شنبه ۴ مهر ۱۳۹۴ - ۰۷:۲۳
۰ نفر

مرجان همایونی: هر کاری کردیم راضی نشد عکسی از او در این گزارش کار شود. به گفت‌وگو هم بعد از کلی قول و قرار و به قولی ریش گرو گذاشتن رضایت داد، آن هم با کلی شرط و شروط و اما و اگر.

درکارخیر معامله نمی‌کنم

شرطش اين بود كه اسم و نشاني از او كار نشود، حتي نامي از شهر محل زندگي‌اش نبريم تا نكند دوست و آشنايي از روي اين نشاني‌ها او را بشناسد و پي به كارهاي خير او ببرد. مي‌گويد:« چه فرقي دارد مرا به چه نامي صدا بزنيد؟ اگر خواستم صحبتي كنم و حرفي بزنم نه براي اين بود كه بگويم چه كرده‌ام! كه پيش وجدان خودم شرمنده‌ام؛ چرا كه تصور مي‌كنم در حد توانم كمك نكرده‌ام و بايد بيشتر از اين به افراد نيازمند توجه مي‌كردم، تنها براي اين است كه شايد يكي‌دو نفر با خواندن ماجراي زندگي‌‌ام، وجدانشان بيدار شود. خدا را چه ديدي شايد خواندن همين گزارش باعث شد تا آنها هم در مسير كار خير قدم بردارند و دست نيازمنداني گرفته شود». اصلا همين مسئله هم باعث شد تا او راضي شود كه پاي گفت‌وگو با ما بنشيند. پس من صدايش مي‌كنم سپيده و شما هر اسمي كه به دلتان نشست و دوست داشتيد صدايش بزنيد. اين گزارش ماجراي زن جواني است كه براي كمك به آدم‌هاي نيازمند راه ساده‌اي را انتخاب كرده است، او خرج وليمه و فيش حجش را براي كمك به آزادي زندانيان و تعمير يك مدرسه اختصاص داد؛ زن جواني كه معتقد است هزينه تشريفات را مي‌توان در راه كمك به نيازمندان به‌كار برد.

  • هزينه‌اي براي تعمير مدرسه

سال 80 براي نخستين‌بار پا در سرزمين عرفات گذاشت و به حج تمتع رفت. حال و هواي آن مسافرت برايش با تمام مسافرت‌ها فرق داشت، به‌خصوص آنكه اين سفر را در سن جواني انجام داد؛ هم پاي پياده‌روي داشت و هم دلش حس و حال ديگري. اما برخلاف انتظار خيلي‌ها وقتي از حج برگشت مراسمي نگرفت. هر چه خانواده‌اش گفتند حرف مردم را چه كنيم، پايش را در يك كفش كرد و گفت: «هر كاري كنم بالاخره مردم حرف مي‌زنند. الان مي‌گويند خسيس است، اگر بيايند وليمه، مي‌گويند كيفيت غذا به اين صورت بود و... . پولي را كه مي‌شود با آن به چندين نيازمند كمك كرد چرا يك وعده ناهار يا شام افرادي شود كه واقعا هيچ نيازي به اين غذا و مهماني ندارند، مي‌شود يك مهماني ساده گرفت. اين اعتقاد را براي تمامي مهماني‌ها از اين نوع دارم؛ مثلا وقتي كسي فوت مي‌كند، بازماندگان براي او مراسم سوم، هفت، چهل، سال و... مي‌گيرند. اطرافيان خيرات مي‌دهند و هزينه زيادي براي اين خيرات خرج مي‌كنند. به‌نظرم آنها مي‌توانند مراسم ساده‌تري بگيرند و اين هزينه‌ها را به افراد نيازمند بدهند. براي من حرف مردم مهم نيست، آنچه اهميت دارد كاري است كه فكر مي‌كنم درست است. من به جاي اين مهماني مبلغ 500هزار تومان به سازمان تجهيز و نوسازي مدارس كمك كردم. آن سال كه اين مبلغ را اهدا كردم، هزينه سفرم 800هزار تومان شد و آنطور كه بعدا متوجه شدم، كمك من براي سيستم گرمايش مدرسه‌اي استفاده شد. البته بعد از آن هم مبلغ ديگري كمك كردم و آن مبلغ نيز صرف تعمير مدرسه شده بود».

اما اين پايان كارهاي سپيده نبود؛ زن جواني كه دلي به بزرگي دريا دارد و اجازه نداد كسي از كارهاي خيرخواهانه‌اش باخبر شود. چند سال بعد، اسمش براي حج عمره درآمد؛ اما اتفاقاتي باعث شد كه او 2 سال پشت سر هم از رفتن به حج خودداري كند؛ «سال اول به‌خاطر آنفلوآنزاي خوكي از رفتن به اين سفر خودداري كردم و با خودم گفتم سال بعد به اين مسافرت مي‌روم. سال بعد، دوباره براي سفر حج عمره ثبت‌نام كردم و اسم‌ام هم درآمد. اما بازهم مشكلي پيش آمد كه مجبور شدم اين سفر را كنسل كنم. آن سال از طرف محل كارم مجبور بودم كه به خارج از كشور بروم. چون سازمان حج پاسپورت را مدت طولاني در اختيار مي‌گيرد و من به پاسپورتم براي اين سفر نياز داشتم، بازهم مجبور شدم كه اين سفر را كنسل كنم. اين دو اتفاق پشت سر هم حس عجيبي را به من داد، وجدانم معذب بود. به دلم بد آمده بود و با خودم گفتم نكند، اتفاقي پيش‌رويم است و يا... . به هر حال سال بعد تصميم گرفتم هزينه سفر حج خودم را براي كمك به افراد نيازمند بدهم. يك ميليون و 600هزار تومان كه تقريبا معادل فيش حج عمره بود را براي آزادي 2زنداني پرداخت كردم. برايم فرقي نمي‌كرد كه اين پول صرف آزادي چه‌كسي شود. من هيچ كدام از زنداني‌ها را نديدم. فقط مي‌دانم يكي از آنها كشاورزي بود كه بدهي مالي به همسايه‌اش داشت اما فرد دوم را نمي‌شناسم. اين افراد را ستاد ديه معرفي كرد. آنها ليستي دارند كه طبق اولويت ليست، زندانيان را آزاد مي‌كنند.»

سال بعد از آزادي 2 زنداني، بار ديگر ثبت‌نام كرد و اين‌بار راهي حج شد. بعد از حج عمره سپيده، كارهاي خيرخواهانه همچنان ادامه يافت. انگار آزادي زندانيان به او حس و حال خوبي مي‌داد؛ چرا كه مدتي بعد، 2‌ميليون تومان ديگر به ستاد ديه كمك كرد و به اين واسطه 2زنداني ديگر نيز آزاد شدند؛ «يكي از آنها اهل تسنن بود، وقتي به من گفتند آيا ايرادي دارد كه اهل تسنن است، گفتم چه فرقي دارد. مهم اين است كه انسان است و زندگي مي‌كند. نفر دوم، وام به نام مادرش گرفته بود. از بد روزگار مادرش فوت مي‌كند و خواهر و برادرهايش از پرداخت اين اقساط سر باز مي‌زنند و او كه توانايي پرداخت نداشته به زندان مي‌افتد. البته اين را هم بگويم، ستاد ديه تا 5ميليون تومان مي‌تواند براي آزادي زندانيان كمك كند اما مبلغ كه بيشتر شود نمي‌تواند براي همين من مابه‌التفاوت اين مبلغ را پرداخت مي‌كنم؛ مثلا زنداني‌اي كه به‌خاطر 6ميليون‌و 700تومان به حبس محكوم شده است، يك ميليون‌و 700هزار تومان اضافي از 5ميليون را من پرداخت مي‌كنم و 5ميليون ديگر را ستاد ديه. امسال 3ميليون‌و 700هزار تومان براي شادي روح برادرم و ساير اموات به ستاد ديه پرداخت كردم و ديروز كه به ستاد ديه رفته بودم، به فردي كه نمي‌توانست اجاره خانه‌اش را از سر بيكاري بدهد، يك‌ميليون تومان كمك كردم و به بچه تيزهوشي كه به‌خاطر بدهي به مدرسه، ثبت‌نام نمي‌شد نيز هديه كوچكي دادم.»

  • بچه‌هايي از جنس نياز

دست به خيرش زياد است، حتي فراتر از آزادي زندانيان و بخشش هزينه حج و وليمه‌اش. اين را خودش نمي‌گويد اما پرس‌و‌جوهايمان ما را به اين نتيجه مي‌رساند. سال‌هاست كه به كودكان نيازمند كمك مي‌كند؛ سال‌هاي قبل‌تر از آنكه وضع زندگي‌اش به اين صورت دربيايد؛ آن زمان‌هايي كه وضعيت مالي‌اش متوسط بود و از درآمدش براي اين كار استفاده مي‌كرد. وقتي در اين مورد سؤال مي‌كنم، به ناچار جواب مي‌دهد؛ «چندسالي مي‌شود كه چند كودك در طرح ايتام تحت سرپرستي‌ام قرار گرفته‌اند. در حال حاضر هر 2ماه يك‌بار 300هزار تومان براي طرح ايتام به كميته امداد پرداخت مي‌كنم و همينطور هر 2‌ماه يك‌بار 300هزار تومان به بنياد كودكان اميد كه مربوط به بچه‌هاي نيازمند است.»

  • وظيفه‌اي كه تكميل نشده است

خيلي‌ها اعتقاد دارند وقتي يك قدم خير برمي‌داري خداوند در خير و رحمت را به رويت باز مي‌كند اما سپيده، بانويي كه ايده‌هاي خيرخواهانه‌اش چندين زنداني را از بند رها كرده و باعث شده تا مجددا نزد خانه و خانواده‌شان برگردند، اعتقاد ديگري دارد. او هرگز به‌كار خير به ديد يك معامله نكرده است. معتقد است اگر كاري كرده است وظيفه‌اش بوده است. وقتي از او مي‌پرسم كه جواب كارهاي خيرت را در زندگي چطور ديده‌اي، پاسخش شايد با پاسخ خيلي از خيرين متفاوت باشد؛ چرا كه اين كار را نه‌تنها وظيفه خودش مي‌داند، بلكه معتقد است كمتر از وظيفه‌اش و حقي كه به گردن دارد كار انجام داده است؛ «من كاري انجام نداده‌ام كه عوض بگيرم. اگر كاري انجام داده‌ام تنها و تنها براي رضاي خدا و شادي روح امواتم است. اگر بخواهم حساب و كتاب كنم، خيلي بيشتر از آنچه هديه كرده‌ام مقروض و بدهكارم. يكي از دلايلي كه دوست نداشتم مصاحبه كنم براي اين بود كه خداي ناكرده پيش خودم مغرور نشوم و فكر نكنم كار خاصي انجام داده‌ام. ما مسئول جامعه‌مان هستيم. اگر من پولي مي‌دهم تا زنداني آزاد شود، كاري نكرده‌ام. درحقيقت من مقصر زندان افتادن او بوده‌ام. اگر پول‌ها درست توزيع مي‌شد، هيچ فردي به‌خاطر بدهي به زندان نمي‌رفت و هيچ كودك كار و نيازمندي وجود نداشت. من خودم را مسئول زندان رفتن آنها مي‌دانم. شايد در زندگي‌ام گره‌اي بوده كه به‌واسطه كاري كه انجام داده‌ام باز شده اما چون هرگز به اين ديد نگاه نكرده‌ام و كاري كه كرده‌ام را يك وظيفه مي‌دانم به آن ربط نداده‌ام.»

زن جوان خودش را بدهكار و مديون افراد نيازمندي مي‌داند كه به آنها كمك كرده و دست ياري به سويشان دراز كرده است؛ «من يك صدم كارهايي كه وظيفه‌ام بوده است را انجام نداده‌ام. به‌نظرم كار بزرگ را كسي مي‌كند كه درنهايت نداري كمك مي‌كند. معلمي را سراغ دارم كه با شرايط متوسط خانوادگي و با اينكه به حقوقش احتياج دارد اما آن را خرج كارهاي خداپسندانه مي‌كند. در برابر چنين افرادي به راستي من كاري نكرده‌ام و اصلا نمي‌توانم حرفي بزنم. بخشيدن چيزهايي كه انسان دوست ندارد هنر نيست، بخشيدن لباس‌هاي دست دوم، لباس‌هايي كه تنگ يا گشادمان شده است و وسايلي كه به دردمان نمي‌خورد، بهايي ندارد. يك زماني نذر مي‌كنم و دعايم مي‌گيرد اما هرگز اين موضوع را به پاي كاري كه انجام داده‌ام نمي‌گذارم.»

  • مدرسه‌اي در روستاهاي دورافتاده

سپيده، آرزوهاي بزرگي براي فرزندان سرزمينش دارد. دلش چيزهاي بزرگي براي آنها مي‌خواهد و البته در اين راه خير نيز گام‌هايي برداشته است؛ «زميني دارم كه تصميم دارم آن را بسازم و با پول فروش آن پس از ساخت، مدرسه‌اي را در يكي از مناطق محروم و دورافتاده تاسيس كنم. از آنجا كه الان زمين ارزش بالايي ندارد و پس از ساخت ارزش آن بيشتر مي‌شود چنين تصميمي گرفته‌ام. آرزو دارم و از خدا مي‌خواهم آنقدر به من عمر دهد كه هر چه دارم را براي باقيات صالحات خرج كنم و زماني كه مي‌ميرم هيچ ثروتي نداشته باشم كه ديگران بخواهند آن را ببخشند و اميدوارم شيطان نتواند مرا از مسيري كه در آن قرار دارم، بازدارد.»

سپيده يك تفاوت ديگر با ساير خيرين دارد. او اصلا از اين بخشش‌ها خوشحال نمي‌شود و ديدن لبخند روي صورت آنها شادش نمي‌كند؛ چرا كه معتقد است اصلا آنها نبايد به اين روز بيفتند كه حالا بخواهند در شرايط بهتري قرار بگيرند. شايد براي اين هم هست كه هر كسي به او رومي‌زند و از او كمك مي‌خواهد، پاسخ منفي از او نمي‌شنود. حتي بچه‌هايي كه سر خيابان‌ها فال و گل مي‌فروشند و سپيده مي‌داند كه پولي كه به آنها مي‌دهد، به‌خودشان تعلق نمي‌گيرد و قسمت اعظم آن را صاحب‌كارهايشان براي خود به جيب مي‌زنند؛ «با اين حال كمك مي‌كنم و دلم نمي‌خواهد كسي كه به در خانه‌ام آمده است دست خالي برود. امام جواد(ع) مي‌گويد: هر كسي در خانه‌تان را زد او را دست خالي نگذاريد؛ حتي يك چيز كوچك. من هميشه از ديدن كودكان كار قلبم مي‌گيرد و دوست دارم به همه كمك كنم. اين حس شايد از دوران كودكي و نوجواني‌ام در من شكل گرفته است. من در خانواده‌اي بزرگ شده‌ام كه هميشه به مال حلال و كمك به ديگران توجه داشته است. حتي زماني كه وضع مالي‌ام خيلي عالي نبود، بازهم سعي مي‌كردم كه كمك كردن را فراموش نكنم.»

  • برپايي بازارچه خيريه براي كمك به معلولان ذهني

مركز خيريه معلولان عقب‌مانده ذهني وحدت اقدام به برپايي بازارچه خيريه و جشنواره غذا براي كمك به معلولان تحت پوشش خود كرده است. اين بازارچه و جشنواره در روزهاي پنجشنبه و جمعه 24و 25مهرماه از ساعت 10صبح تا 7شب در ساختمان شماره2 مركز خيريه وحدت برگزار مي‌شود. تمامي عوايد حاصل از فروش محصولات متعلق به مددجويان مركز است و هموطنان مي‌توانند با حضور در اين بازارچه قدمي خير در راه كمك به نيازمندان بردارند. ساختمان شماره2 مركز خيريه وحدت در خيابان پاسداران، انتهاي خيابان شهيد اخوان (بوستان دوم)، خيابان شهيد افشاري، بالاتر از ساقدوش، بوستان‌دهم شرقي، پلاك11 قرار دارد. در ‌ماه مهر مركز خيريه وحدت منتظر شما خوبان است.

  • اهداي رايانه به مناطق محروم

مؤسسه خيريه مهر گيتي در طرحي اقدام به تعمير رايانه‌هاي دست دوم مي‌كند و آنها را به مدارس مناطق محروم كشور مي‌فرستد تا همه دانش‌آموزان بتوانند از امكانات آن استفاده كنند. اين مؤسسه از همه هموطنان مي‌خواهد درصورتي كه رايانه دست دومي در خانه دارند كه مورد استفاده قرار نمي‌گيرد آن را به اين مؤسسه بفرستند تا اقدامات تعميري انجام شده و خوشحالي دانش‌آموزان مناطق محروم را به همراه داشته باشد. افرادي كه تمايل دارند در اين طرح شركت كنند مي‌توانند ضمن تماس با شماره تلفن‌هاي 21-88369567 در جريان روند ارسال قرار بگيرند.

  • طرح حمايت از كودكاني كه زود بزرگ شده‌اند

حتما شما هم نيمه‌شب‌ها كودكاني كه در كنار خيابان فال مي‌فروشند يا واكس مي‌زنند را ديده‌ايد. اگر از ديدن اين كودكان آشفته مي‌شويد و به‌دنبال حمايت مؤثري از آنان هستيد، عضو شبكه‌ بزرگ حاميان كودكان كار شويد. انجمن حمايت از كودكان كار طرحي را با نام طرح حامي كودك كار يا آسيب‌ديده به اجرا در آورده است. اين انجمن با اجراي طرح غذا، طرح آموزش و طرح درمان، به كودكان كار اين امكان را مي‌دهد كه در آينده يك زندگي سالم را در پيش بگيرند. شما هموطن عزيز مي‌توانيد با شركت در يكي از اين طرح‌ها و پذيرش مسئوليت تأمين هزينه‌هاي آموزشي و حمايتي، قدمي خير براي آينده كودكاني كه بدون هيچ نقشي در سرنوشت خود يكباره بزرگ مي‌شوند و در معرض انواع آسيب‌هاي اجتماعي قرار مي‌گيرند برداريد. براي كسب اطلاعات بيشتر در اين زمينه مي‌توانيد به آدرس www.apcl.org.ir مراجعه كنيد.

  • شما چه مي‌كنيد؟

زن جوان معادل هزينه فيش حج و هزينه وليمه سفر به مكه مكرمه را براي آزادي زندانيان و كمك به تعمير مدارس پرداخت كرده است، او معتقد است با كاهش تشريفات مي‌توان دل چندين نفر را شاد كرد. شما در اين زمينه چه مي‌‌كنيد؟ به 30003344 پيامك بزنيد يا با شماره تلفن 23023676 تماس بگيريد.

کد خبر 308440

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha