وی چنانکه در نامه خود به علاءالدوله سمنانی اظهار میدارد «در اوایل جوانی از بحث فضلیات و شرعیات فارغ شده بود و از بحث اصول فقه و اصول کلام هیچ تحقیقی نگشود».
پس از این دوران، روح پرتلاطم وی از جستوجوی آرامش و سکون بازنماند و آن را در وادی دیگر یعنی در «بحث معقولات و علم الهی» جستوجو کرد و در این زمینه به درجهای از کمال رسید که «بهتر از آن صورت نبندد». ولی این مایه تحصیل علوم نیز نه تنها وی را از قید و سرگردانی نجات نداد بلکه «چندان وحشت و اضطراب و احتجاب از آن پیدا شد که قرار نماند و معلوم شد که معرفت مطلوب از طور عقل برتر است».
بر اثر این حیرت و انقلاب درونی، همچون غزالی به تصوف روی آورد و به صحبت نورالدین عبدالصمد نطنزی، از مشایخ سهروردیه، رسید و پس از او نیز از محضر اساتید و مشایخ دیگری نظیر صدرالدین روزبهان ثانی، شمسالدین کیشی و اصلالدین عبدا... بهره گرفت.
کاشانی با مطالعه فصوصالحکم با عقاید ابنعربی آشنا شد و این آشنایی، سرفصل مهمی در زندگی عبدالرزاق بود؛ چرا که وی با اینکه از مشایخ سهروردیه ارشاد یافته بود به یکی از بزرگترین شارحان و مروجان مکتب وحدت وجودی پس از صدرالدین قونوی تبدیل شد، به طوری که با وجود چهرههای برجستهای در میان شاگردان و مروجان عقاید شیخ اکبر، نظیر عفیفالدین تلمسانی، مؤیدالدین جندی، سعید فرغانی، فخرالدین عراقی، شاه نعمتالله ولی و ...، کاشانی از جایگاهی والا و منحصر بهفرد برخوردار است؛ زیرا وی با بیان ساده، روشن و محققانه به نظاممندی نظریات شیخ اکبر پرداخت و برخی از آثارش مثل شرح فصوصالحکم، تاویلاتالقرآن، لطایفالاعلام فی اشارات اهلالالهام در نوع خود بیبدیل است و بیش از هر اثر دیگری مورد رجوع و استفاده طالبان بودهاست.
در حیطه راهنمانگاری کاشانی بدون شک یگانه است و هیچ یک از نامبرداران اندیشه خانقاهی در سرتاسر حوزه تمدن اسلامی – حتی خود شیخ اکبر هم – درخشش او را ندارد. در این زمینه میتوان به اثر عظیم وی به نام «لطایفالاعلام فی اشارات اهلالالهام» اشاره کرد که آن را میتوان«بزرگترین اصطلاحاتنامه همه حوزههای صوفیان» نام برد.
جامعیت این اثر که تلخیصی از آن با عنوان اصطلاحاتالصوفیه نیز یکی از منابع مهم صوفیه در این زمینه است ثابت میکند که به حق «عبدالرزاق یکهتاز میدان اصطلاحات نگاری است».
یکی دیگر از ویژگیهای کاشانی تلاش وی در جهت تحکیم مبانی علمی مکتب وحدت وجودی از طریق تقریب آن با شریعت و قرآن کریم است و نامه وی به علاءالدوله سمنانی در جهت دفاع از عقاید شیخ اکبر و اثبات نبودمغایرت آن با شریعت و نیز تدوین تاویلاتالقرآن را میتوان در این راستا برشمرد که در آن کاشانی آیات قرآنی را منطبق با مشرب وحدت وجودی تاویل کرده است. از امتیازات دیگر کاشانی، گرایشهای شیعی وی است.
عبدالرزاق به گرامیداشت اهلبیت و ائمه اطهار(ع)، بهخصوص حضرت علی (ع) و امام جعفر صادق(ع)، میپردازد.عبدالرزاق کاشانی یکی از نامآوران عرصه ترویج و انتظام بنای فکری و مکتب محیالدین ابنعربی است. از وی آثار گرانسنگ متعددی بر جای مانده که برخی از آنها در نوع خود در تاریخ تصوف بیبدیل است.
در واقع، کاشانی در شمار پرکارترین نویسندگان تمام حوزههای تصوف اسلامی است، چه در دوران تکامل و رواج عرفان – دورانی که با حضور شیخ اکبر و ابنفارض آغاز شد- کمتر نویسندهای بسان کاشانی به تدوین نظرگاههای خانقاهیان پرداخته است، به گونهای که در این دوران نه تنها دستنوشتههای بزرگانی همچون تلمسانی، جندی و فرغانی به تنوع و حجم آثار کاشانی نیست، بلکه حتی شیخ کبیر در این وادی همسان عبدالرزاق کاشانی نیست.
تصنیفات کاشانی از یک سو سهم بسزایی در تدوین و نظاممندی عقاید ابنعربی داشته و از سویی دیگر از نظر ارائه کلیدها و رهنمودهایی به سالکان و طالبان بر همگان پیشی جسته است. وی آراء و گسترههای عرفانی مشرب وحدت وجودی را با بیان روشن، آموزشی و در عین حال محققانه ارائه کرده است و همین امر باعث شده که آثار کاشانی در مقایسه با آثاری که در زمینههای مشابه توسط دیگر بزرگان این عرصه به رشته تحریر در آمده، خیلی بیشتر مورد اقبال طالبان و مراجعه آنان قرار گیرد.
تاویلاتالقرآن بیتردید گرانسنگترین اثر کاشانی است. به جرات میتوان آن را در میدان تفسیر باطنی قرآن اثری منحصر بهفرد دانست، چنانکه امام خمینی (ره) در تفسیر سوره حمد خویش از آن یاد میکنند.
در این اثر، عبدالرزاق تفسیر قرآن را به شیوه تاویلی- مبتنی بر کشف و شهود- به اختصار در 2 مجلد فراهم آورده است. مجلد اول دربرگیرنده مقدمه مؤلف و تاویل سورههای آغازین قرآن تا پایان سوره کهف است و مجلد دوم مشتمل بر تاویل سوره مریم تا انتهای قرآن است.تاویلاتالقرآن به عقیده «لوری» پژوهشگر آثار کاشانی اثری منحصر به فرد در زمینه تفسیر باطنی قرآن است که نه تنها در میان متشرعه، بلکه در میان تفاسیر متصوفه نیز نمیتوان برای آن نظیری یافت.
در هر صورت در میان مسلمین، صوفیه، باطنیان و اخوانالصفا در بسیاری از موارد به تاویل تمسک جستهاند و حتی از قدمای متصوفه نیز چون واسطی، شبلی، نوری و حلاج تاویلهایی در باب برخی از آیات قرآن نقل شدهاست. در تاریخ متصوفه، از قرن سوم به بعد، تفاسیری از بخشی از یک سوره یا قسمتی از قرآن یا تمام قرآن به دست رسیدهاست که در آنها نشانههایی از ذوق و تاویل باطنی را میتوان سراغ گرفت.
«تاویلاتالقرآن» در حدود یک قرن پس از دوران شیخ اکبر و در زمانی به رشته تحریر درآمد که اندیشه متصوفه با طرح نظریات ابنعربی و رواج آن در محافل صوفی توسط قونوی، فرغانی، جندی و… به اوج خود رسیده بود. بهعلاوه، کاشانی که با حکمت و فلسفه نیز آشنایی داشته و از طرفی در طریقت پیرو سهروردیه بودهاست، در تاویلات، بر پرداختههایش که غالباً رنگ محیالدینی دارند چاشنی فلسفه و ادراک ذوقی سهروردیه را نیز افزوده است.
بهعلاوه، شیوه ساده، روان، آموزشی و به دور از طمطراقهای ادبی، آن را به اثری قابل فهم و منبعی مهم برای رجوع طالبان تبدیل کرده است. از ویژگیهای دیگر تاویلات، ارائه کلیدها و رهنمودهایی به سالک در جهت فهم معنی باطنی آیات قرآنی است. کاشانی خود در مقدمه اثرش از این نکته به عنوان یکی از انگیزههای اصلی تدوین تاویلات یادمیکند.
کاشانی در بخشی از این کتاب به تبیین مفاهیم تاویل و تفسیر و تفاوت ایندو و نیز به مختصری از تاریخچه سیر تاویل باطنی متصوفه در اسلام میپردازد . او چند نوع تفسیر را از هم متمایز میکند:
1 - تفسیر قرآن بر اساس شواهدی از دستور زبان، علماللغه، احادیث و روایات است. این رویکرد، که تفسیر ظاهری نام دارد، به برداشت ظاهری از بیانات قرآنی اکتفاکرده و بهشدت از دخالت رای و نظر شخصی پرهیز میکند. غالب تفاسیر بهخصوص در نزد متشرعه رسمی سنی از این نوع است.
2 - تاویل، که مبتنی بر دخالت نظر و تفکر مفسّر است و خود دارای2 گرایش تاویل عقلی و تاویل کشفی است. تاویل عقلی، که جسورانهترین نمونههای آن در مذهب معتزله نگاشته شدهاست، علاوه بر به کارگیری تمام امکانات تفسیر ظاهری، نتیجه تفکرات شخصی مفسّر را نیز در خود دخیل میکند. تاویل کشفی یا تاویل باطنی عبارت است از راه کشف درونی از طریق درک مستقیم و شهودی مفهوم باطنی کلمات و آیات قرآنی. تاویلات عبدالرزاق کاشانی در این گروه جای دارد.
وی نیز به جست وجوی «هستههای تاویل باطنی» در خود قرآن کریم میپردازد و آیات نور، میثاق الست و آیات مربوط به معراج پیامبر(ع) را در زمره این «هستهها» برمیشمارد.
همچنین عبدالرزاق مسئله انتساب تاویلاتالقرآن به ابن عربی را مورد کنکاش قرار داده است. وی با بحثی دقیق اشتباه بودن انتساب آن به ابنعربی را اثبات و براهینی بر آن اقامه میکند: اولاً غالب نسخ خطی تاویلات به عبدالرزاق منسوب است.
شیخ حیدر آملی به کرات در جامعالاسرار از آن یاد کرده و مؤلف آن را «ولیالاعظم کمالالحق و الملهوالدین عبدالرزاق قدسا...سره» نامیدهاست. جامی و شمسالدین محمدابنحمزهفناری نیز در آثار خود تاویلات را تالیف عبدالرزاق کاشانی دانستهاند. شیخ بهایی نیز در کشکول ضمن بیان حدیثی از امام جعفرصادق (علیهالسلام) که عیناً در مقدمه تاویلات نیز آمدهاست، مینویسد: «رویالعارف الربانی مولانا عبدالرزاقالقاسانی فی تاویلاته».
بههرروی، هدف عبدالرزاق تفسیر مسلسل و آیه به آیه تمام آیات قرآن یا تفسیر موضوعی قرآن نیست. وی که از سویی به وجود معانی باطنی در ورای ظاهر آیات قرآنی معتقد است و از سوی دیگر اهل کشف و شهود است و از جهتی نیز دغدغه ارائه کلیدها و رهنمونهایی به سالکان جهت تسهیل درک معنوی قرآن را دارد، شروع به تدوین تاویل قرآن، بر اساس ادراک شهودی و با بیانی ساده و آموزشی، کرد. بنابراین، تاویلات باطنی عبدالرزاق حاصل تجربه شخصی او است.
از آنجا که کاشانی، به اختصارنویسی گرایش دارد، از این رو، آیاتی با مضمون مشابه را تنها در اولین بار تاویل میکند و همچنین از تاویل آیاتی که به نظر وی تاویل نمیپذیرند یا برای احکام و حدود نازل شدهاند اجتناب کرده است.
به طور کلی تاویلهای کاشانی در 5 سطح دستهبندی میشود که «بر حسب میزان ایهام و غنای رمزی هر آیه» متغیر است: 1- تفاسیر مرتبط با ذات الهی، 2- جهانشناسی معنوی صوفی، 3- تطبیقهایی در سطح عالم صغیر و عالم کبیر، 4- تطبیق با سیر روحانی صوفی و مراحل مختلف سلوک وی، 5- تفسیر در سطح روانشناسی صوفی.
از این میان، تطبیق با جهانشناسی صوفی- یعنی عوالم گوناگون موجود در حد فاصل وجود مطلق و نعیناتی که در مرحله نهایی خویش در عالم محسوسات و عالم ملک یا شهادت، بروز مییابند- محور اصلی تاویل کاشانی را تشکیل میدهد.
وی در عروج خویش ابتدا مقام نفس، یعنی مرتبه افعال و سپس مقام قلب یعنی صفات را پشت سر میگذارد و به مقام جبرئیل- مقام روح- میرسد. سپس به مرحله فنای کامل در ذات الهی که فناءالفناء نام دارد میرسد و در نهایت در مقام سدرةالمنتهی به کاملترین وجه شهود ذات الهی دست مییابد.در تاویلات کاشانی، رابطهای مستقیم بین سرنوشت انسان در جهان آخرت و مرتبه وی در مراحل سلوک به سوی حقیقت وجود دارد.
منبع:
«تاویلات القرآن از دیدگاه عبدالرزاق کاشانی» پیرلوری، ترجمه: زینب پودینه آقایی، انتشارات حکمت.