گرچه عموم تماشاگران، او را با نقشهای کمدی و بهخصوص حضور ویژهاش در سریال خانگی «قهوه تلخ» میشناسند اما عزتی بارها ثابت کرده اگر برای نقشهای درست و مناسب انتخاب شود، میتواند شخصیتی در خاطرماندنی و ماندگار خلق کند. واپسین نمونهاش بازی او در نقش «بِن» و نمایش «پسران آفتاب» است. این نمایش پس از یکماه و اندی اجرای موفقیتآمیز در سالن اصلی تئاترشهر، اینک به فرهنگسرای نیاوران آمده تا این بار بخت خود را با تماشاگرانی دیگر بیازماید. جواد عزتی گرچه در این نمایش ایفاگر نقش اصلی نیست، ولی شخصیت بِن را با چنان تبحری روی صحنه برده که تماشاگر نمیتواند یک لحظه چشم از او بردارد یا پس از پایان نمایش، بازی او را به سادگی فراموش کند. شبی پیش از آغاز اجرای پسران آفتاب سراغ عزتی رفتیم تا با او درباره نقشی که در این نمایش بر عهده دارد و همچنین هنر بازیگری و سایر تجربههایش در سینما و تلویزیون حرف بزنیم.
- برای بازی در پسران آفتاب، نخستین برخوردتان با متن نمایشنامه یا پیشنهاد حضور در این نمایش چگونه بود؟ نقش بن را چطور دیدید؟
من سیامک صفری را 14-15 سال است که میشناسم. هیچوقت در تئاتر با هم کار نکرده بودیم اما در 2 فیلم همبازی بودیم. خب همیشه دوست هم بودیم. یادم میآید در آخرین فیلمی که با هم بازی داشتیم، سیامک گفت باید طلسم را بشکنیم و با هم تئاتر کار کنیم. من هم گفتم باشد.
- آن زمان بحث تولید پسران آفتاب مطرح شده بود؟
بله. در واقع آقای صفری گفت کاری هست که تو را خبر میکنم. بعد از آن فیلم، با من تماس گرفت و نمایشنامه را به من داد. نمایشنامه را خیلی قبلتر خوانده بودم. سیامک به من لطف داشت و گفت ببین کدام نقش را دوست داری. از آنجا که میخواستم فعلا کمی از بازی در نقشهای پیرمرد و تیپیکال دور باشم، ترجیح دادم نقش جوان را بازی کنم، یعنی از روز اول که هنوز متن را نخوانده بودم، گفتم آن نقش جوان را بازی میکنم. از نیل سایمون هم قبلا نمایشنامههای زیادی خواندهام و از متنهای او نمایشهای زیادی هم دیدهام. سایمون آنقدر نمایشنامهنویس قهار و درست و تکمیلی است که نمیشود در برخورد با او زیاد مکث کرد یا از او ایرادی گرفت.
- با توجه به سابقه همبازیبودن و شناختی که از آقای صفری داشتید، فکر میکنید الان در این نمایش، ایشان بازیگر بهتری است یا کارگردانی موفقتر؟
100درصد میگویم بازیگر بهتری است. برای اینکه آقای صفری 30سال است مشغول بازیگری هستند. شاید پسران آفتاب دومین تجربه کارگردانیشان باشد. مطمئنا درباره آدمی با چنین رزومه سنگینی، نمیتوانم هیچ وقت بگویم کارگردانیاش موفقتر است. بیشک بازیگری او بر کارگردانیاش میچربد.
- درباره شخصیت بِن چه فکر میکنید؟ ارزیابی اولیه شما از این نقش چه بود؟ آیا در طول تمرینات، ایدهای برای شکل بازی این نقش داشتید که مثلا با راهنمایی آقای صفری، ایدههایتان به هم ریخته باشد؟
آقای صفری سعی میکند اصولا در انتخاب بازیگرها دقت کند تا اینکه بعدا بخواهد آنها را راهنمایی کند. وقتی انتخاب درست باشد، شما نقش را به بازیگر میسپارید. سیامک هم این اخلاق را دارد و نقش را بهدست بازیگر میسپارد. روزنامه شما را عده زیادی از مردم میخوانند و خب، خیلیها هنوز نمایش را ندیدهاند. بنابراین ترجیح میدهم زیاد راجع به کاراکتر حرف نزنم ولی در مورد نگاه خودم به آن، من معمولا قبل از بازی یک نقش، فکر نمیکنم. سعی میکنم مغزم را خالی کنم و نمایشنامه را بخوانم. چندبار که متن را میخوانید، نقش خودش بهوجود میآید، یعنی نویسنده، دیالوگها و کاراکترهای دیگر کدهایی به شما میدهند که میتوانید از آنها استفاده کنید. بعضیهایشان را کمرنگتر و بعضی دیگر را پررنگتر استفاده کنید. من هم همین کار را کردم. با توصیفی که نویسنده از بِن در دیالوگ دیگر آدمها کرده بود، همان را کمی پررنگتر کردم.
- آقای عزتی! فکر میکنید تغییر سالن و محل یک نمایش در کیفیت اجراهای آن تأثیرگذار است؟
100درصد، وقتی سالن محل اجرا تغییر میکند، شما به فرصتی احتیاج دارید که جنس بازیتان را نسبت به آن سالن تغییر بدهید؛ اندازه و نوع انرژیاش را تغییر بدهید. بنابراین تأثیر میگذارد. یادم میآید روز آخری که در تئاترشهر اجرا میرفتیم، سالن اصلی پر شده بود. بعد از مدتها که سالن اصلی پُر نشده بود، حالا پُر شده بود. طبیعتا هر کجای دیگر دنیا بود، شاید اجراهای این نمایش را ادامه میدادند، یعنی میگفتند حالا که تماشاگر دارد به استقبال کار میآید، اجازه بدهیم ادامه پیدا کند اما در ایران چنین چیزی امکانپذیر نیست؛ برای اینکه برنامهریزیها از یک سال قبل انجام میشود. طبیعتا اگر میخواستیم ادامه بدهیم، باید سالنمان را عوض میکردیم. از آنجا که مخاطبمان را داشتیم، ترجیح دادیم اجراهایمان را در سالن دیگری ادامه بدهیم.
- تا اجرای امشب، استقبال مخاطبان در تالار نیاوران چطور بوده؟
خب ما روزهای اول اجرا در نیاوران را پشت سر میگذاریم. اطلاعرسانیمان هنوز ناقص است. از قبل هم نمیتوانستیم بگوییم حتما به این سالن میآییم. معلوم نبود ولی مطمئنم روزهای آتی خیلی بهتر خواهد شد.
- پس شکل سالن و اصلا خود اجرا برایتان مسئلهساز نبوده. مشکل خاصی نداشتهاید؟
نه، طبیعی است که ما هر شب راجع به اجرایمان حرف میزنیم. حتی نوع تماشاگری که در این منطقه داشتیم، با نوع تماشاگرمان در تئاتر شهر فرق میکند. چه برسد از انرژی کاراکترها و دیالوگگفتنها در سالن اصلی با گنجایش 600نفر فرق دارد. اینجا با 300نفر و نصف آن گنجایش، در بازیها تأثیرگذار است و انرژیها فرق میکند. نوع بازیها متفاوت است. بازیها ریزتر و درونیتر میشود. بعضی جاها باید از غلوشدگی دور شویم. بالاخره ما یکماه این نمایش را اجرا کردهایم. شاید خیلی از چیزها در اجرای قبلی، روی ما مانده باشد. هر شب بعد از اجرا درباره اجرا صحبت میکنیم. خیلی چیزها را از خودمان حذف و چیزهایی را اضافه میکنیم. البته شکل کلی نمایش اصلا تغییر نکرده. شاید فقط نوع بازی ما تغییر کرده است.
- شما پیش از این سابقه بازی در تئاتر داشتهاید اما گمان میکنم چند سالی است وقفهای در حضور تئاتریتان پیش آمده.
خیر، نسبت بهکار من، فاصلهای نیفتاده. شاید نسبت به چیزی که تماشاگر میبیند، فاصله افتاده باشد. من یک سالونیم پیش، آخرین اجرایی که داشتم، در تماشاخانه ایرانشهر و کار آقای مسعود رایگان بود به نام «قاتل بیرحم، هسه کارلسون». در آن نمایش کنار هومن سیدی، رؤیا تیموریان، شبنم مقدمی و محمد سلوکی بازی کردم. بعد هم دوباره کار کردم، منتهی چون کارهای جشنوارهای بود و متأسفانه خیلی از کارها در بازبینی رد میشوند و به اجرا نمیرسند، تماشاگر ما فکر میکند من از صحنه دور افتادهام. درصورتی که من هر سال تئاتر را کار کردهام. قبلا هم همینطور بوده.به سرعت کار میکردم.
- شما از معدود بازیگرانی هستید که در هر 3 مدیوم سینما، تلویزیون و تئاتر کار کردهاید. علاقه و ترجیح خودتان به کدامیک از این مدیومهاست؟
نمیشود ترجیحی قائل شدچون هر کدام تکنیک خودش را دارد. وقتی شما تکنیک یک هنری را بلد هستید یا قصد دارید یاد بگیرید و در حال یادگرفتنش هستید، مشتاق هستید که انجامش بدهید. من هم چون مشتاقم که تکنیکها را یاد بگیرم و هر کدام از تکنیکها با دیگری فرق دارد، بهنظرم هر کدام از این مدیومها، بوی خودش را دارد.
- در واقع منظورم این بود که چون سطح استقبال مخاطب و پذیرش آنها در هر کدام فرق دارد...
بهنظرم نوع بازیهایشان فرق دارد...
- بله، البته جنس بازیها هم با هم متفاوتند اما چون میزان گستردگی و تأثیرگذاری تماشاگران در کار شما دخیل است، میخواهم بدانم شما ترجیح میدهید در کدام سطح یا مدیوم بیشتر دیده بشوید؟
ببینید، برای من مهم است که کارم را درست انجام بدهم و از آن لذت ببرم. اگر قضیه لذتبردن از شغل نبود، هر کسی که در شغل او، شهرت وجود ندارد، نباید اصلا کار میکرد یا باید سریع افسرده میشد ولی اینطور نیست. همه دارند از خود شغل و خدمترسانیشان و ارتباطی که میگیرند، لذت میبرند. شغل ما هم مستثنی نیست. چه با یک نفر طرف حساب باشیم، چه با میلیونها نفر، شغلمان را دوست داریم؛ یعنی خود این کارکردن را. دوست داریم در کارمان موفق بشویم.
- آقای عزتی! شما تا امروز در عرصه بازیگری، آنقدر در نقشهای کمدی ظاهر شدهاید که گویا میل دارید شما را بهعنوان کمدین بشناسند. درست است؟
فکر میکنم اینطور نبوده. من همیشه کارهایم یکدر میان بوده است. از روز اول تاکنون، یک نقش کمدی بازی کردهام، یک نقش جدی. من حتی نقش منفی هم بازی کردهام. در تئاتر که خیلی زیاد، در سینما و تلویزیون هم به نسبت.
تجربه در ژانرهای مختلف
مردم کارهای کمدی را دوست دارند و آن در ذهنشان میماند. البته وقتی میگوییم کمدی، باید به تعریف درستی از آن برسیم و کمی آن را از باقی سبکها و بهخصوص طنز جدا کنیم. حالا من از مشهورترها مثال میزنم؛ فیلمهایی مثل «آفریقا» و «طلا و مس» یا سریال «مثل هیچکس» یا «میان ماندن و رفتن» که کاملا نقشم منفی بود یا فیلم «نیش» که همین اواخر با بازی من پخش شد و آنجا پلیس بودم. در آفریقا اگر حتی بهخاطر خود کاراکتر، لبخندی روی صورتتان میآید، نمیشود اسم آن را کمدی بگذارید. در آفریقا درست است که نقش من، شما را میخنداند ولی خیلی کاراکتر تلخی است. اصلا نقش منفی فیلم و قاتل بود یا سریال مثل هیچکس که بار گریاندن تماشگر روی دوش من و کاراکتری بود که بازی میکردم. مثلا پس از بازی در سریال «دودکش»، بلافاصله رفتم سر یک کار جنگی و الان هم در یک نقش منفی بازی میکنم و هر دو برای سینماست. سعی کردهام همیشه طوری کار کنم که همه ژانرها را تجربه کنم.