این نقش دوگانه پژوهش در حوزههای گوناگون دانش و معرفت بشری، سبب شده تا همواره پژوهش درصدر توجهات دانشمندان و دانشگاهیان قرار بگیرد. با این حال در برخی از جوامع به امر پژوهش چندان توجهی نمیشود. این مسئله میتواند علتهای گوناگون جامعهشناختی داشته باشد که باید در جای خود به بررسی و مطالعه گذاشته شود. در همین زمینه لازم است به این نکته اشاره شود که در مراکز و محیطهای علمی و دانشگاهی ما، بر اهمیت پژوهش تاکید میشود؛ اما متاسفانه کار پژوهشی موثری صورت نمیگیرد و نتیجه این امر، انباشت نظریههای علمی بدون پشتوانه علمی یا بومی بوده است. این نکته را هم نباید از یاد برد که پژوهش، سهم بسزایی در بومیسازی نظریههای علمی دارد. در این راستا و در جهت شناخت مسائل و آسیبهای پژوهش گفتو شنودی داشتیم با دکتر محمدعلی الستی، جامعهشناس ارتباطات و استاد دانشگاه که از پی میآید.
- بارها شاهد بودهایم که شما از بهکارگیری واژه «پژوهش» به عنوان برابر نهاد و معنی «تحقیق» پرهیز کردهاید. شاید مناسب باشد در آغاز گفتوگو در مورد سبب این اصرار توضیحی بفرمایید.
ببینید! اصطلاح تحقیق که معادل «Research» انگلیسی است دربرگیرنده مفاهیمی متضمن روشهایی معین است، همین پیشوند «Re»، «تحقیق» را از «جستوجو» متمایز میکند که بحث آن طولانی است، به هر حال معتقدم که با امکانات بسیار زیاد زبان فارسی، میتوانیم برابر نهادهایی را به کار ببریم که مقصودمان را بسیار دقیقتر بیان کنند. واژه پژوهش، تنها حوزه مشخصی از تحقیق را که در آن متغیر زمان، ثابت فرض میشود و متغیرهای مکان یا مورد، تغییرپذیر محسوب میشود، پوشش میدهد.
برایتان مثالی میزنم، فرض کنید میخواهیم در مورد ساختار و نظام خانواده در کشور، تحقیقی را برنامهریزی و اجرا کنیم. بخشی از این تحقیق به بررسی و مطالعه وضعیت خانواده در میان اقوام مختلف یا در شهرها و روستاهای مختلف سراسر کشور مربوط میشود؛به این معنا که در یک زمان معین و در مکانهای مختلف، وضعیت موضوع مورد تحقیق یعنی خانواده چگونه است؟
این یک تحقیق پهنانگر یا «Extensive» است که اصطلاحا به آن مطالعه آکرونیک یا بیزمان هم گفته میشود. چون عنصر زمان در همه موارد تحقیق برابر است، پس در محاسبه حذف میشود. این حالت خاص را میتوانیم پژوهش بنامیم زیرا پژوهیدن به معنای گشتن و گردیدن است و پژواک یعنی گشتن و برگشت صوت، بنابراین در پژوهش، مطالعه در گستره و سطح صورت میگیرد اما اگر بخواهیم در یک مکان یا مورد مشخص به بررسی تاریخی پدیده خانواده بپردازیم، یعنی اینبار متغیر مکان، ثابت فرض شود و متغیر زمان، تغییرپذیر محسوب شود، در آن صورت، دیگر یک تحقیق ژرفانگر یا «Intensive» داریم که اصطلاحا یک بررسی همزمان(دیاکرونیک) بوده و اصطلاح پژوهش، دیگر در مورد آن صادق نیست. در چنین مواردی به گمانم واژه کاوش که حاصل مصدر کاویدن (بن مضارع کاو+ پسوند-ِ ش) است مناسبتر باشد. بنابراین فیالمثل در تحقیقی که هدف، بررسی تحولات ساختار خانواده در چندهزارسال گذشته در میان عشایر است، هیچ پژوهشی صورت نمیپذیرد و اینکار، کاوش نام دارد.
حال ما میتوانیم از واژههای کلی تحقیق یا Research استفاده کنیم یا دو واژه کاوش و پژوهش را با هم به کار ببریم که هر دو رویکرد تحقیق را دربر بگیرد و این مزیتی برای زبان فارسی به شمار میرود که میتواند این تمایز را بیان کند. از این نکته که بگذریم برای بیان مفهوم «Development» که فرایند و پیمایشی با نتیجه و مقصد مشخص و از تحقیق یا Research هم متمایز است ترکیب «کاوش و پژوهش»تواما کار (Efficience) و کارآمد (Effective یا Efficace) گزینههای مناسبی محسوب میشود.
- پس از این مقدمه بفرمایید که به عنوان یک جامعهشناس، چه جایگاهی برای امر تحقیق یا همان کاوش و پژوهش، نخست در پیشرفت گفتمان علمی و سپس در ارتقای فرهنگ عمومی قائل هستید؟
اجازه دهید نخست در مورد مفهوم پیشرفت علم که امروزه از آن بیشتر به پیشرفت گفتمانهای علمی تعبیر میشود گفتوگو کنیم. تصوری که به صورتی عام و فراگیر از پیشرفت علوم وجود دارد، تصوری انباشتی است؛ به این معنا که دانش بشری مانند انباری است که با پیشرفت علم یا علوم، بر موجودی آن افزوده میشود. حال اگر بپرسیم که چنانچه بر اساس یافتههای جدید، نادرستی بخشی از یافتههای پیشین یا حتی همه آنها به اثبات برسد، این انبار چه وضعیتی پیدا میکند؟ هنوز هم پاسخش ساده به نظر میرسد؛ یافتههایی که نادرستیشان به اثبات رسیده به منزله کالاهایی که عدممرغوبیتشان ثابت یا آشکار شده، از انبار خارج میشوند. پاسخ پرسش دوم کمی پیچیدهتر میشود اگر بپرسیم: حال که از موجودی انبار کاسته شده تکلیف آنچه به حساب پیشرفت علم گذاشته بودیم چه میشود؟ آیا آن پیشرفت، دروغین و کاذب بوده یا اینکه عقبنشینی و پسرفت علم داشتهایم؟ پاسخ هوشمندانه تفکر انباشتی این است که دریافتن نادرستی چیزی، خود، یافتن است و پیشرفت به حساب میآید. به قول ادبا: «صد نامه بدادیم و جوابی نگرفتیم/ این هم که جوابی نگرفتیم جواب است».
اگر این فلسفه را بپذیریم، نقش و جایگاه تحقیق، تولید محصولی میشود که انبار یا گنجینه علم و دانش را پر میکند، اما با نگاهی دقیقتر به تاریخ علم از دوران سفسطهگرایی تا دوره پس از ظهور فلسفه یا دوستداری حقیقت و نیز روزگار جدید که مکاتبی چون پدیدارشناسی، منطق زیستاری، هرمنوتیک و... مجددا نوعی نسبیگرایی و تسامح را ترویج کردند، ما را به آیینی روششناختی سوق میدهند، در این آیین، یقین ناشی از اعتبار علمی نظریهها در کنار تردید ناشی از پویایی ذاتی علم معنا مییابد که محتوای اصلی آن عدم قطعیت است.
در چنین وضعیتی نقش و جایگاه تحقیق، تولید دانش یا دقیقتر عرض کنم تولید اعتبار محدود یا اعتبار نسبی علمی است که پایایی و پویایی را تواما ایجاد میکند چرا که پایایی صرف به ایستایی، رکود، جمود و ارتجاع میانجامد و پویایی افراطی نتیجهای جز تشتت، تزلزل، بیهویتی و بلاتکلیفی نخواهد داشت. چنین منزلت و رسالتی برای امر کاوش و پژوهش، فرهنگ عمومی را نیز به سمت برانگیختن اندیشه و معماری جامعهای عقلایی سوق خواهد داد.
- از دیـدگــاه جامعهشناسی شناخت، تحقیق (کاوش و پژوهش) چه اهمیتی برای جامعه دارد و چگونه میتواند بر سطح سواد و آگاهی همگانی تأثیرگذار باشد؟
جز آنچه در پاسخ پرسش پیشین گفتم، ترویج فرهنگ و ایجاد عادت همگانی کاوش و پژوهش، صحت و دقت دریافتهای همگان را ارتقا میدهد و سواد به معنای عاملی موثر، رهایی و عمل مستقل افراد و آحاد جامعه را افزایش میدهد و ارتباط فرد را با محیط انسانیاش تسهیل میکند.
- بـراین پایه آیا تحقیق میتواند به بومیسازی نظریههای علمی کمک برساند؟ و اگر میتواند چگونه خواهد توانست به این امر تحقق بخشد؟ و برهمین اساس آیا فکر میکنید که تحقیقات باید بر مبنای نیازهای اجتماعی صورت گیرد؟
قطعا یکی از کارکردهای اصلی تحقیق، غیر از نظریهپردازی، گزینش از میان تئوریهاست که به این امر از طریق ارزیابی، مقایسه و رتبهبندی تئوریها و تعیین همسازی یا ناهمسازی آنها با شرایط خاص میپردازد. هرگاه این شرایط خاص، شرایط ویژه زمانی، مکانی و اجتماعی یا جامعهای معین باشد، به بومیسازی نظریههای علمی خواهد انجامید. بنابراین بخش قابلملاحظهای از تحقیقات باید بر مبنای نیازهای اجتماعی صورت گیرد اما بهخاطر داشته باشیم که به بسیاری تحقیقات بنیادی و نظری عام نیز نیازمندیم که هرچند در نهایت برای ما مفید خواهند بود اما چهبسا در حال حاضر، نتایج و فواید آنها چندان آشکار نباشد.
- چه آسیبهایی بر سر راه تحقیقات در کشور ما وجود دارد؟
پاسخ این پرسش به تنهایی میتواند محتوای 10جلد کتاب را فراهم آورد. حال چگونه میتوان آن را به عنوان پاسخ یک پرسش از یک گفتوگو، خلاصه کرد. تنها میتوانم بگویم که کاوش و پژوهش به عنوان مقدمه ضروری و نتیجه الزامی برای عمل و زندگی انسانی در همه ساحتهای آن هنوز در ذهن، فرهنگ و عادات ما جای نگرفته، در حالی که به جرأت میتوان گفت بدون آن حیات انسانی منتفی است.
- عموما گفته میشود در جامعه علمی ما، به تحقیقات توجه اندکی میشود یا اصلا نمیشود و به جای آن بیشتر بر نظریهپردازی تاکید میشود. ارزیابی شما از این نکته چیست؟
همانطور که عرض کردم یکی از اهداف یا بهتر بگویم نتایج تحقیقات، نظریهپردازی است و این حوزه، جا و کارکرد خود را دارد اما اینکه در جامعه علمی ما کارکردهای دیگر، کمتر به چشم میخورد نتیجه اصرار ما در نهضت ترجمه و شاید کپیبرداری است که به شکل بعضا نامتوازن (unbalanced) و بسیاری از اوقات، ناهمفاز یا ناهمزمان و نیز ناموزون،آسیبهایی درتوسعه علمی ایجاد کرده است. در شکل نامتوازن وضعیتهای قدیم بهنحوی باقی میمانند که با وضعیتهای جدید تعارض پیدا میکنند؛ مانند روشهای منسوخ جهانی که باقی میمانند و با روشهای جدید که به کارگرفته میشوند، ناسازگارند و در شکل ناهمزمان، ترتیب زمانی رعایت نمیشود و جای مقدمه با سایر مراحل عوض میشود؛ مانند مواردی که بدون ایجاد زمینه مناسب، مثلا از لحاظ فرهنگی پدیده مورد نظر وارد میشود و در شکل ناموزون، چون توسعه برونزا و مشروط است، بین روش و پدیده به کار گرفته شده و سایر عوامل داخل هماهنگی مشاهده نمیشود.
- چرا تحقیقاتی که در حوزههای گوناگون علمی، به ویژه علوم انسانی در ایران صورت میگیرد، یکه و بیدنباله باقی میماند؟
همانگونه که عرض کردم این پدیده ناشی از آسیبهای توسعه در مدیریت و مهندسی تحقیقات در کشور است که پرداختن به جزئیات آن فرصت بسیار بیشتری میطلبد.
- برای گسترش تحقیقات به طور کلی چه میتوان کرد؟ نگاه متولیان امر در این زمینه چگونه باید باشد؟
این پرسش نیز پاسخ گسترده و ژرفی را میطلبد اما مختصرا عرض میکنم که باید نقشهراه جامعی برای مدیریت و مهندسی تحقیقات در کشور تدوین شود و عارضهیابی، آسیبشناسی و مطالعه تحلیلی- انتقادی مناسبی در مورد روشها و نهادهای تحقیقاتی موجود صورت گیرد. و از همه مهمتر نظام آموزشی و پرورشی تحقیقمحور از پایینترین سطوح تا عالیترین مدارج در کشور مستقر شود؛ البته همه این اقدامات بدون باور عمیق مسئولین به ضرورتها و اولویتهای تحقیقات، بیتاثیر است.