1- توسعه و تنگی رزق بهدست خداست: قرآن در آیه 39سبأ میفرماید: «قُلْ إِنَّ رَبِّی یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ یَقْدِرُ لَهُ وَ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ شَیْ ءٍ فَهُوَ یُخْلِفُهُ وَ هُوَ خَیْرُ الرَّازِقینَ» اما در آیه 36فقط میفرماید: «قُلْ إِنَّ رَبِّی یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشاءُ»، در اینجا «عبادِهِ» و «وَ یَقْدِرُ لَهُ» نیست. نکتهاش چیست؟ آیه اول خطاب به مؤمنین است. آیه دوم خطاب به آدمهای پولدار بیدین است. خدا به هرکس بخواهد توسعه میدهد، زندگیاش رفاه است، به هرکس بخواهد زندگیاش را تنگ میکند. منتهی اگر مؤمن باشد، اگر هم تنگ بگیرد، به نفع اوست. انسان باید مثل کارمندهای بانک باشد. چه به مردم پول بدهد، چه از مردم پول بگیرد، هیچکدام در روح او اثری ندارد.
خدا گفته طوری باشید که: «لِکَیْلا تَأْسَوْا عَلی ما فاتَکُمْ» (حدید/23) اگر چیزی از شما فوت شد، «لا تَأْسَوْا» غصه نخورید. «وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاکُمْ» اگر هم چیزی به شما دادند، مست نشوید. کم و زیاد شدنها برای رشد ماست. اگر زندگی یکجور باشد، آدم رشد نمیکند. راننده اگر در جاده صاف برود، هیچوقت رانندگیاش معلوم نیست. یکی از راههای تربیت دادن و گرفتن است.
2- تلاش از ما، روزی از خدا: ما کارهای نیستیم. خدا به هرکس بخواهد میدهد، به هرکس بخواهد نمیدهد. پس ما چه کاره هستیم؟ ببینید ما اختیار داریم، خدا هم اختیار دارد. یک مثلی است، شاید از بهترین مثالهای جبر و اختیار باشد. در آموزش رانندگی، یک کلاج و ترمز زیر پای راننده است و یک کلاج و ترمز زیر پای مربی. آدمی که میرود رانندگی یاد بگیرد، گاز و ترمز دارد ولی همهکاره هم نیست. ممکن است او گاز بدهد، مربی ترمز کند. نمیشود گفت او بیاختیار است، چون گاز و ترمز دارد. اما همهکاره هم نیست. من خودم بلند میشوم و مینشینم، اما: «بحولالله و قوته اَقومُ و اَقعُد»
3- انفاق از هر چیز به مقدار امکان: بعد میگوید: «ما أَنْفَقْتُم» از هرچه انفاق کنی. پول یا آبرو یا بیان. ممکن است یک پزشک بگوید: من شبهای جمعه، رایگان ویزیت کنم. «مِنْ شَیْ ء» یعنی هرچه، کم هم بود، بود. نگو کم است. گاهی وقتها یک چیز کم یک برکات زیادی دارد. یک برگ زرد در حوض که میافتد کشتی 50مورچه میشود. «فَهُوَ یُخْلِفُه»، یعنی خود خدا جبران میکند. مثل اینکه میگویم: من شخصاً این کار را میکنم.
4- رزق خداوند بدون منت و محدودیت: خدا «خَیْرُ الرَّازِقین» است. به همه میدهد. همهچیز میدهد. منت نمیگذارد. هم رزق مادی، هم رزق معنوی، نیاز را میشناسد. چیزهایی میدهد که دیگران نمیتوانند بدهند. مردم هم گاهی رزق میدهند. اما رزق مردم محدود است. هرچه زیاد بیاید میدهند. وقتی میدهند از مالشان کم میشود. گاهی منت میگذارند. گاهی یک چیزی که من میخواهم، نمیدهند.