ولی «وَ مَنْ أَرَادَ بِهِ الدُّنْیَا فَهِیَ حَظُّه»؛ اگر هدف حقوق و مدرک بود، خود را ارزان فروختهاید. «وَ مَنْ أَرَادَ بِهِ خَیْرَ الْآخِرَهِ»؛ اما اگر کسی هدفش از تدریس و تحصیل آخرت بود، «أَعْطَاهُالله خَیْرَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَه»؛ خدا هم دنیایش را آباد میکند. هرکس هدفش گندم باشد، کاه هم پیدا میکند. اگر کسی درس میخواند: «مَنْ طَلَبَ الْعِلْمَ لِیُبَاهِیَ بِهِ الْعُلَمَاءَ»؛ که بگوید: بنده هم مدرک فلان دارم. «أَوْ یُمَارِیَ بِهِ السُّفَهَاءَ»؛ با آدمهای سفیه، جدل کند. «أَوْ یَصْرِفَ بِهِ وُجُوهَ النَّاسِ إِلَیْهِ»؛ چشم مردم را بهخودش جلب کند. با غیرخدا معاملهکردن باختن است.
2 - استدلال، موعظه، مناظره: «ادْعُ إِلی سَبیلِ رَبِّکَ»؛ به راه خدا دعوت کن. «بِالْحِکْمَه وَ الْمَوْعِظَه الْحَسَنَه وَ جادِلْهُمْ بِالَّتی هِیَ أَحْسَن»؛ حکمت استدلال است، خوب و بد ندارد. همهاش خوب است. موعظه ممکن است حسنه باشد، ممکن است غیرحسنه باشد. میگوید: موعظه که میکنی نیکو باشد. جدال حسن کافی نیست، احسن باشد. چون جدال با مخالف است.
3 - رعایت ظرفیت افراد در تعلیم و تربیت: اگر بناست بچهها را وادار کنیم به حفظ قرآن، بچههایی را که آمادگی دارند. «فَاقْرَؤُا ما تَیَسَّر» (مزمل/20)؛ یعنی اگر میسور است. بگو قرآن را حفظ کن. اگر سختش است، به او تحمیل نکن. قرآن میگوید: «وَ عَلِمَ أَنَّ فیکُمْ ضَعْفا» (انفال/66)؛ خدا میداند شما ضعیف هستید. برنامه را سبک میگیرد.
4 - تدریجی و گام به گام بودن تربیت:بعضی چیزها یک مرتبه نمیشود، باید گام به گام باشد. کما اینکه شیطان آدم را گام به گام هل میدهد. «خُطُواتِ الشَّیْطان» (بقره/168)؛ تربیت هم گام به گام اثر دارد. شراب اول در همه خانهها بود، مثل سرکه. در چهار مرحله حرام شد. ربا هم همینطور. شراب و ربا چون شایع بود، گام به گام حرام شد.
5 - تخصص مربّی در امر تربیت: قرآن میگوید: «لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَ لِیُنْذِرُوا» (توبه/122)؛ فقیه که شدند مردم را تربیت کنند. یعنی باید کارشناس پختهای باشد. خیلی حدیثها مثل شکر است. اگر شکر را درون حلقش ریختی، خفه میشود. باید با آب و آبلیمو مخلوط شود، شربت شود.
6 - تکرار و تمرین: گاهی وقتها میگوییم، یکبار به او گفتم فایده نکرد. قرآن میگوید: «وَ أْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلاةِ» (طه/132)؛ بچهات را امر به نماز کن. بعد میگوید: «وَ اصْطَعلیها»؛ مقاومت کن. بچه نماز نمیخواند. ممکن است پدر و مادرش حریف او نشوند. معلم با او صحبت کند. ممکن است در یک شرایطی آمادگی ندارد، یک زمان دیگر.
7 - بهرهگیری از نمایش در آموزش: حضرت ابراهیم دید یک مردهای کنار آب است. اجزای بدنش میان حیوانات دریایی و هوایی و صحرایی تقسیم شد، گفت: خدایا این را چطور زنده میکنی؟ خدا گفت: چهار پرنده بگیر. «فَخُذْ أَرْبَعَهً مِنَ الطَّیْر» (بقره/260)؛ اینها را با هم مخلوط کن و بکوب. سر کوه بگذار. بعد یکی یکی صدا کن، ذراتی که در هم مخلوط شدند، جمع میشوند.