراض معنا ندارد. در واقع با این نوع تصمیمگیری به ما فهماندند که دنبال منطق و اهدافی که از حضور در این ارکستر دنبال میکردید نباشید و من مطمئن هستم سیاست جدید برای اداره ارکستر موسیقی ملی و سمفونیک راه به جایی نمیبرد.این در حالی است ارکستر داشت رو به جلو حرکت می کرد. رهبر جوان و با انگیزهای داشت که تلاش بسیاری کرد و خوشبختانه همه استعداد کیارس را دیدند. من از دوران کودکی او شاهد رشد چشمگیرش بودهام. کیارس بسیار تیزهوش و دقیق بود و کار خود را به خوبی انجام میداد.
آهنگساز قطعه نینوا با اشاره به دوره مدیریت علی مرادخانی بر مرکز موسیقی وزارت ارشاد گفت:در طول تمام این سالها زمانی که علی مرادخانی مدیریت موسیقی را به عهده داشت به بهترین شکل کار را اداره کرد. ایشان با رفتار مناسب و تیزهوشیای که داشت همه هنرمندان را به خوبی شناخت و به عنوان مدیر دولتی در میان اهالی موسیقی جا باز کرد و خوش درخشید. زمانی که یک فرد مسئولیت دولتی را به عهده می گیرد، مدیران بالا دستیاش از او انتظار بیشتری دارند. اما علی مرادخانی بسیاری از مسایل را بدون کوچکترین تنش هم در دولت و هم در میان اهالی موسیقی حل می کرد. امروز به جایی رسیدیم که می گوییم گذشته بهتر بوده و این درحالی است که امید به آینده حرف اول را میزند اما انگار از آینده روشن خبری نیست.
وی با انتقاد از مسئولان و نوع رفتار آنها با هنرمندان گفت: به اعتقاد من مشکل اصلی گزینش ایدئولوژیک است به این معنا که مسئولان به این نقطه نظر مشترک رسیده اند که هم در هنر موسیقی و هم در هنرهای دیگر باید به تولید اهداف خود بپردازند. در واقع در حال حاضر اینگونه اندیشه می شود که بودجه و امکانات را باید صرف افرادی کرد که سلیقه شخصی مسئولان را پیش می برند. در واقع فقط فرمانبُردار هستند نه خلاق.
علیزاده در پاسخ به این پرسش که اکنون نوازندگان و اعضای ارکستر ملی چه میکنند گفت: زندگی میکنند و خوشبختانه میدانند چطور باید در این سرزمین روزگار بگذرانند. اما من تشکر می کنم از این بچه ها که چهره دیگری به ارکستر ملی دادند و خوشحال بودم که چهره های با انگیزه دیدم. ارکستر موسیقی ملی محصول همیاری اعضای شورای فنی ارکستر، رهبر و اعضای ارکستر بود که دوره طلایی 2 ساله را با یکدیگر گذراندیم و خاطره ساختیم؛ چراکه همه اعضای ارکستر با انگیزههای معنوی همکاری کردند و حالا اگر مسئولان ارشاد جسارت ندارند که از این جوانها عذرخواهی کنند من شخصا از تک تک آنها عذرخواهی می کنم.
علیزاده در پایان بخش نخست گفت و گوی خود در پاسخ به این پرسش که مسئولان ارشاد و دستاندرکاران آن برخلاف شما نظر دارند و معتقدند که ارکستر منحل نشده و فقط شیوه اداره آن تغییر کرده است گفت:
- خیلی خوب است. ما زیر سقف آسمان ایران همگی هموطنیم و خیلی خوشحال میشوم وقتی میبینم جریان هنری در عرصه موسیقی به خوبی پیش میرود و باید نگاه مثبت و خوب به جریانها داشته باشیم. اما تجربه نشان داده است که این خوشبینی نتیجهای ندارد و شاید در دورهای هرچند کوتاه به عنوان مُسکن کاربرد داشته باشد اما در نهایت مطمئن هستم این شیوه اداره ارکستر راه به جایی ندارد به همین دلیل است که از مسئولان هیچ انتظاری ندارم و این به شعار من تبدیل شده است.