با نگاهی به آثار ارائهشده به این جشنواره متوجه میشویم که سینمای ایران، هم در آن سهیم است و هم نه. حضور اصغر فرهادی، کارگردان فیلم «جدایی نادر از سیمین» با آخرین ساخته سینماییاش به نام «گذشته» در کن یکی از اتفاقات خوبی است که میتواند برای ایران افتاده باشد؛ حضوری که متعلق به سینمای ایران نیست و تنها فیلمساز و تنیچند از عواملش همچون علی مصفا ایرانی هستند و این نمیتواند اتفاق خوشایندی برای سینمای ایران باشد چرا که این فیلم میتوانست سهم سینمای ایران در کن باشد اما... .
در روزهای برگزاری شصتوششمین دوره جشنواره کن با حضور ابوالفضل جلیلی، احمد طالبینژاد و فرزاد مؤتمن به بررسی جایگاه سینمای ایران در این جشنواره پرداختیم.
- امسال به سیاق چند سال اخیر، سینمای ایران نماینده رسمی در جشنواره کن ندارد. فکر میکنید دلیل این اتفاق، مناسب نبودن کیفیت فیلمهاست یا مدیران کن دیگر اعتنایی به تولیدات سینمایی ما ندارند؟
ابوالفضل جلیلی: بهنظرم مدیران کن هیچ تقصیری ندارند و فقط بهدنبال فیلم خوب هستند. مشکل از مدیریت سینمایی کشور ماست که در چهار سال گذشته خوب نبوده و هزار بار هم گفتهایم، ولی یا جایی چاپ نمیکنند، یا اگر هم جایی بیان میشود، بهایی به آن نمیدهند. فیلمسازان درجه یک ما فعلا کار نمیکنند مثل من که شش سال است کار نکردهام، بیکار ماندهاند. مسئله اینجاست ما فیلمی نداریم که بخواهیم به کن ارائه دهیم. اگر هم میبینید اصغر فرهادی اثری ارائه داده، فیلمی است که با همکاری کشور فرانسه ساخته شده (البته فراموش نکنیم که گذشته هم حتما فیلم خوبی است و امیدوارم موفق شود). در حال حاضر شرایط سینما به دلیل سیاستهای غلط دولت مطلوب نیست و به همین دلیل الان فیلمهای مناسب حضور در جشنوارههای معتبر کمتر ساخته میشود. فیلمها هم موضوع جهانی ندارند. فیلمی که میخواهد به جشنوارهای مانند کن راه پیدا کند، باید در مورد یک مسئله جهانی صحبت کند، نه مسائل بومی و... .
احمد طالبینژاد: من خیلی با این حرف موافق نیستم زیرا درست است که نماینده رسمی نداریم ولی به هر حال با وجود فیلم گذشته، ما هم در کن نماینده داریم زیرا فیلم آقای فرهادی که در کشور فرانسه ساخته شده محصول مشترک است و سهدانگ از این ششدانگ متعلق به ایران است؛ چه مسئولان سینمایی بخواهند، چه نخواهند و بهخاطر وجود این فیلم در کن پرچم ایران نیز در آنجا برافراشته میشود. درست است که فیلم گذشته از طرف سازمان سینمایی ایران نرفته اما کارگردان آن فردی است که هنوز متعلق به سینمای ایران است و قهر نکرده تا به کشور دیگری برود. به اپوزیسیون هم نپیوسته، تنها اتفاقی که افتاده این بوده که امکان فیلمسازی برای آقای فرهادی در کشور فرانسه مهیا شده و احتمالا فیلم بعدیاش را باز در ایران میسازد. اما درخصوص اینکه عنوان کردید مدیران کن مانند سابق اعتنایی به محصولات ما دارند یا نه، باید بگویم متأسفانه تمام جشنوارههای خارجی بهنوعی از سینمای ایران ناامید شدهاند، بهدلیل اینکه فیلمهای ما دیگر مانند سابق کیفیتی ندارند که مورد توجه این جشنواره قرار بگیرند. نمیخواهم بگویم آنها خیلی آدمهای برحقی هستند و خیر سینمای ایران را میخواهند، نه اینطور نیست اما بههرحال در قیاس با دهههای70و80 و نیمه دوم دهه60 ما فیلمی نداریم که خیلی قابل دفاع باشد.
فرزاد مؤتمن: ما هیچ وقت در کن حضور پررنگ نداشتهایم و تنها یکبار نخل طلا را آن هم بهصورت مشترک برای فیلم «طعم گیلاس» عباس کیارستمی از کن دریافت کردهایم. حضور ما در کن بیشتر در بخشهای جنبیتر بوده نه در بخش مسابقه اصلی آن. کن یک فستیوال بینالمللی است و بیشتر به فیلمهایی که جنبه بینالمللی دارند، توجه نشان میدهد و این خیلی طبیعی است که به فیلمهای ما توجه چندانی نداشته باشد؛ البته در سالهای اخیر کمتر فیلمی ساختهایم که جشنوارهها جذب آن شوند. اما در حالت کلی فکر نکنیم کن حکم قطعی است و اگر ما در آنجا فیلمی نداشته باشیم خیلی بیچاره میشویم.
کن در واقع جشنوارهای است که در 10-15 سال اخیر زدو بندهایش با شرکتهای فیلمسازی و صنعتی کمکم رو شده و در نتیجه با ملاحظهکاری زیادی فیلم انتخاب میکند؛ حتی این اتفاق باعث شده گاهی فیلمهایی که اصلا خوب نیستند در کن بدرخشند و آثار خوب پشت در ماندهاند، پس فکر نکنیم اگر فیلمی در این جشنواره نداریم به این معناست که سینمای ما اهمیتی ندارد. اصولا خیلی نباید به این جشنوارهها اهمیت دهیم ولی در عین حال این را هم بدانیم که خیلی آثار مناسبی برای کن نداشتهایم.
- بهطور کلی حضور سینمای ایران در جشنوارههای معتبر جهانی سالهاست که کمرنگ شده و اگر موفقیت فیلمهای اصغر فرهادی را حاصل تلاش فردی بدانیم میتوان گفت که در این سالها سینمای ایران موفقیت قابلتوجهی نداشته است. نظرتان در این خصوص چیست؟
ابوالفضل جلیلی: در نگاه کلی، من بر این عقیدهام که سینمای ایران از دوران طلاییاش فاصله گرفته است. در آن دوره هر زمان که ما به جشنوارههای خارجی میرفتیم فیلممان برنده میشد و به ما میگفتند که سینمای ایران افتخار آفریده است اما الان اگر از جایی جایزهای میگیریم میگویند جلیلی افتخار آفرید یا فرهادی افتخار آفرید؛ این است که حیثت ملی ما به حیثت فردی تبدیل شده و این امر برای کشور ما بسیار بد است.
احمد طالبینژاد: فقط که فیلمهای آقای فرهادی در این سالها به جشنوارههای خارجی نرفته، فیلمهای آقای مانی حقیقی و آقای مصفا نیز توانستهاند به جشنوارههای خارجی راه پیدا کنند و جوایزی هم بگیرند. بهنظر من وضعیت سینمای ایران در جشنوارههای کشورهای دیگر به نسبت سایر کشورها بد نبوده اما ما بد عادت شدهایم و فکر میکنیم هرفیلمی میسازیم باید سر از جشنوارههای خارجی دربیاورد درحالیکه خیلی از کشورهای دیگر هم صنعت سینما دارند ولی هر چهار، پنج سال یکبار ممکن است یک فیلمشان در جشنوارههای خارجی دیده شود اما ما در این یکی، دو سال اخیر فیلمهای کوتاه، مستند و بلند متعددی را به جشنوارههای مختلف فرستادهایم که توانستهاند جوایز خوبی هم از آن خود کنند. این نشان میدهد وجهه بینالمللی سینمای ایران خیلی هم بیرونق نبوده. اما درخصوص مسئله تلاش فردی که اشاره کردید، بهنظرم باید همینطور باشد بهدلیل اینکه من اصلا موافق نیستم که دولت در این زمینهها دخالت کند.
دولتیها به غلط فکر میکنند تمام فیلمها باید از کانال آنها به جشنوارههای خارجی فرستاده شود زیرا اگر بخواهد این اتفاق بیفتد عملا میماند چند فیلمی که میخواهد منویات مدیران سینمایی را با زبانی مستقیم و بدون ظرافت بیان کند. واقعیت این است که هر فیلمسازی در تمام دنیا با تلاش فردیاش باید راهی این جشنوارهها شود. البته منظورم این نیست که حمایتی نداشته باشند، نقش پخشکننده در این میان بسیار اهمیت دارد؛ مثلا سازنده فیلم «میلیونرزاغهنشین» یک سال تمام در اروپا و آمریکا گشت و لابیهای مختلف انجام داد. یا در فیلم جدایی نادر از سیمین نباید نقش پخشکننده را فراموش کنیم. به هر حال این روش درستتر است تا اینکه دولت بخواهد تشخیص دهد فیلمی به جشنواره خارجی برود یا نه. فکر میکنم فیلمسازان باید به سمتی بروند که بگویند ما خودمان اقدام میکنیم و اینکه دولت بخواهد با مسئولان جشنوارهها برای پذیرش فیلمی در تماس باشند، روش غلطی است.
فرزاد مؤتمن: تقریبا تمام اتفاقات خوب سینمای ایران ماحصل تلاشهای فردی بوده. من معتقدم بیش از آنکه به جشنوارهها فکر کنیم باید بهدنبال راهی برای اکران عمومی فیلمهایمان در کشورهای دیگر باشیم. اگر فیلمهای ما بتوانند در کشورهای دیگر هم اکران شوند آن موقع است که جشنوارهها هم ما را جدیتر میگیرند؛ اما در عین حال مخالف شرکت در جشنوارهها نیستم. آنها مانند ویترینی برای دیدهشدن و معرفی فیلمها هستند و تلاش برای حضور در آنها اصلا بد نیست.
- همــــزمان بـــا نادیدهگرفتهشدن سینمای ایران در جشنواره کن حضور فیلمهای ایرانی در بازار فیلم کن پر رنگتر شده است. آیا این حضور میتواند جای خالی ایران در بخشهای رقابتی کن را جبران کند؟
ابوالفضل جلیلی: مسئله اینجاست که شما هر فیلمی را میتوانید به بازار فیلم کن ببرید. میتوانید یک فیلم با موبایل بگیرید و در بازار کن غرفهای تهیه کنید و کارتان را ارائه دهید و موضوع پیچیدهای هم نیست! اما اگر فیلمی به بخش رقابتی راه پیدا کند، آن زمان است که اهمیت دارد.
احمد طالبینژاد: حضور در بازار کن اصلا ربطی به بخش مسابقه ندارد زیرا مانند دکهای است که در اطراف محل برگزاری مسابقات برپا میشود. بازار کن هم حالت موقتی دارد و افراد آثارشان را به آنجا میبرند و معرفی میکنند و خیلی هم خوب است و از این جهت که ما بتوانیم به بازار بینالمللی راه پیدا کنیم قابلتوجه است و باید از بخش مسابقات نیز جدیتر گرفته شود.فیلمسازان و تهیهکنندگان ما باید در این بازار حضور فعال داشته باشند چون ممکن است فیلمهایشان از طرف کشورهای دیگر مورد استقبال قرار بگیرد و آنها را برای نمایشدادن در کشورشان بخرند. این حضور هرچقدر هم پررنگ باشد ربطی بهخود مسابقه و گرفتن جایزه و اعتبار ندارد زیرا شرکتکردن در بازار کن اعتبار فرهنگی نمیآورد.
فرزاد مؤتمن: بازار جای خوبی است و این امکان را بهوجود میآورد که بتوانیم فیلمهایمان را در آنجا بفروشیم و حتی میتواند مقدمه حضور آثارمان در جشنوارههای دیگر شود. بهنظرم باید حضور در بازار کن را جدی بگیریم. ما حتی شاهدیم که امسال ژان لوک گدار با آن همه سابقه و تخصص ترجیح داده فیلمش تنها در بازار کن حاضر شود و بهنظر میآید که این فیلمساز سالخورده دیگر برای بخشهای رسمی کن اهمیتی قائل نیست.
- درحالیکه ایران نماینده رسمی در کن ندارد، چندین فیلمساز ایرانی در بخشهای مختلف این جشنواره حاضرند. حضور کارگردانان ایرانی بدون فیلم ایرانی را چطور ارزیابی میکنید؟
ابوالفضل جلیلی: فیلمسازان از همه جای دنیا به جشنواره فیلم کن میآیند و این اشکالی هم ندارد زیرا زمانی که خداوند جهان را آفرید به انسان گفت که تمام کائنات را برای تو آفریدم و نگفت که فقط ایران را برای تو آفریدم. خود من هم قبلا با تهیهکنندگان ژاپنی و فرانسوی کار میکردم و اتفاقا وضع مالیام هم خیلی خوب بود زیرا، هم از آثاری که میساختم حمایت میکردند و هم برایشان تبلیغات داشتند. اما در سالهای اخیر بهخاطر وضعیتی که وجود داشته، کاری انجام ندادهام و باز تصمیم دارم اگر بشود با کشورهای خارجی کار کنم.
احمد طالبینژاد: به هر حال ایرانیها با حضور در جشنواره کن نشان دادند که در عرصه سینما فعال هستند و حضور دارند؛ حتی اگر دولت خیلی هم موافق نباشد. واقعیت این است که شرکت در جشنواره کن یک موقعیت فرهنگی است و حضور در آنجا میتواند باعث ایجاد خیلی موقعیتها و ارتباطات خوب شود.
شرکت در جشنواره کن یک اعتبار است که سینمای ایران نباید آن را به صرف دعواهای سیاسی از دست بدهد. مشکل ما بر سر مسئلهای است که مختص امروز هم نیست و از قبل بوده؛ اینکه با سینما بهعنوان یک مقوله سیاسی برخورد میکنیم و میگوییم مثلا فلان جشنواره را تحریم میکنیم و فیلم را نمیفرستیم؛ اینها بهنظرم روشهای خوبی نیست. فرهنگ و سیاست دو مقوله جدا از هم هستند و پیوند این دو در اغلب موارد به زیان فرهنگ تمام میشود. یکی از دلایل بحران امروز سینمای ایران این است که بیش از آنچه نیاز بوده، سیاسی شده و این اتفاق یکی از بزرگترین اشکالات است. اگر قرار است از ابزاری استفاده شود، آن ابزار باید فرهنگی باشد.
فرزاد مؤتمن: نمیدانم دقیقا چندفیلم به این شکلی که به آن اشاره کردید در جشنواره امسال شرکت کردهاند اما میدانم که فیلم گذشته اصغر فرهادی محصول کشور فرانسه است و تعداد زیادی از عواملش ایرانی هستند و این نشان میدهد گذشته، فیلمی است که اتفاقا ما باید خودمان میساختیم اما گویا شرایط مهیا نبوده و فرهادی آن را در خارج از کشور ساخته است.این موضوع در عین اینکه خوشحالکننده است زنگ خطری نیز برای سینمای ملی ما محسوب میشود که آیا واقعا شرایط بهسمتی میرود که بخشی از فیلمسازان ما جای دیگری کارکنند؟! این اتفاق اگر بیفتد برای ما خوشایند نیست؛ اتفاقی که در سالهای گذشته برای کشورهای اروپای شرقی و شوروی هم افتاد. وقتی ما فیلمسازانی داریم که در دنیا به آنها نگاه میکنند پس چقدر خوب است که شرایط فیلمسازی را در داخل کشور برای آنها فراهم کنیم.
- نظریهای وجود دارد مبنی بر اینکه جشنواره فیلم کن سیاسی کار میکند. آیا با این نظریه موافقید یا فکر میکنید تنها با معیارهای سینمایی به فیلمها توجه دارد؟
ابوالفضل جلیلی: اگر دقت کردهباشید در مملکت ما همه در مورد اینکه جشنوارههای خارجی سیاسی هستند یا نه، صحبت میکنند ولی هنوز جوابی برایش پیدا نکردهاند. هنوز انتلکتوئلهای بخش فرهنگی ما متوجه نشدهاند که این جشنوارهها فرهنگی است یا سیاسی و در این وضعیت طردش میکنند و میگویند به ضرر ماست. اما از سوی دیگر جالب است که میبینیم10روز مانده به شروع مراسم، مسئولان سینمایی ما به کن میروند! چطور با پول بیتالمال به کن سفرکردن خوب است و همه دوست و آشنایانشان را هم با خود میبرند ولی وقتی بازمیگردند برای خالی نبودن عریضه میگویند که اینها یک مشت نادان بودند که همه آنها علیه ما موضع داشتند؟! خب اگر این افراد بد هستند چرا در جشنوارهشان شرکت میکنید؟ اگر هم میروید چرا این همه جمعیت به آنجا میبرید؟ از هیچ جای دنیا این همه آدم را به کن نمیبرند زیرا جای گرانی است؛ من هم یکبار به آنجا رفتهام ولی بهخاطر فیلمام بوده چون هیچ زمانی خودم پولش را نداشتهام. از خود آمریکا هم فقط دو، سه روز میآیند و میروند اما تنها جایی که مسئولانش از یک هفته قبل میروند و تا آخرش میمانند، کشور ماست. این افراد باید جواب دهند که این جشنواره سیاسی است یا فرهنگی.
احمد طالبینژاد: جشنواره کن مثل هر جشنواره دیگری طبیعتا یکسری سیاستهایی را دنبال میکند؛ سیاستهایی که بستگی به شرایط جهانی دارد. واقعیت امر این است فیلمی که به جشنواره کن یا هر جشنواره دیگری میرود باید موضوع قابل دفاعی داشته باشد تا مدیر جشنواره زیر سؤال نرود که چرا فیلمی را انتخاب کرده و به آن جایزه داده و اگر دلیل قابلقبولی نداشته باشد میگویند شاید دلیلش سیاست بوده. به هر حال پشت همه جشنوارههای بینالمللی نوعی لابیگری و بدهبستان سیاسی وجود دارد که کن هم از این امر مستثنا نیست. من نه نمایندگی کن را دارم و نه میتوانم به قطعیت نظری بدهم اما میشود حدس زد که سیاست نه بهمعنای پلیتیکی آن بلکه بهمعنای نوعی خطمشی در کن وجود دارد.
فرزاد مؤتمن: حتما این کار را میکند و هیچ جشنوارهای در دنیا نیست که این کار را نکند؛ اما نمیتوان این موضوع را اثبات کرد زیرا زمانی که جلسات برگزار میشود ما همه پشت در هستیم و نمیدانیم آن طرف چه اتفاقی میافتد. بهنظر من سیاسیکاری و ملاحظهکاری همه جا وجود دارد و فشار از طرف جاهای مختلف هم روی کن وجود دارد. وقتی لارس فونتریه در این مراسم حرفهای نادرستی زد واکنشی که کن نشان داد، مشخص کرد تا چه اندازه تحت فشار یهودیان است. این واکنش تندی بود که فیلمساز را بهخاطر حرفی که زده، اخراج کنند. در واقع آنها دست به کاری زدند که ناشایست بود و معمولا ما را متهم میکنند که این کارهای ناشایست را انجام میدهیم درحالیکه خودشان این کار را انجام دادند.
- فکر میکنید سینمای ایران میتواند دوران طلاییاش در دهه 90میلادی را در جشنواره کن تکرار کند؟ آیا این اتفاق قرار است با تولیدات غیررسمی رخ دهد؟
ابوالفضل جلیلی: دورهای که به آن اشاره میکنید مربوط به زمانی است که مهندس فخرالدین انوار رئیس امور سینمایی کشور و آقای بهشتی رئیس سینمایی فارابی بود و دکتر زرین نیز مدیریت کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان را بر عهده داشت و بهترین دوران سینمایی برای ما بود. البته در همان زمان شش فیلم من توسط آقای بهشتی توقیف شد و اگر تعریف میکنم فکر نکنید به من کمک کردهاند که اینطور میگویم، نه؛ حتی یک ریال هم به من کمک نکردند اما در نگاه کلی برای سینمای ما وضعیت خیلی خوبی بود. ولی در پاسخ به سؤال شما باید بگویم برای رسیدن به این موضوع نیاز است که مسئولان فرهنگیای که نسبت به سینما و فرهنگ شناخت دارند در راس کار قرارگیرند. مسئله اینجاست که در کشورهای دیگر حیثیت ملی برای افراد مهم است اما در کشور ما حیثیت فردی دارای اهمیت است و به همین دلیل هم کشورهای دیگر پیشرفت میکنند و کشور ما عقب میماند. مثلا رئیس سازمان سینمایی مرتب اعلام میکند که باید خانه سینما راه بیفتد و خارج از نوبت به پرونده آن رسیدگی شود و حال که دوره کاریاش رو به پایان است و میخواهد برود، تازه متوجه شده که چقدر به سینما لطمه وارد کرده است. اما باز هم با وجود این نمیگوید سینماگران خودشان تلاش دارند این کار را بکنند و تأکید دارد که من میخواهم این کار را انجام دهم. به عقیده من کسانی باید در راس کار قراربگیرند که از «من» گذشته باشند؛ بهدلیل اینکه انقلاب ما هم انقلابی است که فرهنگش لایتناهی و بینهایت است.
احمد طالبینژاد: بهدلیل بیش از حد سیاسیشدن، سینما آن وجهه قبلش را نهتنها در خارج که در داخل کشور هم از دست داده است. اگر خاطرتان باشد تا چند سال پیش صفهای خیلی طولانی زمان برگزاری جشنواره فیلم فجر جلوی سینماها تشکیل میشد و مردم سعی داشتند به هر قیمتی شده برخی از فیلمها را ببینند اما الان متأسفانه این وجود ندارد دلیلش هم این است که دیگر آن فیلمها ساخته نمیشوند و از سوی دیگر وجود دیویدیها باعث این اتفاق شده و انگیزههای فرهنگی مانند سابق وجود ندارد، مگر اینکه اصغرفرهادی یا امثال او، فیلمی بسازند و مردم از روی کنجکاوی برای دیدن فیلم بروند. به عقیده من دوران طلایی سینمای ما به سر نیامده و میتواند احیا شود به شرط آنکه سیاست دست از سر سینما بردارد. اگر این اتفاق بیفتد نه فقط در جشنوارهها بلکه در داخل هم، سینما رونق گذشتهاش را بازمییابد و مخاطبی که با سینما قهر کرده دوباره به آن روی میآورد.
فرزاد مؤتمن: بهنظر من همهچیز نسبی است و نباید همهچیز را سیاه و سفید کنیم. ما تنها یک جایزه نخل طلا از کن داشتیم و یکی، دو جایزه دوربین طلایی دریافت کردیم؛ خیلی اتفاق مهمی نیست. حساب کنید آرژانتین، برزیل و هندوستان چقدر سابقه داشتهاند؛ سابقه آنها خیلی بیشتر از ماست. اما فکر میکنم همان اندک موفقیتی که داشتیم بازهم قابل بازگشت است فقط مدیران سینمایی کشور باید کمی بیشتر به ما فیلمسازان اعتماد کنند و به فیلمنامههایی که میخواهیم بسازیم، بهای بیشتری بدهند. ما که پول نداریم آنها باید پولش را بدهند اگر این کار را بکنند اتفاقات خیلی خوبی برای سینمای ما میافتد.
- سینمای موسوم به جشنوارهای که بیشتر چشم به محافل خارجی دارد تا مخاطب داخلی، چگونه میتواند از بنبستی که دچارش شده، خارج شود؟
ابوالفضل جلیلی: واقعیت این است که در تمام دنیا، دولت به ساخت فیلمهای هنری کمک میکند و شما میتوانید با اطمینان خاطر داستانی را بنویسید و سرمایهگذاران هم اگر ببینند کاری است که برای همه مردم دنیا منفعت دارد، کمک میکنند تا فیلمتان ساخته شود. در ایران هم باید اقداماتی از این دست برای فیلمهای هنری صورت گیرد. حتی رادیو و تلویزیون نیز باید زمانهایی را برای این کار اختصاص دهد. مثلا زمانی شبکه چهار خیلی خوب این کار را شروع کرد ولی فعلا بهخوبی قبل کارش را دنبال نمیکند. باید این کارها صورت گیرد تا به قول ناصر تقوایی «همانطور که فیلم خوب تولید میکنیم تماشاگر خوب هم تربیت کنیم». یا در سینماها سالنهایی را برای نمایش فیلمهای هنری و فرهنگی اختصاص دهیم و دولت و وزارت ارشاد هم به این کار کمک کنند. اما وزارت ارشاد ما فقط به فیلمهایی کمک میکند که با سیاستهای مقطعیاش منطبق باشد؛ یعنی باز هم این من است که باعث برخی تصمیمگیریها میشود.
فرزاد مؤتمن: من فکر نمیکنم جریان خیلی منسجمی بهنام سینمای جشنوارهای داشته باشیم اما وقتی فیلمسازی نمیتواند در کشورش برای ساخت فیلمی بودجه بگیرد، از طریق کشورهای دیگر این کار را میکند و برخی دیگر مانند من که اصولا با اینترنت بیگانهایم نمیتوانیم این کار را هم انجام دهیم. از آن سو نیز وقتی فیلمسازی تصمیم میگیرد با این شرایط فیلم بسازد به این نگاه میکند که جشنوارهها از او چه میخواهند و اینکه آن پول باید برگردد. طبعا آن جشنوارهها هم خیلی فیلمهایی را نمیخواهند که مخاطب عادی دوست دارد، آنها فیلمهای خاصتری را میپسندند و گاهی هم نظر خودشان را اعمال میکنند. این اتفاق در مورد سینمای کشورهای توسعه نیافته رخ میدهد و باعث میشود ساخت فیلمهایی از این دست، به کلیت سینمای ما کمکی نکند اما برای خود آن فیلمسازها به لحاظ مالی و اعتباری موفقیتهایی را به همراه دارد.