کوبا در دهههای 70و 80میلادی تلاش کرد تا خلأ گردشگری بینالمللی خود را با گردشگرانی از سایر کشورهای جهان که البته بیشترشان از کشورهای سوسیالیستی بودند، جبران کند. با فروپاشی اردوگاه کمونیسم و بروز مشکلات اقتصادی و ایجاد دورانی به نام «دوران ویژه قحطی»، دولت کوبا در جستوجوی راههای جدیدی برای درآمد ارزی بود. در دوران ویژه قحطی، ملت کوبا متحمل رنجهای غیرقابل تصور شد؛ تا جایی که تغذیه بسیاری از مردم به نیشکر و آب خلاصه میشد. از یکسو سیاستمداران و مدیران کوبا به گردشگری جهانی نگاه مناسبی نداشتند و تصور میکردند گردشگران بینالمللی بر تفکر سوسیالیستی مردم این جزیره در کارائیب تأثیر منفی میگذارند. چون رفتار گردشگران خارجی را در تضاد با ایدئولوژی سوسیالیستی میدانستند. اما سرانجام و پس از مخالفتها و مقاومتهای بسیار و با درنظر گرفتن نتایج مثبت اقتصادی توجه به صنعت گردشگری، تصمیم به توسعه صنعت گردشگری در کوبا گرفته شد و بدینترتیب این کشور پس از سال 1990بهمنظور رویارویی با مشکلات اقتصادی و فقر داخلی چارهای جز راهاندازی و توسعه بازار بینالمللی گردشگری نداشت.
کوبا برای ورود و فتح بازار بینالمللی گردشگری نیاز به برنامهریزی در ایجاد زیرساختهای کشور در رابطه با این صنعت، نظیر هتلها و اماکن اقامتی فرا هتلی، فرودگاهها، راههای زمینی و آبی، مراکز تاریخی و تفریحی، سازماندهی تولید صنایعدستی و مراکز فروش آنها، اسکلههای کشتیهای تفریحی، وسایل حملونقل زمینی، هوایی و آبی گردشگران در کشور خود داشت. کوبا کشوری با اقتصاد بسته و وابسته به بلوکشرق بود که اجرای چنین برنامههایی در آن اجرایی بهنظر نمیرسید. مانع بزرگتر در این کشور برای ورود به بازارهای بینالمللی تصور اشتباه دیگر ملتها از آن سرزمین بود، اما کوبا تلاش قابل ملاحظهای انجام داد تا آنجا که با بهرهگیری از استراتژی جانبداری سیاسی نظر کشورها را به گردشگری در آن کشور جذب کند. بدینترتیب از بین گردشگرانی که از این کشور بازدید کردند، گروههای دفاع و پشتیبانی از مردم کوبا در کشورهای مختلف تشکیل شد. این موضوع حتی در رأیگیریهای سازمان ملل نیز تأثیر داشت.
حل چالشها با رقبای گردشگری
علاوه بر چالشهای سیاسی جهانی، کوبا بهدلیل واقعشدن در منطقه کارائیب رقبای بسیار قدرتمندی همچون باهاماس، جمهوری دومینیکن، جزایر کنکون مکزیک در حوزه گردشگری بود که جذب گردشگر را برای این کشور با محدودیتهای بسیاری مواجه کرد. برنامهریزان و سیاستگذاران صنعت گردشگری کوبا نیز برای حل چالشها با رقبای گردشگری خود ابتکار عمل نشان دادند که تفاهمنامههای ایجاد گردشگری مداری یا چندمقصدی با کشورهای رقیب گردشگری آن کشور از آن جمله است. بدینترتیب کوبا که زمانی ملتش دوران ویژه قحطی را با خوردن نیشکر و آب پشت سر میگذاشتند، با ورود فعال به صنعت گردشگری در عین کسب درآمد ارزی و خروج از فقر و کمبود مطلق، هزاران شغل مستقیم و غیرمستقیم برای کوباییها ایجاد شد.
کوبا با تلاش در حفظ استقلال اقتصادی خود بهدلیل تنگناهای مالی و همچنین بهدلیل استفاده تبلیغاتی در جهت جذب گردشگر از سرمایهگذاران خارجی استقبال کرد. البته تلاش کرد تا با ایجاد شرایط قانونی خاص به حاکمیت اقتصادی در آن کشور لطمه وارد نشود؛ اینگونه که کوبا از 51درصد سرمایهگذاریهای بزرگ گردشگری در آن کشور برخوردار است.
صنعتگردشگری و خروج از انزوا
علاوه بر 5گروه هتلهای زنجیرهای داخلی، 16گروه هتل و اقامتگاه خارجی در کوبا فعال هستند و با جذب سرمایه خارجی به ساخت و راهاندازی سایر مراکز گردشگری نظیر زمینهای گلف، پارکهای آبی، کشتیرانی و ساخت اسکله تفریحی نیز در آن کشور اقدام شد.
نکته قابل تامل این است که در مسیر تحول گردشگری کوبا بخش خصوصی چندان فعال نبوده و تنها در بخشهایی نظیر اقامتگاه و صنایعدستی فعالیت کرده است. دولت کوبا به تنهایی در جهشهای گردشگری آن کشور دخیل بود تا جایی که توانست با گشایش در صنعت گردشگری آن کشور، محیط یکنواخت و کسالتآور این جزیره منزوی را با حضور گردشگران خارجی تبدیل به یک محیط شاد و متنوع کند.
کوبا به رغم وجود موانع سیاسی و اقتصادی، پیشرفت شگرفی در صنعت گردشگری داشت که میتواند در شرایط کنونی بهعنوان الگوی گردشگری مورد توجه ایران نیز باشد. ایران و کوبا در شرایط بینالمللی و محدودیتهای ناشی از تحریمهای ناعادلانه مشابه قرار دارند؛ اگرچه پایههای اقتصادی ایران بهدلیل درآمدهای نفتی غیرقابل مقایسه با کوباست. حلقه محاصره اقتصادی کوبا البته تنگتر از تحریمهایی بود که به شکل ناعادلانه به ایران تحمیل شده است.
تفاوت دیگر این است که ایران در مقایسه با کوبا در برخی زمینههای صنعت گردشگری دارای زیرساختهای نسبتا خوبی است که نیاز به احداث آنها از نقطه صفر نیست. در برخی موارد ایران نیازمند ارتقای سازههای گردشگری است تا درصورت وجود تقاضا در اندیشه افزایش کمی در صنعت گردشگری خود باشد.
ایران البته در صنعت گردشگری رقبای بسیار موفق منطقهای همچون ترکیه و امارات را در همسایگی خود دارد اما با برنامهریزی و حضور سریع در بازارهای جهانی گردشگری با توجه به داراییها و توانمندی گردشگری خود که در برخی شاخهها برتری بسیاری نسبت به رقبای گردشگریاش دارد، میتواند به سبقت گرفتن از رقبای قوی گردشگری خود بیندیشد.
الگوی مشابه
معرفی ایران بهعنوان مقصد نوظهور گردشگری در منطقه آسیا با برخورداری از جذابیتهای بیبدیل میتواند نشانهای از موفقیت سیاستگذاریهای گردشگری باشد. باید به این نکته نیز توجه داشت که بخش خصوصی در ایران با موانع قانونی شبیه به آنچه در کوبا وجود دارد، مواجه نیست و به آسانی اجازه حضور و فعالیت در تمامی عرصههای سرمایهگذاری را دارد. دولت نیز با بهرهگیری از توانمندیهای بخش خصوصی قادر به رونق بخشی به صنعت گردشگری کشور در مدت زمان بسیار کمتری در مقایسه با کوباست. راهاندازی و توسعه صنعت گردشگری موجب اشتغالزایی بالا، کارآفرینی و کسب درآمد برای شاغلان در این حرفه است.
اگرچه ممکن است برخی نگرانیها از ورود گردشگر خارجی به ایران در بخشهایی از جامعه ایرانی وجود داشته باشد اما میتوان همچون بسیاری از کشورهای پیشرفته در صنعت گردشگری، این سرزمین را بهعنوان یک مقصد پاک در بازارهای جهانی معرفی کرد. نکته مهم آن است که تنها با حضور گردشگر خارجی در ایران میتوان تصور منفی از ایران و فرهنگ مردمان این سرزمین را در جهان زدود و مردم ایران را با فرهنگ و ملیتهای مختلف جهان آشنا کرد.