مفهوم ضد جریان (Contraflow) اگرچه در دهه 80 میلادی متولد شد ولی هنوز به عنوان یک مفهوم جدیدی مطرح است که بعد از تقاضا برای یک «نظم نوین اطلاعاتی و ارتباطی جهان» (NWICO) پیامد تقاضاهای عدم تعهد برای یک «نظم نوین اقتصادی بین المللی» (NIEO) قرار گرفت.
تعارض میان شمال توسعه یافته و جنوب در حال توسعه بر سر انتشار اخبار، بخشی از این مناقشه بزرگ بود که به تأسیس کمیسیون بینالمللی پیرامون اطلاعرسانی و ارتباط تحت ریاست شان مک براید منجر شد که در گزارش خود در سال 1980 با عنوان «یک جهان، چندین صدا» نیاز به یک NWICO را تصدیق کرد.
ضد جریان، در حقیقت تولد جریانهای دیگر خبری است که نه در تقابل با جریانهای دیگر خبری موجود، بلکه در صدد تاسیس و راهاندازی جریانهای جدیدی است که میتواند به نوعی مخاطبان را از یک سو به خود جذب کرده و از سوی دیگر وجههسازی متفاوتی برای خود در مقابل دیگران ایجاد نماید.
به همین دلیل ضدجریان یک جریان تقابلی (Counter Flow) نبوده و در صدد پاسخگویی به جریانهای رقیب یا دشمن یا متجاوز بطور مستقیم نیست. در حقیقت، ضد جریان، یک گفتمان جدید خبری است که تلاش میکند اخبار جهانی را تحتالشعاع قرار داده و سمت و سوی آنها را تغییر دهد.
این مفهوم، اگرچه در آغاز در حوزه خبری و در تعارض با جریانهای غالب خبری جهانی شکل گرفت اما کم کم با گسترش مفهوم «قدرت نرم» و «هژمونی» ابعاد تازهای یافت که در حوزههای رسانهای، سیاسی، فرهنگی و حتی نظامی به شکل وسیعی مورد استفاده قرار گرفت.
نمونههای عملی تحقق این مفهوم در صحنههای مختلف جهانی، تولد سینمای بالیوود در هند در مقابل سینمای هالیوود آمریکا، گسترش نشریات فراملی مانند الحیات و الشرقالاوسط در لندن در مقابل نشریات مخصوصا انگلیسی زبان غربی، ظهور شبکه الجزیره در مقابل سی ان ان در جهان عرب، راهاندازی شبکه العالم و سپس پرس تی وی در مقابل شبکههای عربی و انگلیسی و ایجاد شبکه العربیه در مقابل العالم توسط عربستان سعودی است.
همه این نمونههای عملیاتی، به دنبال پاسخگویی به طرف یا اطراف مقابل خبری نیستند، بلکه بیش از آنکه در صدد پاسخگویی و تقابل باشند، در پی ایجاد جریانهای خبری جدیدی هستند که گفتمان جدیدی را در جوامع مختلف ایجاد میکند.
بسط معنایی این مفهوم در حوزههای دیگر سیاسی، فرهنگی و اقتصادی منجر به خلق جریانهای جدیدی شد که اگرچه میتوان با تحلیلهای مختلف آنها را نوعی از پاسخگویی یا تقابل دانست، اما بیش از هر چیز، خلق مسائل جدید منطقهای یا جهانی برای تغییر جهتهای ایجاد شده است.
به عنوان مثال، هنگامی که یک کشور در یک کشور دیگر دخالت تبلیغاتی سیاسی یا فرهنگی بکند، تنها راه پاسخگویی، مقابله به مثل به عنوان پاسخ مناسب به آن کشور نیست، بلکه ایجاد جریانهای جدید بر علیه آن در حوزههای دیگر در همان کشور یا توسط کشورهای دیگر بر علیه آن نوعی از ایجاد ضدجریان است.
یکی از مثالهای بارزی که در چند سال اخیر در مورد دخالتهای آمریکا در امور داخلی ایران به عنوان ضدجریان در برابر این دخالتها مطرح شد، فعالسازی حضور ایران در حیاط خلوت آمریکا یعنی آمریکای لاتین بود که هدف آن تصعید مخالفت با آمریکا در سرزمینهای مجاور آن است.
ایجاد حزب ا... در لبنان نیز میتواند در همین راستا تحلیل شود. حزب ا... یک ضد جریان بزرگ بر علیه رژیم اشغالگر اسرائیل است. حضور فعالتر روسیه در سوریه نیز در مقابل دخالت آمریکا در اوکراین و سایر کشورهای همجوار روسیه برای ایجاد فشار بر علیه این کشور، نوعی از مبارزه با آمریکا و غرب تلقی میشود.
بنابراین میتوان گفت که ضدجریان به نوعی مقابله غیرمستقیم با ایجاد جریانهایی است که میتواند پاسخی غیرمستقیم به سیاستها یا تبلیغات و یا عملیات نظامی به شمار رود.
این مفهوم، با توسعه امکانات جهانی در گسترش ارتباطات، تحرک وسیع انسان در سطح جهانی، شبکههای اجتماعی جایگزین شبکههای واقعی اجتماعی و غیره، به یک صحنه مهم مبارزاتی از منظرهای مختلف تبلیغاتی، رسانهای، سیاسی، اقتصادی و نظامی شده است.
* استاد ارتباطات بینالملل
نظر شما