این آقا نادر فقیهزاده هم یکی از همان زبلخانهایی است که در جهت تحقق این شعار به گروه طراحی شرکت بامو نفوذ کرده است.
او سی سال سن دارد و شش سال است به عنوان طراح خودرو در استودیوی طراحی خودروی بامو در شهر مونیخ آلمان مشغول به کار است.
فقیهزاده فوقلیسانس طراحی خودرو از دانشگاه Forth hard مونیخ گرفته و دو دوره Intership را در شرکتهای مرسدس بنز و بامو از سر گذرانده است.
جدیدترین کار او هم طراحی بامو سری 7 است که قرار است سال 2009 به بازار بیاید. طراحی این خودرو، آنقدر محرمانه است که نادرخان هیچ چیزی راجع به آن به ما نگفت.
اما ما یکجورهایی فهمیدیم از معماری ایرانی هم در طراحی آن استفادههایی کرده است. اصلا خدا را چه دیدید، شاید یک روزی با این عامل نفوذی توانستیم از آستین اجنبیها یک بامو کاملا ایرانی در بیاوریم!
نادر فقیهزاده هفتة گذشته برای یک سمینار یک روزة طراحی به ایران آمده بود که گیر ما افتاد. [ما هم مثل زبلخان همهجا هستیم] اگر مسؤولان محترم ساپکو، کمی بیشتر اجازه میدادند، چیزهای بیشتری از زیر زبان او بیرون میکشیدیم.
توی این سمینار، طرحهای دانشجویان ایرانی را چطور دیدی؟
من به دلیل کارم به دانشگاههای زیادی در دنیا رفتهام و کارهای اکثر دانشجویان را دیدهام. کار دانشجویان ایرانی بسیار زیبا و حرفهای است. میتوانم بگویم که کار آنها با کار بهترین دانشجویان دنیا برابری میکند. اما متأسفانه تمام طرحهای دانشجویان ایرانی در مرحلة دوبعدی و طرح باقی میماند.
شما چطور شد که به ایران سفر کردید؟ اصلا چطور شد آلمان رفتید؟
یکی از استودیوهای طراحی بامو در سنگاپور است. یکی از دانشجویان ایرانی از طریق این استودیو و اینترنت توانست با من ارتباط برقرار کند. کمی بعدتر از من درخواست شد که برای سخنرانی در چند سمینار به ایران بیایم. در مورد سؤال دومتان هم باید بگویم خانوادة من بیست سال قبل بنا به دلایل شغلی پدرم به آلمان رفتند و در آنجا ماندگار شدند؛ من هم همینطور.
چطور شد رفتی سراغ طراحی خودرو؟
من از دوران کودکی به طراحی بهخصوص طراحی خودرو علاقهمند بودم. زمانی که به آلمان رفتیم، مدتی به دنبال علوم انفورماتیک رفتم و هنگامی که میخواستم به دانشگاه بروم، متوجه شدم یکی از بزرگترین دانشگاههای دنیا در زمینة طراحی خودرو در شهر محل سکونتمان قرار گرفته. به خاطر علاقهای که به این رشته داشتم، به آن دانشگاه رفتم. اما متأسفانه در ایران، دانشگاهی در زمینة طراحی خودرو فعالیت نمیکند.
چطور وارد بامو شدی؟
اساتیدی که در دانشگاه محل تحصیل من تدریس میکردند، از شرکتهای بزرگ خودروسازی همچون بنز، بامو، فولکس واگن، پورشه و... بودند. به همین خاطر، ما دانشجویان برای گذراندن دورة کارآموزی به این شرکتها میرفتیم. من هم دورة کارآموزی خودم را در شرکت بامو سپری کردم. علاوه بر این برای پروژة فوقلیسانسام که طراحی ماشین پرنده بود هم دوباره به شرکت بامو رفتم. بعد از آن بود که با پیشنهاد کار از سوی این کمپانی مواجه شدم.
به نظر شما طراحی خودرو در حال حاضر در چه وضعیتی قرار دارد؟
به نظر من اکثر شرکتهای خودروسازی به نقطة ایست رسیدهاند. چرا که کمکم طرحها و مدلهای ماشینهای شرکتهای مختلف خودروسازی، دارند به هم شبیه میشوند. این، به دلیل کم شدن قدرت ریسک در طراحی خودروها است. شرکتها کمتر حاضرند در طراحی خودروهای خود ریسک کنند.
در حال حاضر، کدام شرکتها در طراحی خودروهای خودشان ریسک بیشتری میکنند؟
در دهة نود، شرکت بامو ریسک زیادی کرد و تحول عظیمی در طراحی خودروهای خود داد که این ریسک البته در حال کم شدن است. شرکت بنز نیز در طراحی خودروهای سری CLS خود، ریسک زیادی انجام داده است.
آیا اعضای تیم طراحی بامو مثل شما جوان هستند؟
تیم طراحی که در استودیو مونیخ کار میکنند، نسبتا جوان هستند. متوسط سن طراحان بامو 35 سال است که این میانگین سن به خاطر حضور چند طراح باتجربه در تیم طراحی، کمی بالا رفته است.
طراحان بامو مثل شما از ملیتهای مختلف هستند یا همة آنها آلمانیاند؟
اکثر آنها مثل من از ملیتهای مختلفاند و تنها دو آلمانی در تیم بیست نفرة طراحی شرکت هستند. طراحان از کشورهای مختلف اروپایی هستند. البته چند نفری از آمریکا و خاورمیانه در تیم عضو هستند.
در آینده طراحی خودروها به کدام سمت میرود؟
الان شرکتها برای کم کردن آلودگی هوا بیشتر به فکر ساخت خودروهای هیدروژنی هستند. در حال حاضر، طراحی این نوع خودروها مورد توجه قرار گرفته است. یعنی اکثر شرکتها دو برنامه دارند. اول موتورهایی را طراحی کنند که CO2 کمتری تولید کنند. دوم خودروهایی بسازند که سوختهای هیدروژنی داشته باشند. در خودروهای هیدروژنی، طراحی بدنه هم تغییر بسیار زیادی میکند، چرا که مخزن هیدروژنی، بزرگ است و به همین دلیل، خودروها در آینده بزرگتر از حالت فعلی خواهند شد. البته بحث استفاده از موتورهای دیزلی به جای موتورهای بنزینی هم مطرح است.
در آلمان بهجز شما، ایرانی دیگری در طراحی خودرو فعالیت میکند؟
تا آنجایی که من خبر دارم نه! اما در آمریکا و دو سه کشور دیگر، طراحان ایرانی فعالیت میکنند.
جوانهای آلمانی، همانند جوانهای ایرانی به تیونینگ کردن خودروهایشان علاقهمندند؟
جوانهای آلمانی، عاشق سرعت هستند، اما کمتر میشود که خودروهایشان را تیونینگ کنند. در آلمان، شرکتهای بسیار کمی کار تیونینگ را انجام میدهند.
شرکت بامو چه برنامهای برای خریداران جوان خود دارد؟
شرکت بامو سعی دارد برای هر سلیقهای خودرویی را طراحی کند. به طور مثال، برای جوانان، خودروهای سری Z4 را طراحی کرده که اسپورت هستند و هیجان زیادی را به راننده القا میکنند. خودروهای سری 6 و 7 را هم برای افرادی که دوست دارند اتومبیلهای کلاس بالا و سنگین (از لحاظ ظاهری!) سوار شوند، طراحی کرده است.
البته مدلهای M3 و M5 هم هستند که موتور اسپرتی دارند و برای علاقهمندان به خودروهای اسپرت و پرشتاب طراحی شده است.
چه توصیهای برای شرکتهای طراحی خودرو ایرانی داری؟
توصیة من به طراحان ایرانی، این است که ریسک بیشتری را در فرم خودروهایی که طراحی میکنند، داشته باشند و اگر میخواهند خودروی جدیدی طراحی کنند راه جدیدی را بروند. اگر مارک جدیدی تولید میشود، آن مارک باید بتواند اصالت و شخصیت جدیدی را با خود بیاورد.
برای علاقهمندان به طراحی خودرو در ایران چه توصیهای داری؟
در ایران متأسفانه شرکتهای بزرگ خودروسازی، احتیاجی به طراحی اتومبیلهای جدید نمیبینند. به همین خاطر، دانشجویان راههای کمتری برای واقعی کردن طرحهای خود دارند. به همین خاطر، من به دانشجویان و علاقهمندان به طراحی توصیه میکنم که به ساخت ماشینهای کوچک روی بیاورند تا هم بتوانند از پس هزینههای آن بربیایند و هم به علاقة خود برسند. علاوه بر این، به نظر من آنها باید در این زمینه راه خودشان را بروند و فرهنگ و هنر ایرانی را هم در طراحیهای خودشان در نظر داشته باشند. از نظر من هر هنرمند برای کار کردن و کشیدن طرحهایش باید آزادانه عمل کند. دانشجویان ما نباید به دنبال تقلید از طرحهای شرکتهای بزرگ بروند. آنها باید آزاد باشند و طرحهای خودشان را با زمینههای ایرانی بکشند.
خودت چی؟ به عنوان یک ایرانی در طراحی سری 7 خودروی بامو از طرح یا ایدههای ایرانی استفاده کردهای؟
(با خنده) چون طرحها محرمانه هستند، من نمیتوانم راجع به جزئیات آن چیزی به شما بگویم! اما معمولا از معماری ایرانی در طرحهایم استفاده میکنم.
ریزه کاریها - کمربندها را ببندید
المانهای مشترک: کمپانی بامو المانهایی دارد که تمام طراحانش باید آنها را در طراحی خودروهای این شرکت لحاظ کنند. اولین المان آن، ششهای جلو خودرو یا همان قسمتی است که در جلوی رادیاتور خودرو قرار میگیرد. این ششها از بدو تأسیس بامو، به همان صورت مشخص و البته گاهی با تغییراتی اندک وجود داشته است. دیگر المانی که در نگاه اول، کمتر به چشم میآید، L بودن چراغهای عقب خودرو است. المان سوم هم قسمت عقب خودرو است؛ همانجایی که سقف به صندوق عقب متصل میشود.
سه میلیون یوروی ناقابل! در کمپانی بامو، برای طراحی یک خودرو، سه مرحلة اصلی وجود دارد. مرحلة اول،
under standing یا همان فهمیدن است، فهمیدن این که ما چه خودرویی را میخواهیم طراحی کنیم. به مرحلة دوم میگویند
Believing. در این مرحله، از بین چندین طرح، یکی انتخاب میشود و کار ساخت پکیج بر روی آن آغاز میشود. در مرحلة سوم یا seeing ، کار ساخت ماکت و نمونه صورت میگیرد. البته این نکته را هم در نظر داشته باشید که گاهی ممکن است طراحی یک خودرو تا مرحلة ساخت نمونه هم پیش برود، اما خودرو به تولید نرسد. آقا نادر میگوید مقدار واقعی هزینهها برای هر شرکت، محرمانه است. اما بین خودمان بماند، برای طراحی یک خودرو، معمولا چیزی حدود سه میلیون یورو هزینه میشود.
بچرخ تا بچرخیم: بامو موتور هواپیما هم میسازد! اصلا برای طراحی آرم شرکت هم از چرخش ملخ هواپیما الهام گرفته شده است ]همان دایرهای که به چهار قسمت تقسیم شده و به رنگهای آبی و سربی است.[این یعنی که اگر سوار بامو شدید، کمربندهایتان را محکم ببندید. یک وقت ممکن است موتور ماشین و هواپیما را اشتباهی جازده باشند!