خوشحالیم که از هر کسی و از هر جایی که فکر میکنید به دستمان کارت و پیام تبریک میرسد و همه برایمان آرزوی چرخیدن چرخهایمان را میکنند و خوشحالند که دوچرخه هنوز هم هست و دارد به راه خودش ادامه میدهد. وقتی میگوییم از هر کسی و از هر جایی، یعنی از هر کسی و هر جایی! باورتان نمیشود؟ خودتان 12 تبریکی را که از بین هزاران هزار تبریک تولد دوچرخه برایتان انتخاب کردهایم ببینید تا حساب کار دستتان بیاید!
تصویرگرىها: نازنین جمشیدى
رولد دال (به روایت پگاه شفتی):
من «رولد دال» هستم. همان نویسندهای که با بچههای لوس میانهای ندارد و به آنها لقب«تاول» میدهد. لقب بامزهای است، نه؟
دوچرخه جان، برای تولد 12سالگیات آرزو میکنم هیچوقت لوس و ازخودراضی نباشی و مثل چارلیِ کارخانهی شکلاتسازی همیشه بیادعا و دوستداشتنی باقی بمانی. راستی یک آرزوی دیگر: امیدوارم استعدادهایت مثل«ماتیلدا»ی نابغه بیشتر شکفته شود و خوب از خجالت «ترانچ بول»های زندگیات دربیایی! برایت یک دماغ گنده ی پر از جوش هم آرزو می کنم، مثل «هورتانسیا»!
سهراب سپهری (به روایت عباس تربن):
من نمیدانم
که چرا میگویند
که دوچرخه بیهیچ دلیلی
شعرهای بینالمللیِ ما را رد کرده
من خودم شعر فرستادم
بیهیچ اغراق
چاپ شد شعرم یک هفتهی بعد!
بد نگوییم به مسئول گُلِ شعر اگر تب داریم
کار ما نیست که این چرخ روان را
با میخ گِله یا غُر، پنچر بکنیم
کار ما شاید این است
آرزویی بکنیم
مثلاً اینکه دوچرخه روزی
بوقی بخرد
که صدایش تا ده کوچه آنورترتر هم برود!
پینوکیو (به روایت فرهاد حسنزاده):
تو روزگاری که دماغها شده عینهو دستهی بیل و هی روز به روز وضع دکترهای دماغولوژیست توپتر میشه، خوشحالم که دماغ دوچرخه فندقیه. به هر حال ما که آدم شدیم، آرزو میکنم دوچرخه هیچوقت آدم نشه و همون چیزی که هست بمونه. گول روباه و گربهنره رو هم نخوره.
سعدی علیه الرحمه (به روایت فریبا خانی)، دربارهی 12سالگی دوچرخه میفرماید:«هر دوچرخهای که منتشر میشود، ممدّ حیاتست و چون بر میآید مفرّح ذات. پس در هر دوچرخه دو نعمت موجودست، و بر هر نعمت شکری واجب!»
شیخ مصلحالدین همچنین میفرماید:
بماند سالها این نظم و ترتیب (منظور دوچرخه است!)/ ز ما هر ذرّه خاک افتاده جایی/ غرض نقشیست(نشریهی دوچرخه) کز ما باز ماند/ که هستی را نمی بینم بقایی
علیاکبر دهخدا (به روایت شیوا حریری):
من که خود «چرند و پرند» بسیار نگاشتهام و در آن کتاب مطایبه بسیار کردهام، به زبان فارسی که میرسد با احدالناسی شوخی ندارم! آرزومندم دوچرخه و رانندگان و خوانندگانش درست بنویسید؛
بی غلط املایی و انشایی و بدون تپه و چاله!
رستم (به روایت سید سروش طباطبائیپور):
رخش را فراخواندم، نیامد و جای خود دوچرخه فرستاد. به طعنه دستی بر یال و فرمانش کشیدم. تکچرخی بلند بالا زد. بیدرنگ
بر زینش جهیدم و پای بر رکاب شدم. چون باد سوی میدان روانه شد. به میدان که رسیدم همه یاران، دوچرخه سوار به انتظار! حیران، چنین سرودم:
منم آن تَهمتَن، یَل شیرگیر/ ازین پس دوچرخهسوار و دلیر
همه تکچرخ زنان سوی دشمن تاختیم. اهریمن از هیبت سپاه دوچرخهسوار برمید. خندان برای همهی ایران، چرخیدن چرخ دوچرخهی زندگی آرزو کردیم!
کلاه قرمزی (به روایت نفیسه مجیدیزاده):
میخواد تولد بشه، خوف نشستی هی حرف میزنی، فکر زندگی نیستی که! باید کیک بخری، هدیه بدی، عیدی بدی! آرزوی خوف خوف بکنی. من آرزو کردم دوچرخه زودتر 18 سالش بشه، گواهینامه بگیره، بعد کامیون سوار شه، تریلیای، هواپیمایی چیزی... بعد تاش میکنیم میذاریم تو جیبمون! خف اگه دوچرخه رو میشه خوند، تریلی رو هم میشه تا کرد گذاشت تو جیب!
تولد دوچرخه سواری شما مبارک/ تولد هپی برز دی شما مبارک/ صفا آوردین، مرحمت عالی.
سرباز هخامنشی (به روایت محمد سرابی):
خوشحالم که میتوانی حرکت کنی و در دنیایی که زیباییهایی دارد جلو بروی و از سربالاییها و سرازیریها رد شوی.
رکابزدن و پیش رفتن خودش لذتبخش است، حتی اگر هدف بزرگی هم نداشته باشی. باور کن 12 سال یا 2000 سال فرق زیادی ندارد وقتی نتوانی از جایت تکان بخوری و تمام چندین قرن عمرت را توی سنگ بگذرانی و نیزه به دست به نفر جلوییت نگاه کنی تا مردم بیایند و کنارت با عینک آفتابی و بطری آب معدنی عکس بگیرند. به تو خیلی امیدوارم و آرزو میکنم تجربههای خوبی و همینطور هدف خوبی داشته باشی و وقتی از کنارم رد میشوی یک عکس با هم بگیریم.
آلبرت انیشتین (به روایت آتوسا رقمی):
از دنیای زندهها پرسیدم از تولد دوچرخه» چند وقت میگذرد؟ یکی گفت: «برای من که مثل 12 چشم برهم زدن گذشته!» یکی دیگر گفت: «انگار 12هزار قرن پیش بود!». گفتند اگر زمینی بوده باشی، 12 سال، اگر نه بستگی به سرعت حرکت سیارهات دارد، از 12 روز ثبت شده تا 120هزار سال. خوب شد آن دنیا که بودم نسبیت زمان را کشف کردم! اما این زمان را هر طوری و از هر جایی که اندازه بگیریم فرقی نمیکند، بههرحال بهدنیا آمدن دوچرخه، مبارک بوده و هست. امیدوارم همیشه مثل نور حرکت کند و حرفها و گفتنیهایش را برای خوانندههایش به انرژی تبدیل کند. D=mc2
شلدون آلن شل سیلوراستاین (به روایت حدیث لزرغلامی):
آرزو میکنم هرچی بدبختی و دردسر دارین با یه غرررررررر برن پیِ کارشون! بعد هر وقت از دست هم لجتون گرفت، وایسین جلو هم داد بزنین غرراااااااااااااغرررررررررررررررررر تا همهچی حل شه و روی هم رو ببوسید.
روزای صفحهبندی هم، وقتی که دیگه آخر شبه و هنوز کارا تموم نشده، جمع شین دور هم و داد بزنین غراااااااااااا غررررررا غرررررررا غرررررر و دوچرخه خودش خود به خودی دربیاد!
یوری الکسییویچ گاگارین (به روایت آیدا ابوترابى):
С Днем Рождения! این یعنی تولدت مبارک!
Велосипед این هم یعنی دوچرخه!
پس همه با هم تولدت مبارک دوچرخه! ولی خودمانیمها، دوچرخه هم شد فضاپیما؟! اصلاً دوچرخهای که نشود با آن فضا رفت به چه دردی میخورد؟ با دوچرخه باید پرواز کرد، بالا رفت و تو آسمونها چرخید و زمین را دید زد! پس آرزو میکنم دوچرخهتون همیشه پرواز کنه! باهاش بالا برید و هر جا خواستید سرک بکشید!
کاپیتان آرچیبالد هادوک (به روایت علی مولوی):
لعنت به دل سیاه شیطون! لعنت به دل سیاه شیطون! به این زودی شد 12سال؟ توی یک عمر سفرهای دریایی و ماجراجویی، هرگز یه ضمیمهی نوجوون رو ندیده بودم که 12 سالش بشه! به نظرم به افتخار خودتون چندتا نوشابه باز کنین!
آرزو میکنم یه روزی هم این تنتن ما رو توی تحریریهتون بپذیرین! گناه داره! جوونه و جویای نام!