تقریبا 18سال از نخستین قانون بلدیه گذشت و شهرداری تهران در سال1304 بهصورت یک نهاد رسمی با ساختمانی مشخص و کارمندان محدود آغاز بهکار کرد. البته پیش از آن تشکیلات شهرداری زیرنظر بلدیهچی در وزارت داخله یا نظمیه مستقر بود. اما در سال 1304برای نخستین بار این نهاد در ساختمانی با کارکردی مشخص شروع بهکار کرد. البته پیش از تشکیل بلدیه در تهران، در چند شهر کشور بلدیه زودتر جا باز کرده بود؛ تبریز و بوشهر از آن جمله بودند. اما رشد ادارات مختلف بلدیه و همچنین شکلگیری قوانین شهری در تهران رشد بیشتری داشت. برای نخستین بار و در همان ماههای نخست شکلگیری بلدیه، اداره تنظیفات (خدمات شهری) در بلدیه تشکیل شد و بهتدریج سایر زیر مجموعههای شهرداری در بلدیه جا باز کردند.
اگر بخواهیم براساس تاریخ قلمبزنیم، میرزا عباس خان مهندسباشی و خلیلخان ثقفیاعلمالدوله، نخستین بلدیهچیهای تهران بودند؛ بلدیهچیهایی که نه قدرت مشخصی برای اداره پایتخت داشتند و نه ابزار لازم را. ساختمانی محقر در سبزه میدان را با عنوان بلدیه راهاندازی کردند و بیشتر مشغول تهیه اعلامیههای عمومی و ضوابط اجتماعی بودند. ماجرای بلدیه انگار از روزگار کاشفالسلطنه چایکار جدیتر شد.
در واقع هنگامی که کاشفالسلطنه چایکار به بلدیه رنگ و سیمایی جدید میداد و وظایف این نهاد نوپا را هر روز آشکارتر میکرد، همزمان برای شهر نیز قوانینی جدید وضع میکرد. او در واقع نخستین شهردار رسمی تهران بود که در مدت بلدیهچی بودنش توانست گامهای نخستین را برای تثبیت بلدیه بردارد. او از همان روزهای آغاز فعالیتش، جزوههایی تنظیم کرد که در آن وظایف بلدیه و مأمورین آن به تفصیل آمده و تشکیل انجمنها و دوایر مختلف و محدوده و اختیارات آنها بیان شده بود.
این جزوه به«کتابچه قانون بلدیه» معروف بود و آن را مشتمل بر 108ماده به چاپ رساند. او توانست بسیاری از خیابانها و کوچههای شهر را نامگذاری کند و همچنین شمارهگذاری خانهها را نیز به انجام رساند. روشنایی چند خیابان مهم شهر و رساندن آب آشامیدنی به خانهها با گاری بشکهدار و نظافت معابر و آبپاشی خیابانها نیز از دیگر فعالیتهای اوست.
کاشفالسلطنه نخستین شهردار رسمی تهران بود که بهمدت یک سال ریاست خود در بلدیه، اقدامات نوینی را برای نخستین بار در تهران اجرا کرد. وی همچنین در زمینه حملونقل عمومی شهر، سرویس درشکه اسبی را برای عموم راهاندازی کرد. چراغانی مجلس و مراسم آتشبازی از دیگر کارهای نخستین شهردار تهران بود چنانچه در نخستین سالروز جشن مشروطیت، آتشبازی باشکوهی را در میدان توپخانه برگزار کرد که تا سالها بعد این سنت باقی ماند.
پس از برکنار شدن کاشفالسلطنه از ریاست بلدیه، چندین شهردار دیگر قدم به بلدیه تهران گذاشتند ولی تا سال 1300شمسی کار قابلتوجهی در این زمینه انجام نشد. در این سال اداره بلدیه مورد بازنگری قرار گرفت و با تقلید از قانون بلدیه در پاریس، لندن و برلین، بلدیه جدید شروع بهکار کرد.
این بار «گاسپار ایپگیان» بهعنوان رئیس بلدیه تهران معرفی و مأمور تشکیل اداره جدید شد. تأمین روشنایی خیابانهای لالهزار، امیریه، علاءالدوله و اسلامبول ازجمله اقدامات شهردار جدید بود. اگرچه قبل از این خیابان چراغ گاز در پشت ارگ سلطنتی به وسیله فانوسها چراغانی شده بود، اما این اقدام جدید بلدیه بیشتر مورد توجه قرار گرفت.
بلدیه صاحبان دکانهای خیابانهای لالهزار، علاءالدوله و ناصریه را موظف کرد تا درهای مغازهها را رنگ کرده و تابلوهای خوانا بر سردرشان نصب کنند، پشت شیشهها را پاک کرده و از نامهای فارسی استفاده کنند. در این زمان بلدیه دارای شش اداره بود که شامل اداره صحیه و معاونت عمومی، اداره محاسبات و عایدات، اداره امور خیریه، اداره ساختمان، روشنایی و میاه (مردگان)، اداره تفتیش، سجل احوال، احصائیه و نشریات، اداره کابینه پرسنل، تنظیمات، ملزمات اجراییات و رسومات بود. دستور ساخت بنای بلدیه در میدان توپخانه و خاکریزی و تسطیح خیابان چراغ برق در این دوره صادر شد. همچنین این اداره به آبپاشی و نظافت خیابانها، کوچهها و جمعآوری زبالهها اقدام کرد و بسیاری از خیابانهای شهر نامگذاری شد.
به این ترتیب ایپگیان بهعنوان شهردار بلدیه جدید تهران توانست شهر را به پایتختی منظم تبدیل کند بهگونهای که بسیاری از امور شهری بهصورت مدون به اجرا درآمد و حقوق شهروندی ساکنان تهران برای نخستین بار مورد اهمیت قرار گرفت. بعد از تغییر کابینه سیدضیاء، موسیو ایپگیان از کار کنار رفت. پس از مدتی با روی کار آمدن رضاخان پهلوی، بلدیه تهران دارای شهرداری شد که منشأ بسیاری از تحولات جدید شهر شد.
سرتیپ آقا کریمخان بوذرجمهری یکی از افسرانقزاق و جزو ارباب جمعی رضاخان بود که پس از رسیدن به ریاست بلدیه در نخستین اقدام، میدان توپخانه را با کمک یک مهندس روسی به شکلی جدید طراحی کرد. وی این میدان را که نقشهایش برگرفته از میدان پطروگراد بود، به رضاخان که از سرکوب خوزستان برگشته بود، هدیه داد.
یکی از برنامههای بوذرجمهری، سنگفرش کردن بسیاری از خیابانهای مهم تهران قدیم بود که خیابان امیریه و همچنین میدان توپخانه تا خیابان باغشاه را شامل میشد. بوذرجمهری طراح بسیاری از خیابانهای کنونی تهران بود، بهگونهای که توانست در مدت کوتاهی و با طراحی عناصر جدید شهری، به تهران رنگ و روی یک پایتخت را بدهد. یکی دیگر از برنامههای وی، راهاندازی خطوط اتوبوسرانی بود که در ابتدا با سه خط شروع بهکار کرد و پس از مدتی به تعداد بیشتری گسترش یافت.
البته ورود معماری نوین به بافت سنتی تهران اگر چه در بسیاری از موارد با استقبال مردم روبهرو شد و باعثشد بوذرجمهری چهره محبوبی بین مردم تهران پیدا کند ولی چند اقدام وی در از بین بردن بخشی از بافت تاریخی باعث ایجاد تنفر بین ساکنان شهر شد.
رئیس بلدیه به بهانه گسترش تهران به فراتر از مرزهای دروازههای تهران، اقدام به تخریب دروازههای قدیمی بهجا مانده از عهد ناصرالدینشاه کرد؛ همچنین برای احداث بعضی از خیابانهای شهر درختان 300ساله تهران را قطع کرد. بدینترتیب اگر چه این شهردار توانست تهران را با سبکهای معماری اروپایی زیبا کند ولی بهدلیل اهمیتندادن به آثار تاریخی شهر «دشمن آثار تاریخی طهران» لقب گرفت. بوذرجمهری پس از 10سال بهدلیل بیماری از ریاست بلدیه کنار رفت و سرتیپ هوشمند که رئیس قبلی اداره ثبت بود، شهردار جدید تهران شد. هوشمند توانست با ذکاوت خاصی، بسیاری از اوضاع شهری را سامان دهد ولی از شانس بد یک روز دستور آبپاشی مسیر عبور رضاخان را نداد و هنگام عبور شاه قزاق از خیابان گرد و خاک به پا شد و به همین بهانه سرتیپ هوشمند از کار جدیدش برکنار شد.
بلدیه هر از چند گاهی با شهردار جدیدی آشنا میشد؛ این بار صوراسرافیل رئیس قبلی بلدیه اصفهان به این سمت انتخاب شد؛ وی در امر زیباسازی شهر اصفهان، اقدامهای بسیار جالبی را انجام داده بود ولی در تهران موفق نبود. بعد از او چند شهردار دیگر آمدند تا سرانجام در سال1326، مهدی مشایخی رئیس بلدیه شد.
مشایخی طرح جدیدی را پیشنهاد کرد؛ لولهکشی آب شرب تهران باعث شد تا این رئیس جدید با ادامه این طرح نوین، تهران را به پایتخت سایر کشورها نزدیک کند. وی برای اجرای این پروژه با شرکت الکساندرگیب انگلیسی قراردادی امضا کرد. اما از شانس بد، دهها چاه زده شد ولی هیچ کدام به آب نرسید و بدینترتیب بهانهای برای تغییر این رئیس بلدیه هم مهیا شد؛ دکتر محمد خلعتبری بهدلیل فساد مالی، حسام دولتآبادی، محمد مهران و تعداد دیگری نیز بهترتیب آمدند و بهدلیل ناکارآمدی و نداشتن کفایت برای ریاست بلدیه پایتخت یکی پس از دیگری برکنار شدند.
آنها هم رفتند و نوبت به شادمان رسید. ضیاءالدین شادمان را میتوان یکی از پرماجراترین شهردارهای تهران معرفی کرد. شادمان جنجالهای زیادی را به پا کرد و سرانجام حاشیههای ریاست او باعث شد تا این شهردار هم مجبور به استعفا شود. طرح بازنشستهکردن و بازخرید کردن بسیاری از مدیران شهری با واکنشهای زیادی روبهرو شد که شادمان نتوانست آتش آن را خاموش کند.
سرلک، سرتیپ صفاری و جواد شهرستانی شهردارهای بعدی بودند. خیابان جردن (آفریقا) در شهریور 48، درزمان شهرستانی احداث شد. انجمن شهر تهران که نقش ویژهای را در تصمیمهای شهری نداشت و تنها انتصاب شهرداران را عهدهدار بود، غلامرضا نیکپی را برای هشت سال شهردار تهران کرد.
نیکپی، نتوانست با اقبال عمومی روبهرو شود و بهدلیل اینکه اداره راهنمایی و رانندگی را جزو دستگاه شهرداری اعلام کرد مورد تنفر افسران این اداره قرار گرفت؛ از طرفی دیگر نیکپی، برعکس شهرداران قبلی که زیاد به مردم کاری نداشتند، با بولدوزر خانههای مردم حاشیه شهر را خراب و این مردم فقیر را آواره کرد.
نیکپی که نامش با خاطرات بدی در ذهن ساکنان تهران همراه بود سرانجام توسط همان انجمن شهر در سال56 برکنار و شهرستانی دوباره شهردار شد. بدینترتیب از دوره ناصری تا پایان پهلوی، حکایت بلدیه، دارای ماجرای پرپیچ و خمی بوده که گاه برای امور شهری مفید و گاه آه مردم را بلند میکرده است.
به هر حال بلدیه با تمام فرازونشیبهای خود، توانست «طهران» را «تهران» کند و شهر پر از گردوغبار را که درشکههای ناصری تنها وسایل نقلیه آن بودند به شهری وسیع تبدیل کند که خیابان، ماشین، اتوبوس و حتی بلوارها و میادین جدید نمادهای جدید آن بودند. البته تهران آن روز هنوز هویت داشت و شهرداران به خوبی میدانستند که حق واردکردن ضربه به بافتهای تاریخی شهر را ندارند و هر کس دشمن تاریخ شهر باشد با تنفر ساکنان مجبور به ترک کرسی ریاست بلدیه میشود.
رئیس روشنفکربلدیه
موسی مهام شهردار جدیدی بود که نامش با بسیاری از فضاهای سبز تهران ماندگار شد؛ رئیس جدید بلدیه، ماجرای جالبی داشت. وی که قبلا رئیس بلدیه شهر مشهد بود پس از رسیدن به سمت جدید، شروع به ایجاد آبنما، بلوار و گل و گلکاری کرد. وی که عاشق زیباییهای شهری بود و برعکس شهرداران قبلی و بعدی تهران به عابر پیاده اهمیت میداد، با این تفکر که تهران باید برای ساکنان شهری، جالب و جذاب باشد، برای نخستینبار آب کرج را به تهران آورد. یکی از مهمترین کارهای رئیس روشنفکر بلدیه، ساختن بلوار آب کرج (بلوار کشاورز) بود. این بلوار بین زمینهای دانشگاه تهران جلالیه (متعلق به جلالالدوله نوه ناصرالدینشاه) قرار داشت و نهر کرج بین آن جریان داشت. این بلوار و آب نماهای آن توانست در مدت کوتاهی، بسیاری از تهرانیها را برای گذران اوقات فراغت جلب کند. میدان اسب جلالیه هم در زمینهای جلالیه، کنار بلوار بود که پس از چند سال پارک لاله جای آن ساخته شد و پس از آن هتل اینترکنتینانتال (هتل لاله) در کنار پارک ساخته شد. مهام، پس از موفقیتآمیز بودن بلوار آب کرج، میدان ولیعصر را طراحی کرد. این میدان میان میدانهای جدید تهران آن دوره از اهمیت خاصی برخوردار بود، ازجمله آنکه خیابان پهلوی به آن ختم میشد و بهعنوان یکی از میادین منطقه اعیاننشین تهران آن زمان، جایگاه ویژهای داشت.
موسی مهام، هم چندان دوام نیاورد و جایش را با فتحالله فرود عوض کرد. فرود در دهه40 با تکیه بر رابطه خوبی که با مردم جنوب شهر داشت، توانست زاغههای جنوب تهران را خراب کند و جای آن خانههای دولتی بسازد. این طرح فرود با استقبال ساکنان جنوب تهران روبهرو و با موفقیت نسبی مواجه شد. اما از آنجا که بلدیه به هیچکس وفا نکرده بود، او هم مانند رؤسای پیشین رفت و از اقبال بد یا ماجرای پشت پرده، همراه موسی مهام و غلامحسین ابتهاج به زندان رفت. دستور زندانی شدن این سه شهردار را علی امینی نخستوزیر وقت که به مبارزه با فساد مالی میپرداخت، صادر کرد. دکتر نصر و بعد از او احمد نفیسی، شهرداران بعدی تهران شدند. در این زمان تقریباً تهران رنگ دیگری بهخود گرفته بود و بسیاری از مشکلات 40سال پیش را نداشت.