دکتر شهیندخت خوارزمی عضو هیات رئیسه انجمن ایرانی مطالعات جامعه اطلاعاتی در این جلسه گفت: امروز سعی میکنیم نگاهی گذرا به ویژگیهای جهان کنونی، انقلاب علم و تکنولوژی و تاثیر آن بر انسان داشته باشیم.
وی افزود: اولین فرض من این است که دستاوردهای انسان از جمله ICT و هر تحول تکنولوژیک محصول مغز انسان است. این موضوع به نظر بدیهی میآید ولی به خاطر داشته باشیم در قرن ۲۱ انسان باید چیزهای زیادی در مورد دو کهکشان کشف کنیم؛ یکی کهکشان بزرگ کیهان و دیگری کهکشان خرد یا همان مغز انسان است.
هنوز قواعد مغز انسان کشف نشده است. با هر کشفی امکان دستکاری وجود دارد؛ و خود manipulation و یا دستکاری در طبیعت است که زمینه را برای دستاوردها خلاقیتهای جدید فراهم میکند.
دکتر خوارزمی گفت: دومین فرض این است که ICT معرفت و کیفیت زندگی انسان [کیفیت زندگی و شاخصخوشبختی] را در بسیاری حوزهها متحول کرده است و نگاه ما را به این حوزهها ژرفتر و گستردهتر کرده است.
از جمله این تغییرات معرفتی که ICT ایجاد کرده میتوان به تغییر در نگاه انسان نسبت به خود، شناخت در مورد سازمان به عنوان یک پدیده، جامعه و سیارهای که در آن زندگی میکنیم اشاره کرد.
برای من معرفتی که نسبت به انسان، کیهان و طبیعت بهدست آمده بسیار مهمتر است. به معنای خیلی کلیتر، تغییر در این سه حوزه باعث شده که انسان وارد یک عصر جدید شود.
سطح تاثیر گذاری معرفتی ICT بر معرفت انسان را میتوان در اتم، sub atom و کیهان دنبال کرد.
وی در مورد فرض سوم گفت: فرض سوم این است که به طور کلی ICT را نباید به صورت مجزا و به عنوان یک پدیده علمی و تکنولوژیک مجرد نگاه کرد. در واقع تقابلها پیچیده ICT با حوزههای علم و معرفت از نظر به راه اندازی جریانهای تحول تعیین کننده است.
در این مورد میتوان از علوم شناختی علوم زیستی و علوم مواد و neuron science به عنوان شاخههای تعیین کننده و متاثر از ICT نام برد. یافتههای تحقیقات در این حوزهها معرفت ما را در حوزههای ذکر شده اضافه میکند. به عنوان مثال، از تلاقی ICT و ژنتیک است که پدیدهای به نام نانو تکنولوژی و DNA computer بوجود میآید.
عضو هیات رئیسه انجمن ایرانی مطالعات جامعه اطلاعاتی در مورد فرض چهارم خود گفت: بدون نگاه سیستمی، آینده نگری و یکپارچهنگری هر گونه مطالعه اجتماعی و به طور خاص مطالعات ICT به نتیجه نخواهد رسید و از شما میخواهم به آن توجه کنید. دلیلی این است که این پدیدهها اصلا مجرد نیستند. اینها پدیدههای هستند که از تعامل های بسیار پیچیده بوجود میآیند. بدون این سه گزینه، تحلیل و پیش بینی و استنتاج مان ناقص خواهد بود.
دانش و معرفتی که در این حوزهها وجود دارد خیلی سریع منسوخ میشود. تکنولوژیها در حوزه ICT به سرعت جایگزین میشود. اگر بدون نگاه آینده نگرانه به سراغ این علوم بروید و نسبت به روندهای آینده حساس نباشید، مدل تحلیلی و مدل مفهومی ناکارآمدی ارائه خواهید داد. بدتر این است که بر پایه این تحلیلها تصمیم بگیرید.
خود پدیدهها ما را مجبور میکند تا الگوهای معرفتی و پارادایمها و نگاهمان را به اقتضای ماهیت این پدیدهها تغییر بدهیم. در اغلب تحلیلها این سه نگاه حاکم نبوده در نتیجه نگاه تحلیل و استنتاج و نگاه اشتباه خواهد بود.
وی در ادامه اشارهای به تحولات جهان امروز کرد و گفت: تمثیل کنت بولدینگ از مهمترین مشخصه جهان امروز یعنی شتاب تاریخ است. او معتقد است عمر انسان خردورز روی کره زمین با فرض ۸۰۰ نسل ۶۵ ساله است و از این قرار بودهاست:
غارنشین: ۶۵۰ نسل،
اختراع کتابت: ۷۰ نسل قبل،
اختراع چاپ: ۷ نسل قبل.
کتابت به این دلیل تاریخساز است که برای اولین بار بشر امکان ثبت و انتقال تجربیاتش را پیدا میکند.
ثبت تجربیات با چاپ و اینترنت [یک روزنامهنگار آنلاین در برابر یک روزنامهنگار چاپی] مبدا یک جریان تحول ساز میشود.
به عبارت دیگر بیش از ۹۵ درصد عناصر زندگی انسان مدرن، دستاورد آخرین نسل است. هر کدام از این عناصر ۱۰۰ سال اخیر مثل برق و تلفن و... اگر از زندگی انسان مدرن حذف شود او را دچار بحران میکند. سوال اساسی که در این بین وجود دارد این است که اگر تحولات با همین نرخ شتاب ادامه پیدا کند (که به دلیل تصاعدی بودن فرض محالی است)، زندگی انسان نسل آینده چگونه خواهد بود [آهسته شتاب کن! ]. تنها جواب قطعی این است که اصلا نمیتوان چنین چیزی را پیشبینی کرد. از طرف دیگر شتاب تاریخ را با ضرورت برنامه ریزی و سیاستگذاری باید در نظر بگیرید.
وی در مورد ویژگیهای دیگر دنیای معاصر گفت: به طور طبیعی باید بپذیریم که بشر وارد عصر بحران شده است. بحران به وضعیتی گفته میشود که سیستمها از حالت تعادل خارج میشوند. به عبارت بهتر بحران نتیجه طبیعی تحول است.
ویژگی دیگر دنیای معاصر، پیچیدگی روزافزون امور و مسائل است به این معنا که عناصر تشکیل دهنده یک امر ساده و مسئله ساده در مقابل یک امر و مسئله پیچیده اصلا قابل مقایسه نیست. شما برای حل هر مسئله پیچیده باید خود را برای شناخت، ترکیب عوامل مختلف و پر تنوع خود را آماده کنید. هر چه جلوتر بروید ماهیت مسایل پیچیدهتر میشود.
دکتر خوارزمی افزود: ما در حال ورود به عصر عدم ایقان هستیم. مسائل پیچیده را نمیتوان با یقین مواجه شد. ما وارد عصری شدهایم که در مورد یافتههای علمی مجبوریم با زبان احتمالات صحبت کنیم. و در نتیجه ما وارد دنیای پیش بینی ناپذیر میشویم و همه این مسائل ما را به جهان ناامن شده، منسوخ شدن پرشتاب کالا، تکنولوژی، دانش و مهارت میرساند.
باید به عنوان یک واقعیت پذیرفت که شتاب تحولات و ویژگیهای ذکر شده به طور طبیعی ویژگی دیگر را به ما تحمیل میکند.
سوال اساسی این است که آیا ذهن بشر توانسته با این سرعت متحول شود و از ساختارهایی و قابلیتهای برخوردار شود که با این پدیدهها به تناسب خود مواجه شود و زندگی خود را سر و سامان دهد؟ به نظر من نه. به همین دلیل است که میگویم مهمترین چیزی که این ویژگیها به ما تحمیل میکند پارادایم شیفت و تحول نوع نگاه و الگو های ذهنی و مهارتها است. (ویژگیهایی که به ما کمک میکند تا اطلاعات را از اطراف بگیریم و تحلیل کنیم به شناخت برسیم)
وی در مورد دلیل این تحولات گفت: علت همه این اتفاقات انقلاب تکنولوژیک است. بشر از نیمه دوم قرن بیستم با دستکاری در ژن، اطلاعات و ماده قابلیت عظیمی پیدا کرد. هر چه جلوتر میرویم این قابلیت بیشتر میشود. چیزی که ساختار وجودی انسان و محیط زندگی را دگرکون میکند ترکیب و همگرائی حوزه های علمی- تکنولوژیک است.
ICT چیست؟
دکتر خوارزمی ICT را ترکیبی از مجموعه علوم و تکنولوژیها دانست و گفت: همگرائی و تعامل آنها با هم و با سایر علوم و تکنولوژیهای پیشرفته باعث راه اندازی جریان عظیم تحول شده است. از این روی به ICT به عنوان مادر علوم جدید نام میبرند.
ICT باعث پیدایش عظیمترین ماشین مصنوع بشر شده است. شبکه گسترده جهانی World Wide Web و شبکه جهانی به هم پیوسته ابزار و تکنولوژیهای ارتباطی – اطلاعاتی جدیدی را در اختیار گذاشته است تا احساس کنیم وارد عصر تمدنی جدید شدهایم. [چطور زیرساختهای اینترنت کار میکنند؟ ]
وی با اشاره به این که بر این دوره تمدنی جدید اسامی مختلفی گذاشته شده است گفت دیجیتالی شدن محیط و فعالیت های زندگی یا Digital Age عصر دانایی (Age of Knowledge)، عصر حقیقت (Age of Truth)، عصر فریب و پنهان کردن حقیقیت (Age of deception) و عصر شفافیت (Age of Light) نامهای این دوران جدید است. هر اتفاقی که افتاده به نظر من تحولی است گسست آفرین. به این معنا که روند تکامل ادامه گذشته نیست. رابطه حال با گذشته قطع شده است. پدیدههای نوظهوری بوجود آمده که هیچ نشانی در گذشته ندارند. شما نمیتوانید روندها را به صورت پیوسته ببینید.
دستاوردهای مهم ICT
دکتر خوارزمی در این باره گفت: به کمک علم و تکنولوژی به ویژه ICT حواس انسان به شیوهای شگفت انگیز توسعه و گسترش یافته است. به این معنا که قابلیت های مغز و بدن افزوده شده است. [اینترنت چیزها چیست؟ ]
انسان با مجهز شدن به چشم سوم (Knowledge Eye) چیزهایی را در جهان ماورا و اعماق میبیند که پیش از این نامرئی بود. مثل آغاز و پایان زندگی (شکلگیری و فروپاشی حیات)، تشکیل کهکشان و سیاره و سیاهچالها، درون و ساختار اتم، دیدن در تاریکی، اشکال نامرئی نور (ماورا بنفش و مادون قرمز) و امواج و انرژی دیدن پیامدهای متعددی دارد که معرفت انسان را نسبت به خود تغییر داده است.
شناخت ما از بدن دیگر قابلیتی است که ICT در اختیار ما قرار میدهد. مشاهده ۵۰ تریلیون سلول هر یک با ابعادی معادل یک دهم قطر موی انسان توسط ICT فراهم شده است.
تصویر سه بعدی کیهان -با سه هزار کهکشان-، مرئی شدن جهان نامرئی و نامرئی شدن جهان مرئی: دیدن آن چه استتار شده و نامرئی شدن. ساخت جلیقههایی برای نامرئی شدن نتایج تحقیقات در این حوزه است.
بخش مهمی از درک و شناختمان در باره جهان از طریق چشم است. دکتر خوارزمی گفت: ما آن چه را که می بینیم باور می کنیم. تصاویر جدید باورهای ما را تغییر میدهد. با میکروسکوپ و telescope با پدیدههایی ناشناخته از جهان خرد و کلان آشنا شدیم که باورهای مان را تغییر داد. [فیلمبرداری توسط میکروسکوپهای الکترونی] ولی اکنون با تکنولوژی دیجیتال، قادر به دیدن چیزهایی هستیم درباره انسان و محیطی که در آن زندگی میکند که به گونهای ژرفتر باورها و پارادیم های مان را متحول میسازد.
در این بین نگاه انسان به خودش، به کیهانی که سیاره زیستگاهش جزئی از اوست و به طبیعتی که انسان از آن برخاسته و نگاه انسان به جسم، فکر و روحی که وجودش را تشکیل میدهد و قوانین حاکم بر همه اینها، در حال تغییر است.
ICT ابزاری بسیار پر توان برای تحقیق علمی در اختیار فرار میدهد. ICT چیزهای را در قلمرو تحقیق علمی قرار میدهد که قبلا وجود نداشت. روش علمی را در مورد پدیدههای قابل مشاهده میتوان انجام داد. اکنون بخشی از این قوانین را کشف کرده و برای مثال میداندکه:
- هزاران کهکشان جدید دارد متولد میشود (تلسکوپ هابل) [بزرگترین تلسکوپفضایی جهان جایگزین هابل میشود]
- ما تا پیش از این کیهان را به عنوان universe میشناختیم، اما اندیشه هستی چند کیهانی (multi-verse) و طرح این فرضیه که جهان از dark matter به وجود آمده و نه اتمهای مرئی (سه ماهواره متصل با لیزر Lisa) توسط ICT محقق شده است.
- انسان میتواند با تکنولوژی، بر محدودیتهای جسمی و ذهنی غلبه کند(مورد Steven Hawkins)
- تمام این تغییرات شکاف جدیدی پدید میآورد که انسان دیجیتال شده را از انسان دیجیتال نشده متمایز میسازد. کاکرو فیزیکدان نظری معتقد است فازبندی تمدنی باید تغییر کند. از ۴ مرحله تمدنی، بشر هم اکنون در فاز صفر(فاز دیجیتالی شدن) قرار دارد.
- ICT پارادیمهای موجود را درهم میشکند و قانون و پارادیم خود را حاکم می سازد.
- ICT امکانات شگرفی برای مهندسی کردن بخشهایی از زندگی که تا پیش از این تصور دستکاری در آن وجود نداشت، فراهم میآورد: از مهندسی حیات تا مهندسی کیفیت زندگی.
وی با اشاره به این که ICT رابطه انسان با محیط پیرامونش را تغییر میدهد، گفت:
کنترل بر محیط به کمک کامپیوترهای پوشیدنی که نسل جدید Gigshicksها فراهم میکنند، پارچههای smart، Verichip یا کارگذاشتن chipهای هوشمند در بدن برای کاربردهای پزشکی (پرونده پزشکی)، [بسوی انقلاب RFID] امنیتی [تأمین امنیت در قرن بیستویکم با RFID] (کارت شناسائی و پاسپورت و...) [گذرنامهها به RFID مجهز میشوند] مالی (کارت اعتباری) بدون خطر دسترسی به اطلاعات روی آن و یا گم شدن از دستاوردهای ICT است. این دستاوردها خیلی دور از دسترس نیست و به زودی تجاری خواهد شد.
مثال دیگر عینکهای Eye Tap با ۳۰سال سابقه تحقیقاتی پروفسور Mann است. با استفاده از یک کلاه به راحتی در هر جایی امکان برقراری ارتباط دیجیتال و اتصال به اینترنت و ضبط و دخل و تصرف در تصاویر و ارسال به وب فراهم شده است. [اینترنت چیزها چیست؟ ] ولی در این میان نکتهای که باید بدان توجه داشت تجاوز به حریم خصوصی افراد است.
ICT کاربردهای دیگری نیز میتواند داشته باشد. از آن جمله کمک به کسانی است که حافظه ضعیف دارند.
- مهمترین کارکرد ICT را در انتقال کارکرد کنترل و نظارت بر محیط از دولت به افراد است: این ابرازی است برای کنترل محیط است و خود به خود کشورها را میتواند وارد عرصههای دموکراتیک کند.
- Eye Bud : کمک به کور رنگها و افراد دارای مشکل بینایی [عینک برای کمک به نابینایان]
کارکرد ICT در اقتصاد
مفاهیم اقتصاد نوین مانند اقتصاد فرا - ماده post material، اقتصاد نرم افزاری، اقتصاد دیجیتال، اقتصاد دانایی، مبنای ICT دارد و مهمترین قاعده تولید ثروت تغییر کرده است. در بازیهای اقتصادی عوامل نرم جایگزین عوامل سخت شدهاند و اهرم توسعه و رشد اقتصادی را تغییر دادهاند. [شکاف دیجیتال چیست؟ ]
عضو هیات علمی سازمان مدیریت صنعتی در این باره گفت: حضور چشمگیر عوامل نرمی چون سرمایه دانایی (بر پایه سه محور R&D، سرمایه انسانی مجهز به دانش و مهارت مورد نیاز اقتصاد مدرن و زیر ساخت پیشرفته ICT )، سرمایه انسانی، سرمایه اجتماعی (بر مبنای اعتماد شکل میگیرد)، دانایی، خلاقیت، شبکه عصبی و زیرساخت ICT و هوشمندی رقابتی و... و. در معادلههای رقابت و موفقیت و توسعه اقتصادی تاثیر گذار شده است. نکته مهم دیگر دسترسی آسان و ارزان همه مردم به اینترنت و حضور فعال و مؤثر جامعه در cyberspace است. [تحقیقات سایبر اسپیس]
وی اقتصاد هوشیاری و آگاهی (Consciousness Economy ) را جزو روندهای بزرگ دهههای آینده عنوان کرد و گفت: تا پیش از این متخصصان مغز بر روی آگاهی، وجدان و شعور کار میکردند ولی اقتصاددانان معتقدند که Consciousness Economy کیفیت و مزیت رقابتی را ایجاد میکند.
بحث اقتصاد زیست بومی که روز به روز فراگیر تر میشود تا جایی که سیاست مداران در دستور کار خود قرار دادهاند، بدون ICT این پارادیم شکل نمیگرفت.
به این معنا که نگاه تازه به رابطه انسان با طبیعت تغییر کرده است. تا پیش از این نگاه انسان به طبیعت نگاه سلطه جو بود و انسان فکر میکرد طبیعت همیشه هست و انسان تا جایی که میتواند باید از آن بهرهبرداری کند و به کمک علم و تکنولوژی میتواند از مواهب طبیعت برای آن دست از نیازهای اقتصادیاش استفاده کند.
این نگاه از منظر اقتصاد زیستبومی فاجعهآمیز بوده و است. این نگاه فاجعه آمیز در حال تغییر به نگاه symbiotic همزیستی است. به این معنا که انسان جزیی از طبیعت است و هر نوع آسیب به آن در نهایت به خود آسیب خواهد رساند. [جنگ، بزرگترین عامل تخریب محیط زیست] با از بین رفتن محیط زیست تعادل خود را از دست خواهد داد. [نقش آلودگی محیط زیست در بیماریها] در اقتصاد نوین، بنگاههای اقتصادی در مقابل محیط زیست مسؤلیت دارند.
وی در مورد مفهوم Biometrics گفت: طبیعت پر از درس مدیریت خردمندانه محیط زیست و ساخت کالاهای نو است. به طور مثال ساخت مادهای که آلوده و خیس نمیشود به عنوان شیشه با الهام از نیلوفر آبی از این دست است. این گونه اختراعات بسیاری از هزینههای جاری را کاهش میدهد و به محیط زیست آسیب وارد نمیکند.
اصطلاح جدید دیگر Love Economy است که در مباحث اقتصاد نوین مطرح شده است؛ دکتر خوارزمی گفت: در اقتصاد نوین در برابر هزینهها و بار مالی آسیب های اجتماعی ناشی از روابط ناسالم و بدون عشق و محبت و احترام و اعتماد افراد در خانواده، در هیات مدیره، در هیات دولت در سطح رهبران جهان و ... حساسیت وجود دارد.
کارکردهای اجتماعی ICT
دکتر شهیندخت خوارزمی در مورد کارکردهای اجتماعی ICT در جامعه جهانی گفت: فعالیتهای اجتماعی (از جمله کار، تفریح و سرگرمی، ارتباط و معاشرت، همکاری و ...) از عرصههای فیزیکی به عرصههای virtual انتقال پیدا میکند. الگوهای حاکم و قاعده بازی فعالیتهای ذکر شده تغییر بنیادین کرده است. به این معنا که دنیا به سمت حذف محدودیت و استبداد زمان و مکان حرکت میکند. از طرف دیگر خانه به عنوان محلی راحت و هوشمند با همه امکانات برای کار، سرگرمی و زندگی تغییر کرده است. [نشر شبکهای]
پیدایش بحران های تازه
وی در مورد بحرانهایی که ICT بوجود میآورد گفت: جرایم سایبر (Cyber crime) [میثاق جرائم سایبر چیست؟ ] و جهانی شدن فحشا، آسیب پذیری نظامهای اطلاعاتی، فروپاشی حریم خصوصی، ایجاد Non society و بحران هویت [پرسش هویت در جهان عرب] (هویت به معنای متعارف هر تعریفی است که فرد در مورد خودش دارد و بیشتر در رابطه با پدیده تاریخ دین و زبان تعریف میشود) از جمله بحرانهای ناشی از استفاده از ICT است.
وی در توضیح بیشتر گفت: انسان در ارتباط با فضاهایی قرار میگیرد که هیچ محدودیت زمانی ندارد و از هویت فرهنگی و زبان مادری خود دور میشود. همچنین در معرض الگوها و فرهنگهای مختلف قرار میگیرد [جنبه دیجیتال فرهنگ] و از همه مهمتر این است که دغدغههای انسان معاصر از مرزهای ملی فراتر میرود و کم کم مسئله سیاره زمین دغدغه انسان میشود.
تعریف هویت با این شرایط آسان نیست [کنکاش در هویت اشخاص]. انسان دیجیتالی شده که بیشتر وقتش را در فضاهای مجازی میگذراند خواه ناخواه به سمت هویتهای چهل تکه کشیده میشود [وبلاگ؛ خانه هویت و تجسم شخصیت] و به تدریج هویت سیارهای شکل میگیرد. مسائل ملی را نیز در چارچوب جهانی شدن میبیند؛ اینکه اگر مسائل جهان حل نشود مسئله کشور خود را حل نشده میبیند. به عبارت بهتر بدون دید سیستمی هویت ملی برای انسان دیجیتالی شده ارضاء کننده نیست هویتهای چندگانه نیز به این واسطه یکپارچگی بدست میآورد که دیگر آزار دهنده نیست. به عبارت بهتر ICT بر هویت تاثیر عمیق میگذارد.
تعامل با عرصههای مجازی ما را وارد مرحله انتقال شخصیتی- وجودی میکند. نشانههای آن را در کسانی که در این عرصهها حضور دارند بیشتر میتوان دید. اینها از نظر شخصیتی یک آدم دیگری است و تجربههای وجودیشان با انسان دیجیتال نشده فرق میکند.
وی گفت: به نظر میآید ICT ما را به سمت داشتن یک نگاه دو سویه در عرصه معنویت سوق میدهد ضمن این که هر چه در این فضاهای جلوتر میرویم نیاز ما برای تعریفی از معنای زندگی عمیق تر میشود که به آن را نیاز معنوی می گذارم. ICT فرصتهای زیادی در اختیار کسانی قرار میدهد که به دنبال یافتن فلسفه زندگی هستند. مهمترین نیاز معرفتی انسانهای معاصر شناخت پیچیدگیهای خود است. برای این که بین دنیای درون که به سرعت متحول میشود و دنیای بیرون پر شتاب، تعادل برقرار کند. نیاز درونی برای تعادل روز به روز بیشتر میشود. کافی است به یک کتاب فروشی سری بزنید تا انواع و اقسام کتابهای روانشناسی و خود شناسی دست پیدا کنید.
هر چقدر عمیقتر وارد معرفت کیهانی شوید، تکلیفتان با زندگی مشخصتر میشود. برای این که از پس بحرانها بر بیایید چارهای ندارید از اوج به این فضا نگاه کنید. غرق شدن در پدیدههای کیهانی مسائل جهانی و شخصی اعتبار خود را از دست میدهد.
وی در مورد سایر ویژگیهای انسان معاصر گفت: رشد دانایی، آگاهی و خودآگاهی وحود دارد ولی در عین حال حساستر به وجود ignorage در عصر انفجار knowledge میشود. الوین تافلر میگوید که داناییها مهارتها و دانش های که منسوخ شدهاند ولی هنوز با آنها کار میکنیم و متوجه وجود یک چیز کاملتر و جدیدتر که جایگزین شده است، نیستیم. انسانی که دیجیتال شده و با ICT بیشتر کار میکند حساستر به حذف ignorage و جایگزینی knowledge است. [شهروند دیجیتال]
انسان دیجیتالی شده [دیجیتالی شدن به سبک ایرانی] زیرکتر، شکاکتر و مو شکافتر شده و سختتر فریب میخورد. همچنین پرتوقع تر و مطالبهجوتر از خانواده، سازمان، دولت و زندگی، است. او آگاه تر به حقوق خود، حقوقی که مدام بر آن افزوده میشود، است. میل به تعریف معنا و فلسفهای برای بودن دارد، خواهان زندگی سالمتر، پر بارتر، متعالی تر، بازگشت به ارزشهایی چون خانواده، خانه، کاشانه، عشق، محبت، دوستی به ویژه در بحران از دیگر مشخصههای انسان معاصر است.
یکی از مهمترین مشخصههای انسان معاصر حساس بودنش به کیفیت زندگی با نگاهی کل نگر به همه ابعاد وجودی است. [کیفیت زندگی و شاخصخوشبختی]
دکتر شهیندخت خوارزمی در مورد عوارض تازه اینترنتی گفت: آسیب های روانی گوناگون [بیاحترامی در دنیای مجازی] چون اعتیاد به اینترنت [اعتیاد اینترنتی دارید؟ این تست مشخص میکند]، افسردگی دیجیتال، بیکسی و تنهایی وصلشدگان به نت (connected aloneness) نشانه نیازهای ارضاء نشده اجتماعی به ویژه جمعیت geek و جوانان است. ایجاد مرکز پیش گیری و مشاوره معتادان اینترنت در کره جنوبی، پس از مرگ مردی جوان که ۸۰ ساعت متوالی سرگرم بازی در اینترنت بود از نشانههای همین بحران است.
وی در ادامه با اشاره به خلق یک Super trend اجتماعی گفت: پیدایش نسل تازه Dumb & dirty است که عدهای را نگران کرده است. در امریکا، با به اشباع رسیدن محیط رسانهای، بازاریابان فرهنگ عامه برای جلب توجه مردم، نوعی فرهنگ سرگرمی اشاعه میدهند که جریان خرد و تفکر را از صحنه بیرون رانده و بی ارزش کرده است. [آرای تئودور آدورنو (۱۹۰۳ - ۱۹۶۹) در این باره]
استراتژی جلب توجه در اخبار و تبلیغات و انتشارات و سرگرمی به سمت استفاده از محتوای شهوت انگیز و پرخشونت و پر خصومت و ... رفته است. به عبارت بهتر این نوع سرگرمی باعث رواج ارزش های اجتماعی چون لذت جویی و خودپرستی و ضدیت با روشنفکری و تعقل و منطق و پس رفت شده است. شکاف تازه باعث شده اکثریت کاملا شرطی شده و معتاد به رسانههای عامه در برابر اقلیتی کوچک که شامل شهروندانی که از طریق خودآموزی سعی دارند با چنین آثاری بر زندگی خود بجنگند قرار بگیرند. به نظر من این اقلیت کوچک نشانه ای از نسل انسانها و سازمان های فرزانه Wise enterprises & consumers است.