امسال هم اوضاع چندان تعریفی نداشت و با آمدن فصل تابستان شبکهها با خانه تکانی کوچکی هر چه فیلم سینمایی را که در phg خاک خوردن در آرشیو به سر میبرد بیرون کشیدند و با اعتمادبه نفس کامل شروع کردند به رقابت با یکدیگر و پیرو همین تصمیم هر کدام مشغول برگزار کردن مراسمی شدند.
اما در این میان شبکه 2 با برنامه «خانهای با طرح نو» ناخودآگاه راه دیگری در پیش گرفت و با ساختار متفاوتی که برای اجرای برنامه در نظر گرفت، باعث شد همه کمکم فیلم را فراموش کنند و حتی اگر با دیدن فیلم تکراری هم میانهای ندارند تماشای این برنامه را از دست ندهند.
به این ترتیب «خانهای با طرح نو» شأن و شخصیت مستقلی پیدا کرد و تبدیل به برنامهای پرطرفدار و البته موفق شد.گفتوگوی ما را با مهدی مظلومی (کارگردان برنامه، رامبد جوان و اشکان خطیبی بخوانید تا متوجه میشوید خانه ای با طرح نو چگونه ساخته و پرداخته شد.
- انتظار نمیرفت که برنامه شما با توجه به هدفی که دنبال میکرد، برنامه مستقل و خاصی بشود؛ این طرح نو اتفاقی بود یا از قبل این برنامهریزی دربارهاش انجام شده بود؟
مظلومی: هر کاری که فکر کنم میشود در آن تجربه تازهای بهدست آورد یا یک نوآوری در آن باشد و بتوان برنامه را به سمت و سوی جدیدی برد، حتماً به سراغ آن میروم. در مورد برنامههای زنده تلویزیون هم چنین احساسی داشتم و به نظرم این برنامه در شرایطی بود که احتیاج به ایجاد نوآوری و شکل تازهای از اجرا داشت و ما با همین تفکر، بچهها را دور هم جمع کردیم.
طرحی هم که در نظر داشتیم همین بود، منتها با گذشت زمان پختهتر شد. زمانی هم که داشتم به این طرح فکر میکردم اولین کسی که برای همکاری و اجرا در ذهنم بود رامبد جوان بود که میدانستم بهترین گزینه است برای این کار.
جوان: نزدیک 8 سال بود که از تلویزیون دور بودم و دلایل خودم را هم داشتم؛ بخشی مربوط به درگیریام با کار تبلیغات بود و بخشی هم به نوع کارهای تلویزیونی برمیگشت که فکر میکنم همیشه میتواند به سمت و سویی برود که آخرش برای من ناخوشایند باشد.
اما وقتی آقای مظلومی این پیشنهاد را به من دادند، خودم هم تصمیم داشتم یک برنامه تلویزیونی طراحی کنم و به مرحله ساخت برسانم. به همین دلیل با اعتمادی که به ایشان داشتم و تعریفی که خودش از این کار داشت، احساس کردم میتوانیم همکاری خوبی با هم داشته باشیم. مخصوصاً وقتی دیدم که او هم سرش درد میکند و میخواهد یک کار خوب انجام دهد!
- و آقای خطیبی چگونه به برنامه ملحق شد؟
مظلومی: بعد از آمدن رامبد باید براساس او نفر دوم را انتخاب میکردم، چون دلم میخواست کسی باشد که با او ارتباط صمیمانهای داشته باشد و با هم راحت باشند و به همین دلیل اولین کسی که به سراغش رفتیم آقای آتیلا پسیانی بود؛ میدانستم که با رامبد خیلی صمیمی است. اما ایشان در سفر به سر میبردند.
- رفتن به سراغ بازیگران حرفهای برای اجرای برنامهای که هنوز چارچوب آن مشخص نیست، میتواند متفاوت باشد؛ شاید هم بلندپروازی!
مظلومی: اتفاقاً یکی از اهدافم همین بود. میخواستم قبحی را که اجرای برنامههای زنده داشت بشکنیم و با این کار بگوییم میشود برنامه زندهای داشت که هم بیننده زیادی داشته باشد و هم توانایی یکسری از بازیگرانمان در زمینههای دیگررو بشود و فکر میکنم این خیلی هم به نفع بازیگر است.
- بالاخره نگفتید چطور به آقای خطیبی رسیدید؟
جوان: اهمیتی ندارد که چه کسی اول آمده و چه کسی دوم؛ چیزی که مهم است همه ما براساس این تفکر که قرار است یک کار گروهی بکنیم دور هم جمع شدیم و همه هم میدانستیم که میخواهیم یک کار خوب و متفاوت بکنیم.
- همه وقتی میخواهند کاری را شروع کنند تصورشان همین است که میخواهند یک کار متفاوت بکنند. اما وقتی این اتفاق در عمل میافتد آنقدر دور از انتظار و غافلگیرکننده است که باید کالبدشکافی شود!
جوان: وقتی من رفتم که با آقای مظلومی صحبت کنم چون برای خودم تعریف مشخصی از برنامهسازی تلویزیونی دارم، میدانستم که با ملحق شدنم به او اتفاقی که قرار است بیفتد میتواند گروهی باشد و اصلاً با خودم نگفتم که حالا قرار است به من چه بگوید و چه بشود؟ میگذارد من هم ایده بدهم یا نه؟
و میدانستم که حتماً این اتفاق میافتد و نگرانی نداشتم. بعد از من هر شخصی به کار اضافه شد اساس کاربرنامهسازی تلویزیونی را میشناسد و جذابیتهای یک کار را میتواند تشخیص بدهد و طراحی کند و ارائه دهد.
- اینکه 2 نفر با هم دوست هستند یک چیز است و اینکه فکر کنند با هم کاری را اجرا کنند یک چیز دیگر!
جوان: بله و این دوطرفه بود. ما هر دو فکر کردیم که میتوانیم با هم کار کنیم و هر 2 به هم اعتماد کردیم. اشکان بازیگر خوبی است، در عین حال با هم ارتباط صمیمانهای هم داریم، در نتیجه فکر کردیم این ترکیب میتواند ترکیب خوبی باشد. امتحانش کردیم و دیدیم جواب میدهد.
خطیبی: ما حدوداً 6 سالی هست که با هم دوستیم. اولین بار من توسط یکی از دوستانم به رامبد معرفی شده بودم تا برای کاری که او ساخته بود موسیقی انتخاب کنم. چون من در تئاتر کار انتخاب موسیقی انجام میدادم. یک کاری بود برای ستاد مبارزه با موادمخدر، به همین دلیل وقتی پیشنهاد «خانهای با طرح نو» داده شد با شناختی که از او داشتم میدانستم کار خوبی است، ضمن اینکه احساس کردم آقای مظلومی هم قصد دارد کار تازهای بکند و این میدان را میدهد که اگر ایدهای داریم پیاده کنیم. پس وقتی همه آدمها انگیزه انجام یک کار خوب را دارند، حتماً نتیجه خوبی از آب درمیآید، پس رفتم.
- یعنی اصلاً نگران نبودید که چه پیش میآید؟
خطیبی: در آن یکی،دوهفته اول خیلیها به من خرده گرفتند که چرا رفتی؟ ولی معتقدم بعضی کارها در زندگی انجام دادنش ریسک است. خدا را شکر در مورد این کار ریسکی که کردیم جواب داد، به این دلیل که نه انرژی کم گذاشتیم و نه قرار بود کار سخیفی بکنیم و فکر میکنم کاری هم نیست که اگر کسی ببیند بگوید چه کار چیپ و لوسی است.
- چرا این طراحی متفاوتی که میگویید برای یک کار وابسته که وظیفهاش به نوعی معرفی فیلم سینمایی بود، صورت گرفت تا در حقیقت مخاطب را به تماشای فیلمهای تکراری جذب کند؟ مثل کاری که مثلاً آبلیمو با یک مرغ مانده میکند؛ باعث میشود طعم مرغ مانده را خیلی احساس نکنیم؛ حربهای که بعضی از رستورانها به کار میگیرند!
خطیبی: عجب مثال چندشآوری!
جوان: من نمیدانستم که میشود به مرغ مانده آبلیمو زد تا قابل خوردن شود!
مظلومی: درسته. هدف شبکه در آغاز همین بود، اما ما هدفمان از ساخت برنامه این نبود. ما قصد داشتیم برنامه مستقلی داشته باشیم که به تنهایی جذاب باشد. سالهای پیش هم شبکه دو برنامهای برای معرفی فیلم و تشویق بیننده به دیدن آن تولید میکرد با اجرای آقای هاشمی که کاملاً شکلش فرق میکرد.
یا شبکههای دیگر که نظیر آن را دارند. ما گفتیم میخواهیم برنامهای درست کنیم که علاوه بر مخاطبی که میخواهد برای دیدن فیلم بنشیند، مخاطبی جداگانه هم داشته باشد که دوست دارد فقط برنامه ما را ببیند و این اتفاق افتاد، طوری که شبکه هم وقتی دید برنامه هویت مستقلی دارد آن را از فیلم جدا کرد و ساعت پخش را به قبل از خبر تغییر داد.
- و قبول دارید که برنامه با تمام جذابیتش تأثیری در جذب مخاطب برای دیدن فیلم نداشت؟
مظلومی: تنها تاثیرش میتواند این باشد که به خاطر اطلاعاتی که در مورد فیلم میدادیم شاید درصدی راغب میشدند فیلم را ببینند.
- چرا درباره فیلمها بیشتر حرف نمیزدید؟نقد و بررسیای که دیدگاه شما را بهعنوان معرف نسبت به آن فیلم مشخص کند.
خطیبی: اتفاقاً عمداً این کار را نمیکردیم. آنقدر برنامه در تلویزیون داریم که میگویند این فیلم را ببینید، آن را نبینید و تازه وقتی فیلم را دیدید متوجه می شوید که دقیقاً برعکس گفته بودند! پس اصلاً قرار نبود نقد بشوند، چون من خودم میدانم که نصف فیلمهایی که پخش میشود یا تکراری است یا اصلاً ارزش دیدن ندارد. چون من خیلی اهل فیلم دیدن هستم و هر فیلمی را 8 بار حداقل نگاه میکنم و میدانم که رامبد هم همینطور است.
- یک زمانی اگر مجری خودکارش میافتاد جرأت نمیکرد از زیر میز برش دارد. حالا اگر مجری مرتب و منظم بنشیند، از کارش ایراد میگیرند و این نوع اجرا دیگر برای مردم جذاب نیست. تحولی هم که شما میخواستید ایجاد کنید از همین جنس بود؟
خطیبی: ما مجری نیستیم و در این مورد هم نظری نداریم. در تیتراژ هم اسم ما به عنوان بازیگر میآید.
جوان: بله، ما اصلاً ادعای مجریگری نداریم. ما از جنس بازیگریمان استفاده میکردیم، پس قیاس ما با مجریهای دیگر به نظرم غلط است. کار ما تماماً براساس متن پیش میرفت. حتی شوخیها.
- پس دستتان آنقدر که در اجرا دیدیم باز نبود و در حقیقت سعی شده بود اینطور به نظر برسد، بله؟
مظلومی: دقیقاً همینطور است. ما تلاش کردیم اینطور بهنظر برسد و این هنگام نگارش متن توسط امید سهرابی کاملاً آگاهانه و به عمد صورت گرفت که مخصوصاً شوخیها و بدهبستانهای اشکان و رامبد بداهه به نظر بیاید و بیننده خیال کند همه در لحظه اتفاق میافتد.
- با این حساب جاهایی که متنها را در دستشان میدیدیم و از روی آن میخواندند این تصور به هم میریخت!
مظلومی: چون خیلی از دوستان ما را متهم کردند که دروغ میگویند براساس متن است و همه را بداهه میروند، گفتیم بعضیجاها متن را بگیرند دستشان، وگرنه حتی گپ زدن با مهمان هم طراحی میشد و همه سؤالها از قبل تعیین شده بود.
- اشاره خوبی بود. اصلاً این بخش مهمان چه فایدهای داشت؟ در این بخش هم عملاً مجریها بودند که حرف میزدند و مهمان جز اعلام چند شماره برای انتخاب برندگان فرصت جواب دادن به سؤال دیگری نداشت.
مظلومی: شاید آنقدر ریتم تند بود که اینطور به نظر رسیده که مهمان فرصت حرف زدن ندارد، اما مهمان در اصل به یک مهمانی دعوت شده و نیامده بود که به طور تخصصی و مفصل درباره حرفهاش صحبت کند.
خطیبی: اول اینکه مهمان قرار نبود بیاید که فرصت کند خیلی حرف بزند. ما کارشناس دعوت نمیکردیم، دوستانمان را دعوت میکردیم که بیایند با هم گپ کوتاهی بزنیم و دوم اینکه اپرا وینفری، تام کروز و برادپیت را دعوت میکند، میآیند 3 دقیقه به 2 تا سؤال جواب میدهند و میروند.
- جواب دادن این ترکیب 2نفره جلوی دوربین مهمترین دلیل اقبال برنامه نزد مخاطب بود. گذشته از ارتباط صمیمانهتان، چقدر طول کشید تا در اجرا به این هماهنگی برسید؟
خطیبی: چون در یک ماه و نیم اول سر کار بودیم، دو سه هفتهای طول کشید تا کاملاً با هم مچ شدیم.
مظلومی: و این مدت زمان فقط به خاطر مچ شدن این 2 تا نبود که طول کشید، نمایش هم به مرور شکل اجراییاش را پیدا کرد، ارتباط با مهمان هم همینطور و در کل برنامه مدتی وقت لازم بود تا جا بیفتد.
- تمرین نمایشها و درآمدن این شوخیها به چه صورت بود و چقدر وقت میبرد؟
خطیبی: ما هر روز ساعت 7 میرفتیم استودیو. متنها میرسید آنجا، کپی میشد، از طبقه دوم میآمد طبقه اول (میخندد). ما متن را یک بار در حضور نویسنده و کارگردان میخواندیم، اگر نظری داشتیم، میدادیم و لحاظ میشد.
بعد دوباره و سهباره و چهارباره میخوانیم تا حفظ بشویم. بعد شروع میکردیم به اکت درآوردن و بدنی کردن یکسری از شوخیها. در نهایت میرفتیم به استودیو و روپا تمرین میکردیم تا ساعت شروع برنامه.
جوان: توضیح کاملی بود.